نماد سایت مجله روانشناسی رابینیا

درسهای دست اول 20 سال بعد از فروپاشی (حادثه 11 سپتامبر)

  • درسهای دست اول 20 سال بعد از فروپاشی (حادثه 11 سپتامبر)

    در 11 سپتامبر ، من اولین تیم بهداشت روانی صلیب سرخ آمریکا را به زمین Gero Zero هدایت کردم و به دنبال “مجروحان در حال راه رفتن” بودم. در 12 سپتامبر ، من یک مأموریت یک هفته ای را با مدیریت “خط تلفن افراد گمشده” شروع کردم و طی چند هفته آینده ، اعضای خانواده پاسخ دهندگان اولیه را به Ground Zero همراهی کردم ، زیرا آنها از “شمع” دیدن می کردند تا ببینند کجا دوست دارند.
    آنها هلاک شدند در سال آینده ، من از یادبودها ، مراسم تشییع جنازه ، مشاوره به بازماندگان ، پاسخ دهندگان اولیه ، خبرنگاران ، مقامات دولتی و روحانیون که در محل کار می کردند ، حمایت کردم.
    از آنجا که بسیاری از ما که پاسخ می دادیم شوکه ، گیج ، گیج ، دچار آسیب های روحی و روانی می شدیم و تحقیقات و راهنمایی های کمی وجود داشت ، من موسسه بهداشت روانی فاجعه را در SUNY New Paltz تاسیس کردم.
    همچنین به نوشتن ، آموزش و ارائه در مورد بهداشت روانی بلایا به صورت محلی ، ملی و بین المللی ادامه دادم و سه کتاب درسی در مورد DMH نوشتم. من همچنان به عنوان یک داوطلب صلیب سرخ و عضو هیئت مدیره بخش دره هادسون خدمت می کنم. در اینجا آنچه آموخته ام و آموزش داده ام.

    درس 1: غلبه بر انکار برای بهبود برنامه ریزی و آماده سازی

    در 18 مه 2001 ، “تمرین روی میز” در محل صلیب سرخ آمریکا در نیویورک بزرگتر در منهتن انجام شد. موضوع این بود که فصل ما چگونه به “حادثه هوانوردی” در کلان شهر نیویورک پاسخ خواهد داد.

    چگونه می توانیم به دفتر مرکزی برسیم؟ چه کسانی مشتری ما خواهند بود؟ چگونه با بازماندگان تماس بگیریم؟ موضوعات اصلی تمرین ، صلاحیت ، سازماندهی و سلسله مراتب بود.

    مقامات محلی ، ایالتی و فدرال وجود دارد ، اضطراری مدیریت ، پلیس ، آتش نشان ، هیئت ملی ایمنی حمل و نقل مقامات هواپیمایی و FBI وجود دارد . بر اساس قانون کمک خانواده در سال 1996 ، پس از حادثه حمل و نقل دسته جمعی ، صلیب سرخ مسئول “مراقبت از خانواده و سلامت روانی” است.

    سناریوی ارائه شده تصادف برج کنترل ترافیک هوایی در فرودگاه کوئینز بود که منجر به برخورد دو هواپیمای مسافربری به یک منطقه پرجمعیت در شهر نیویورک شد و صدها کشته برجای گذاشت.

    اکثر ما از برگزارکنندگان تمرین شکایت کردیم. ما باید برای فاجعه ای که ممکن است اتفاق بیفتد برنامه ریزی کنیم و نه یک سناریوی مزخرف. ” اگرچه اکثر ما با تجربه در واکنش به بلایا بودیم ، اما نمی توانستیم بپذیریم که این حتی یک احتمال است.

    اگر ما در انکار بودیم، چگونه می توان انتظار داشت که دیگران در عموم مردم بیشتر با واقعیت احتمالی ارتباط داشته باشند و به طور موثر برنامه ریزی و آماده سازی کنند؟

    ساده ترین پاسخ در مورد اینکه چرا ما به اندازه کافی برای فاجعه آماده نمی شویم ، انکار است. اگر از دیدن تهدید خودداری کنیم ، می توانیم از خود محافظت کنیم یا فکر کنیم که از خود محافظت می کنیم.

    انکار زمانی رخ می دهد که شخصی با واقعیتی روبرو شود که پذیرفتن آن بسیار ناراحت کننده است و با وجود شواهد فراوان آن را رد می کند. از آنجا که ما توسط خطر احاطه شده ایم ، و بودن در وضعیت ثابت ترس ، انکار اساسی و مفید مکانیسم دفاعی اساسی و مفید است، اما فقط تا حدی

    انکار مانعی برای سوء مصرف مواد است و می تواند خطرات بیماری های قلبی و سرطان را در صورت نادیده گرفتن افراد از علائم هشداردهنده بیماری افزایش دهد. و انکار می تواند ما را از آمادگی و برنامه ریزی برای بلایا باز دارد.

    به احتمال زیاد ما برای بلایایی که قابل مشاهده یا درک نیستند ، انکار کرده و به طور نامناسب آماده می شویم (Burmudoi and Nagai، 2017). این عوامل در پاسخ ضعیف اولیه و مستمر به COVID-19 و ناتوانی ما در انجام اقدامات جسورانه در تغییرات آب و هوا نگاه می شود.

    ما نمی توانیم ویروسی را ببینیم یا درک کنیم. تغییرات آب و هوایی بلایا را بزرگتر ، بدتر و طولانی تر می کند ، اما نه خود به خود دیده می شود و نه به راحتی قابل درک است. (ما گازهای گلخانه ای را در جو نمی بینیم).

    مردم توجه اگر فاقد هشدار ، اطلاعات ، مهارت یا دانش اولیه باشند ، تهدید می شود (Liu، Li، Fang، Zahn، 2017). واکنش ما به تهدیدات همه گیر و تغییرات آب و هوایی به دلیل شایعات و اطلاعات غلط بدتر شده است.

    در حالی که همیشه شایعات و اطلاعات غلط پیرامون فاجعه وجود داشته است ، اما در رسانه های اجتماعی و ایدئولوژی های افراطی بسیار بدتر شده است.

    پزشکان خوب قدرت و خطر انکار را درک می کنند و ما می توانیم به مشتریان در غلبه بر آن کمک کنیم.

    برای مطالعه تاثیر آب و هوا بر انسان کلیک کنید.

     

     

    درس 2: سنجش سلامت در مقابل هزینه های مالی

    تعداد قربانیان بسیار بیشتر از 3000 نفری بود که در 11 سپتامبر جان باختند. ده ها هزار زن و مرد در تلاش های بهبودی در Ground Zero کار کردند و بیش از 30،000 عضو بدن را با هزینه های فوق العاده شخصی بازیابی کردند.

    ساکنان به محله ای پرآشوب ، پر سر و صدا ، مملو از نیروی انتظامی و گارد ملی ، آژیرها و خورش سمی از مواد شیمیایی ، آوار و دود بازگشتند. مقامات می دانستند که هوا در Ground Zero ایمن نیست و با این وجود آنها گزارش کردند که این گونه است.

    چرا؟ به احتمال زیاد محاسبه شده است که تعطیلی تمام منهتن پایین ، از جمله وال استریت ، بسیار پرهزینه خواهد بود. آیا آنها تصمیم درستی گرفتند؟ آیا باز شدن شهر نیویورک در حالی که هوا هنوز ناامن بود تصمیم درستی از تجزیه و تحلیل هزینه و فایده بود؟

    ممکن است دهه ها طول بکشد تا ما از میزان کامل جسمی و احساسی تروما به اولین پاسخ دهندگان ، کارگران ، خانواده های آنها ، ساکنان و سایر افرادی که پس از دم کردن در معرض سموم مرکز تجارت جهانی قرار گرفتند.

    برنامه بهداشتی مرکز تجارت جهانی در حال حاضر بیش از 100000 نفر دارای شرایط بهداشتی تأیید شده ، از جمله 20000 نفر مبتلا به سرطان را درمان می کند.

    من یکی از آنها هستم.

    اعلام اینکه هوا سالم است و باز شدن منهتن در قسمت پایین معیشت را نجات داد اما جان خود را از دست داد. اگر هوا کم و بیش سمی بود یا شرایط اقتصادی کم و بیش تأثیرگذار بود ، آیا تصمیم متفاوت بود؟

    چه زمانی منطقی ترین حالت را داشت که منهتن پایین را باز کنیم؟ هیچ شفافیتی در مورد آن یا تصمیمات مشابه وجود ندارد و همه ما هنوز در تاریکی هستیم. شاید ما همیشه خواهیم بود.

    درس 3: اهمیت روزافزون بهداشت روانی از راه دور و مراکز تماس

    در 12 سپتامبر 2001 ، و بیش از یک هفته از آن تاریخ ، من خط تلفنی افراد مفقودالاثر را که در مرکز تماس ایستگاه تلویزیونی عمومی نیویورک ، کانال 13 ایجاد شده بود ، مدیریت کردم.

    از سراسر جهان مردم از سراسر جهان تماس گرفتند برای اطلاع از وضعیت عزیزان خود ، که بسیاری از آنها در خانه انتظار می رفتند اما هنوز نیامده بودند. صدها نفر از مشاوران هزاران نفر را با ترس تماس گرفتند ، مضطرب ، و بستگان داغدار.

    در آن زمان ، این یکی از بزرگترین واکنش های سلامت روان در برابر بلایا بود. این همچنین اولین خط تلفن بحران حوادث مهم بود. با شروع شامگاه 11 سپتامبر ، صلیب سرخ آمریکایی نیویورک بزرگ دارای مجوز داوطلبان سلامت روان ، مرکز تماس را اداره کرد.

    بیشتر تماس ها در مورد افراد مفقود شده از دوستان و خانواده بود. این عملیات دارای دو اهداف : ایجاد بانک اطلاعاتی افراد مفقود شده و ارائه مشاوره بحران. اکثریت قریب به اتفاق مشاوران در ارائه کمک های طولانی مدت بسیار خوب عمل کردند و روزهای زیادی به کمک بازگشتند.

    با این حال ، برخی از داوطلبان یا در حین آموزش ، در حین پاسخگویی یا در پایان شیفت خود جبران می کنند. برخی مجبور شدند حتی قبل از شروع به پاسخگویی به تلفن ، مأموریت را ترک کنند.

    از آن زمان ، صلیب سرخ و سایر نهادهای ایالتی و محلی پاسخ های بهداشت روانی را در برابر تعداد فزاینده ای از خشونت های جمعی ، بلایای طبیعی و سایر حوادث فاجعه بار در مقیاس بزرگ سازماندهی کرده اند.

    از سال 2012 ، اداره سوءمصرف مواد و خدمات بهداشت روانی (SAMHSA) از یک خط راهنمای ملی برای مقابله با حوادث طبیعی پشتیبانی می کند و جوامع سراسر کشور از مشاوران تلفنی برای کمک به بازماندگان COVID برخوردار هستند.

    تغییرات آب و هوایی تعداد فزاینده ای از حوادث تلفات جانی (MCI) را برای ما به همراه خواهد داشت که مستلزم مشاوره تلفنی است. این موارد شامل موارد زیر است: حوادث حمل و نقل ، تیراندازی ، آتش سوزی ، سیل ، فروپاشی سازه ها ، حوادث خطرناک/صنعتی ، رویدادهای رادیولوژیکی ، فوریت های بهداشت عمومی و موج گرما.

    در مرکز تماس 11 سپتامبر ، تماس های دلخراشی دریافت کردیم ، برخی قبل از اینکه زمان کافی برای بررسی تحقیقات و یا مشورت با دیگران در زمینه خرد . لطفاً سوالات واقعی زیر را در مورد مرکز تماس 11 سپتامبر در نظر بگیرید. چند لحظه وقت بگذارید و فکر کنید که به مشتری که می پرسید چه می گویید:

    • چه زمانی با اطمینان می دانم که عزیزم فوت کرده است؟
    • چگونه خدا اجازه داده عزیزم بمیرد؟
    • چرا این اتفاق برای عزیزم افتاد؟ او یک عضو خانواده شایسته و دوست داشتنی بود.
    • آیا من یا خانواده ام هرگز دیگر کامل نخواهیم بود؟
    • آیا فکر می کنید که هنگام سقوط هواپیما یا فرو ریختن ساختمان ، عزیزم ترس یا درد را تجربه کرده است؟
    • چه چیزی باید به فرزندم بگویم که چرا والدینش دیگر به خانه بر نمی گردند؟
    • من باردار اما اکنون که شوهرم فوت کرده است ، نمی دانم که آیا باید بچه را نگه دارم یا نه. شما چه چیزی را توصیه می کنید؟

    جیمز هالپرن پروفسور برجسته و مدیر موسسه بهداشت روانی بلایا (DMH) در SUNY New Paltz است.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    خروج از نسخه موبایل