نماد سایت مجله روانشناسی رابینیا

عادت های غذایی کودکان

عادت های غذایی کودکان
  • عادت های غذایی کودکان

    با فرا رسیدن روز شکرگزاری، بسیاری از ما در فکر غذا هستیم. و من عاشق غذا هستم. من عاشق بیرون رفتن برای غذا هستم، عاشق ماندن در خانه هستم، غذاهای صبحانه را دوست دارم، غذاهای ناهار را دوست دارم، غذاهای شام را دوست دارم، و به خصوص دسر را دوست دارم.

    زمان صرف غذا همیشه زمان آرامش بخشی بوده است که در آن می توانم استراحت کنم، در مورد روزم صحبت کنم و کمی غذای خوب بخورم.

    یعنی تا زمانی که دو فرزند داشتم. امروزه، نزدیک شدن به زمان صرف غذا مانند راه رفتن در میدان جنگ است، جایی که نمی‌دانید با آتشی دوستانه روبرو خواهید شد یا یک نزاع خونین.

    در برخی روزها، بچه‌های من هر چیزی را که من جلوی آنها بگذارم می‌خورند – کلم بروکلی، ماهی سالمون، سوشی یا پد تای(شامل نودل سرخ شده‌است که اغلب به عنوان یک غذای خیابانی و در غذاخوری‌های سادهٔ تایلندی سرو می‌شود)

    اما در مورد دیگران، آنها کاملاً از همه چیز خودداری می کنند، از جمله ناگت مرغ، اسپاگتی یا هات داگ

    و من خودم را خوش شانس می دانم. من دوستانی دارم که بچه هایشان فقط کربوهیدرات هایی مانند کراکر و پاستا می خورند. همه میوه‌ها و سبزیجات را نمیخورند، یا فقط ساندویچ‌های کره بادام‌زمینی و نوتلا (روی نان سفید یا یک نان شیرینی کوچک) را برای هر سه وعده میخورند.

    تا حدودی، تند غذا خوردن فقط یک بخش طبیعی از رشد است، حتی اگر والدین را دیوانه کند.

    اما اگرچه تند غذا خوردن لزوماً عواقبی ندارد، اما افراد حساس نسبت به سایر کودکان تمایل به خوردن میوه ها و سبزیجات کمتر و ویتامین ها، مواد معدنی و فیبر کمتری در رژیم غذایی خود دارند (تیلور و همکاران، 2015).

    در واقع، طبق نظرسنجی اخیر بیش از 2600 کودک، تعداد میوه‌ها و سبزیجاتی که کودکان نوپا معمولاً در ایالات متحده مصرف می‌کنند کمتر از توصیه پزشک اطفال آمریکا برای حداقل یک وعده در هر وعده غذایی است.

    در واقع، بیش از 20 درصد از کودکان 1 و 2 ساله در یک روز معین یک میوه یا سبزی نمی‌خورند (روس و همکاران، 2018).

    والدین یک کودک غذاخور حساس باید چه کاری انجام دهند؟

    اگر در ابتدا موفق نشدید، دوباره امتحان کنید

    وقتی زمان و انرژی زیادی را صرف ساختن یک چیز جدید و خوشمزه برای بچه‌هایتان می‌کنید، ناامید می‌شوید و بعد از یک نگاه، واکنش آن‌ها این است: «آخ، من آن را نمی‌خورم».

    اما در حالی که امتحان کردن چیزهای جدید ممکن است برای بزرگسالان هیجان‌انگیز باشد، کودکان معمولاً چیزهای آشنا را ترجیح می‌دهند، مخصوصاً وقتی صحبت از غذا می‌شود.

    در واقع، یک مطالعه نشان داد که بچه‌های 2 تا 5 ساله باید قبل از اینکه تصمیم بگیرند غذای جدیدی را دوست دارند، 8 تا 10 بار آن را امتحان کنند.

    در این مطالعه، محققان بین 2 تا 20 بار در یک دوره 26 روزه به کودکان غذای جدید دادند. محققان دریافتند که هر چه تعداد دفعات بیشتری کودکان این غذا را بخورند، احتمال بیشتری وجود دارد که در صورت انتخاب، آن را بخورند (Birch & Marlin, 1982).

    این نشان می‌دهد که بچه‌ها ممکن است نیاز داشته باشند که یک غذای جدید را بارها و بارها امتحان کنند قبل از اینکه تصمیم بگیرند که آن را دوست دارند.

    غذا های تکراری همچنین باعث می‌شود بچه‌ها غذاهای مشابه را سریع‌تر بپذیرند. به عنوان مثال، پس از دادن میوه‌های مختلف بین وعده‌های غذایی به نوزادان، محققان دریافتند که احتمال بیشتری وجود دارد که یک میوه جدید (در این مورد، گلابی) را در اولین امتحان بپذیرند.

    همین امر در مورد سبزیجات نیز صادق بود – پس از قرار دادن نوزادان در معرض انواع سبزیجات در طول چند روز، نوزادان به احتمال زیاد سبزیجات جدیدی از جمله لوبیا سبز، هویج و اسفناج را پذیرفتند (Mennella et al., 2008).

    چرا تکرار موثر است؟ محققان فکر می کنند که با گذشت زمان، کودکان یک غذای خاص را با احساس سیری و رضایت همراه می کنند و به آرامی یاد می گیرند که آن را دوست داشته باشند (Mennella et al., 2020).

    بر اساس این منطق، محققان همچنین دریافته‌اند که آموزش به بچه‌ها برای مرتبط کردن یک غذای جدید با چیزی که قبلاً دوست دارند، باعث می‌شود کودکان تمایل بیشتری به خوردن غذای جدید داشته باشند.

    برای مثال، محققان در طول چند روز به یک گروه از نوزادان لوبیا سبز و به گروه دوم از نوزادان لوبیا سبز و هلو (که بیشتر نوزادان واقعاً دوست دارند) دادند.

    آنها دریافتند که در حالی که همه شیرخواران احتمال بیشتری وجود دارد که لوبیا سبز را بعد از قرار گرفتن در معرض مکرر بخورند،به نظر می رسید کسانی که با لوبیا سبز و سپس هلو تغذیه می شدند از لوبیا سبز بیشتر لذت می بردند.

    و در طول تغذیه، کمتر بی علاقگی نشان میدادند (فورستل و منلا، 2007)

    نکته آخر این است که پس از اینکه فرزندانمان غذای جدیدی را نخوردند، نباید تسلیم شویم. امتحان کردن یک غذای جدید بارها و بارها ممکن است کلیدی باشد برای اینکه بچه ها در نهایت طعم آن را پیدا کنند.

    و حتی ممکن است باعث شود که سایر غذاهای جدید را نیز بیشتر بپذیرند.

    برای مطالعه در رابطه با دلیل و درمان بد غذایی کودک کلیک کنید.

    تنوع چاشنی زندگی است

    علاوه بر تکرار، ارائه غذاهای متنوع به کودکان باعث می شود که آنها غذاهای جدید را بیشتر بپذیرند.

    برای مثال، یک گروه از محققان به یک گروه از نوزادان هویج، به گروه دوم سیب زمینی و به گروه سوم نوزادان انواع سبزیجات، به همه به مدت 12 روز تغذیه دادند.

    در پایان دوره 12 روزه، به نوزادان هم هویج و هم مرغ (که یک غذای کاملاً جدید بود) داده شد. نوزادانی که سبزیجات متنوعی به آنها داده شد بیشتر مرغ و هویج خوردند، همانطور که نوزادانی که به طور مکرر فقط با هویج تغذیه شده بودند (گریش و منلا 2001).

    این نشان می‌دهد که مخلوط کردن آن می‌تواند چیز خوبی باشد، و در حالی که بچه‌های شما ممکن است در ابتدا چیزهای جدیدی را که به آنها پیشنهاد می‌دهید نخورند، پس از مدتی، تنوع ممکن است به آنها بیاموزد که در خوردن غذا انعطاف‌پذیرتر و ماجراجوتر باشند.

     

     

    برقرار کردن غذا بین کودکان

    اولین تجربیاتی که کودکان با غذا دارند به مرور زمان ترجیحات طعم آنها را شکل می دهد، بنابراین هر چه زودتر بتوانید آنها را با انواع غذاها آشنا کنید، بهتر است.

    در واقع، تا هفتمین ماه بارداری، جنین می تواند طعم و مزه های غذای مادرش را در مایع آمنیوتیک اطراف خود بچشد و مزه ها و بوهایی را که رایج ترین آنهاست ترجیح می دهد.

    به عنوان مثال، نوزادان مادرانی که با غذاهایی تغذیه می شوند که طعم مشخص شیرین بیان سیاه را دارند، بوی شیرین بیان سیاه را پس از تولد به بوهای دیگر ترجیح می دهند.

    جای تعجب نیست که سایر نوزادانی که مادرانشان شیرین بیان سیاه نخورده بودند، احتمال بیشتری داشت که پس از تولد از این عطر قوی دور شوند (شال، مارلیر و سوسینیان، 2000).

    به همین ترتیب، نوزادان مادرانی که در حین شیردهی آب هویج می نوشند، به غلات با طعم هویج علاقه دارند، که سایر نوزادان تمایل به خوردن آن ندارند (منلا، جاگنو و بوچمپ، 2001).

    این نشان می‌دهد که هم جنین‌ها و هم نوزادانی که در دوران شیردهی هستند، می‌توانند آنچه را که مادرشان می‌خورند بچشند و به سرعت یاد بگیرند که مزه‌های آشنا را ترجیح دهند.

    و در حالی که کودکان 2 تا 5 ساله ممکن است به 8 تا 10 بار قرار گرفتن در معرض آن غذا نیاز داشته باشند تا تصمیم بگیرند که یک غذای جدید را دوست دارند (همانطور که در بالا توضیح دادیم)، نوزادان برای پذیرش چیزهای جدید به قرار گرفتن در معرض بسیار کمتری نیاز دارند.

    در واقع، آنها ممکن است تنها به یک چشیدن نیاز داشته باشند تا به طور قابل توجهی تمایل خود را برای خوردن یک غذای جدید افزایش دهند (Birch et al., 1998).

    بنابراین، زمانی که احتمال بیشتری وجود دارد آنها را بپذیرند، هر چه زودتر کودکان خود را با انواع غذاها آشنا کنید، که ممکن است زمینه را برای ایجاد انعطاف پذیری فراهم کند.

    عادات خوب را به روز نگه دارید

    مهم است که به خاطر داشته باشید که با بزرگتر شدن کودکان، وعده های غذایی به یک تجربه اجتماعی تبدیل می شود. در این مرحله، کودکان اغلب به دیگران نگاه می کنند تا به آنها کمک کنند تصمیم بگیرند کدام غذاها را بخورند و کدام غذا ها را نخورند.

    در واقع، کودکان به احتمال زیاد غذاهای جدیدی را میخورند که می‌بینند عزیزانشان می‌خورند (منلا و همکاران، 2020).

    علاوه بر این، کودکانی که والدین خود را الگو قرار میدهند که عادات غذایی غلط داشته باشند، به احتمال زیاد خودشان عادات غذایی غلطی پیدا میکنند (Hafstad, Abebe, Torgersen, & von Soest, 2013).

    به این ترتیب، آنچه می‌خورید می‌تواند نقش مهمی در خوردن و نخوردن فرزندتان داشته باشد.

    علاوه بر این، انواع غذاهایی که والدین در خانه دارند و در دسترس فرزندان خود قرار می دهند، معمولاً از انواع غذاهایی است که کودکان میخورند (ونتورا و ووروبی، 2013).

    این بدان معنی است که الگوبرداری از عادات غذایی خوب و داشتن غذاهای سالم در خانه مهم است.

    کودکان را مجبور به خوردن غذا نکنید

    کودکانی که مشکلات خوردن دارند اغلب والدینی دارند که سعی می کنند آنها را مجبور به خوردن غذا کنند (ساندرز، پاتل، لگریس و شپرد، 1993)، و کنترل شدید والدین بر زمان صرف غذا می تواند منجر به رفتارهای منفی مانند پرخوری شود (گیلورد، 2004).

    علاوه بر این، کودکانی که مجبور به غذا خوردن هستند ممکن است یاد نگیرند که از سیگنال‌های گرسنگی خود برای تنظیم اندازه وعده‌هایشان استفاده کنند، که در نهایت می‌تواند منجر به مشکلاتی مانند چاقی شود (Birch & Fisher, 1998).

    بنابراین، تا آنجا که ممکن است، آن ها را مجبور نکنید. در سن 4 ماهگی، نوزادان شروع به تنظیم میزان غذا خوردن خود می کنند.

    این بدان معنی است که آنها می توانند از بدن خود سیگنال هایی در مورد اینکه چه زمانی گرسنه هستند و چه زمانی سیر هستند دریافت کنند و قرار نیست خودشان از گرسنگی بمیرند.

    آرام باشید و سعی کنید از آن لذت ببرید

    در نهایت، زمان صرف غذا باید یک زمان سرگرم کننده برای خانواده ها باشد تا دور هم جمع شوند تا از همراهی یکدیگر لذت ببرند. بنابراین، سعی کنید استرس، نداشته باشید یا به صورت کوتاه مدت نقش یک آشپز را بازی کنید.

    خیلی خوب است که هنگام شام به کودک خود چند غذای جدید، برخی قدیمی و با هم در یک محیط دوستانه و آرام بخورید (ساتر، 2000).

    اگر کودک شما در یک جلسه آنقدر غذا نمی خورد، لزوماً دلیلی برای نگرانی وجود ندارد. کودکان (به ویژه کودکان نوپا) شکم کوچکی دارند و خوردن مقدار کمی غذا در هر زمان برای آنها غیرعادی نیست.

    و باز هم، اگر فوراً از  غذای گوشتی جدید خوششان نیامد، خیلی ناامید نشوید: ممکن است در اینده ذائقه آنها عوض شود.

    در خانه‌ام، توصیه‌های مفیدی از یک دوست گرفتیم و از بچه‌هایمان می‌خواهیم که از همه غذاهای سر میز ما یک «لقمه» بخورند. بعد از آن یک لقمه، اگر آن را دوست نداشته باشند، دیگر مجبور نیستند غذا بخورند.

    گاهی اوقات این کار انجام می شود، اما این قانون آنها را وادار می کند تا چیزهای جدید را امتحان کنند، و در نهایت تمایل دارند بیشتر چیزهایی را که ما به آنها می دهیم دوست داشته باشند.

    همچنین مهم است که به یاد داشته باشید که میزان بروز رفتارهای سریع غذا خوردن در طول زمان به‌طور چشمگیری کاهش می‌یابد، بنابراین کودکان با دوستانی که غذاخور هستند میتوانند رشد کنند.

    به زودی، آنها همه شام خود و برخی از شام شما را خواهند خورد، و شما روزهایی را که هزینه های غدایی تان کمتر بود و زمانی که می‌توانستید به تنهایی از یک بشقاب غذای کامل لذت ببرید را از دست خواهید داد.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    خروج از نسخه موبایل