انعطاف پذیری عاطفی هنرِ زندگیکردن است. با استفاده از این هنر به سطحی از قدرت و توانایی میرسیم که سختیها و مشقتهای زندگی را موقتی و زودگذر میبینیم و با تحمل دردها و سختیها خود را کاملتر میکنیم. در دنیای امروز که بهسرعت در حال تغییر است، انعطاف پذیری عاطفی منبعِ قدرتی است که موجب میشود در برابر ضربهها و مشتهایی که زندگی به ما میزند دوباره بلند شویم و به مسیر خود ادامه دهیم.
اگر نتوانیم بهخوبی بر چالشهای زندگیِ خود غلبه کنیم، به جایی نخواهیم رسید. انعطاف پذیری عاطفی به ما کمک میکند که مکانیسمهای درستِ سازش را ایجاد کنیم و در دورههای سخت و پُراسترس زندگی، تعادلِ خود را حفظ کنیم تا بتوانیم کنترل احساساتمان را در دست بگیریم و بر آنها مسلط شویم.
کسانی که انعطاف پذیری عاطفی دارند همیشه به این فکر میکنند که وقتی زندگی آنها را زمین میزند، چطور میتوانند دوباره بلند شوند و به راه خود ادامه دهند. دوباره از زمین بلند شدن یعنی توانایی در پیداکردنِ معنایی مثبت در اتفاقاتی که ظاهرا منفی و ناخوشایندند. وقتی چنین تفکر و نگرشی داریم، دیگر برای بقا زندگی نمیکنیم، بلکه برای موفقیت و پیشرفت زندگی میکنیم.
کانون کنترل درونی یعنی فرد باور دارد که زندگی او بهدستِ خودش کنترل میشود و کنترل رویدادهای زندگی و نتایج آنها در دستِ خودِ اوست. ولی افرادی با کانون کنترل بیرونی بر این باورند که زندگی آنها در کنترلِ عوامل بیرونی مانند شانس، سرنوشت، کارهای دیگران و چیزهایی است که از دست آنها خارج است.
کسانی که انعطاف پذیری عاطفی دارند معتقدند که زندگی هر فرد در دست خود اوست و خود را در برابر زندگی، دستوپابسته و ناتوان نمیبینند. قربانیبودن در قاموسِ آنها جایی ندارد. آنها مسئولیت تمام چیزهایی که در زندگیشان اتفاق میافتد میپذیرند، چه خوب باشند چه بد.
برخورداری از کانون کنترل درونی موجب میشود این واقعیت را درک کنیم که همیشه میتوانیم چگونگی واکنش نشان دادن به چالشهای زندگی را انتخاب کنیم. درست است که بر اوضاع بیرونی مسلط نیستیم، ولی همیشه میتوانیم بر دنیای درونی خود مسلط باشیم.
انعطاف پذیری عاطفی موجب میشود که در سطح بالایی از خودآگاهی قرار داشته باشیم. کسانی که انعطاف پذیری عاطفی دارند میدانند که هستند، به چه چیزی نیاز دارند و به چه چیزهایی نیاز ندارند. به همین دلیل، در هماهنگشدن با پیامهایی که از بدنشان دریافت میکنند مهارت دارند. اگر چیزی حس خوبی در آنها ایجاد نمیکند، وضعیت خود را تغییر میدهند تا دوباره بتوانند تمرکز و تعادلشان را بازیابند.
سوزان دیوید (Susan David) روانشناس دانشکدهٔ پزشکی هاروارد در کتاب خود، «مهارت عاطفی: رها شوید، تغییر را در آغوش بگیرید و در کار و زندگی پیشرفت کنید» (Emotional Agility: Get Unstuck, Embrace Change, and Thrive in Work and Life) میگوید:
«وقتی پذیرای احساسات مشکل باشیم، میتوانیم واکنشهایی را نشان دهیم که با ارزشهای ما همسو هستند.»
برای افراد انعطافپذیر، خودآگاهی ابزاری برای درک بهتر افکار و رفتارهای خود است تا جایی که بتوانند روایتهای کهنهای که از خود دارند و دیگر به دردشان نمیخورد را اصلاح کنند.
افراد برخوردار از انعطافپذیری عاطفی اشتهایی سیریناپذیر برای موفقیت دارند. اگر نتوانند راهی پیدا کنند، خودشان راهی را ابداع میکنند. آنها میدانند که هیچچیزِ باارزشی بهآسانی به دست نمیآید. تسلیمشدن و ناامیدی در مرام آنها نیست و بهخوبی میدانند که چطور استقامت و پشتکار داشته باشند.
نیوت گینگریچ (Newt Gingrich) میگوید:
«پشتکار یعنی وقتی از انجام کار سختی خسته شدی، بازهم به تلاش و سخت کوشی ادامه دهی.»
هر شکست، برای این افراد، فرصتی برای پیشرفت و بالاتر رفتن است. انسانهایی که انعطاف پذیری عاطفی دارند میدانند که برای رسیدن به هدف موردنظر باید فرآیند و مسیر رسیدن به آن را طی کنند و به تواناییهای خود اعتماد داشته باشند.
گاهی، در دورههای سختی و رنج، پیدا کردن روزنهٔ امید به زندگی دشوار است. ولی افرادی که از نظر عاطفی انعطافپذیر هستند میتوانند چیزهای مثبتی را که در پسِ وضعیتهای دشوار پنهان شدهاند پیدا کنند.
این افراد، برای عبورکردن از هر مانع و مشکل، به قدرت خود اعتقادی راسخ دارند. پژوهش نشان میدهد، کسانی که بهطور ذاتی و طبیعی انعطافپذیر هستند شیوهٔ توضیحیِ خوشبینانهای دارند. یعنی سختی و مشقت را با عبارات مثبت و خوشبینانه توضیح میدهند تا گرفتار احساس درماندگی و ناتوانی نشوند. آنها، بهدلیلِ داشتن این ذهنیت و طرز فکر، در زمان بروز مشکلات میتوانند بهسرعت ترس را از خود دور کنند و تصمیمهای قدرتمندانهای بگیرند.