نماد سایت مجله روانشناسی رابینیا

تغییرات بدنی در هنگام فیلم ترسناک دیدن

  •  

    عواطفی مختلفی مثل حس ترس که در ما نهادینه شده، به واسطه یک سری فرآیند‌های پیچیده در بدن‌مان رخ می‌دهد. تقریبا همه می‌دانیم این احساسات مختلف به واسطه محرکه‌های گوناگون شکل می‌گیرد. ولی آیا برایتان سوال شده وقتی پای یک فیلم و سریال می‌ترسیم، چه اتفاقاتی در بدن‌مان رخ می‌دهد؟ آیا تا به حال این موضوع فکر کردید آیا مغز شما متوجه می‌شود شما در خطر نیستید یا واقعا مغزتان انقدر خنگ تشریف دارد و به همین راحتی گول می‌خورد؟

    گام اول : تغییرات هورمونی
    در درجه اول هورمونی تحت عنوان آدرنالین ترشح می‌شود. این هورمون به همراه نورآدرنالین در موقعیت‌های تعقیب و گریز در بدن همه ما در درجات مختلف ترشح شده تا خون‌رسانی به عروق عضلات موجود در اندام‌های فوقانی و تحتانی بیشتر شود تا بتوانیم خودمان را نجات دهیم.


    جالب است بدانید هورمون دیگری به نام کورتیزول نیز در موقعیت‌های تنش‌زا و وحشت‌ناک ترشح می‌شود. شاید مغز متوجه شود شما صرفا در حال تماشای یک فیلم سینمایی هستید ولی کورتیزول حتی در موقعیت‌های مصنوعی و تخیلی نیز مقدارش بیشتر می‌شود. چه بخواهد واقعا با دو چشم‌ خودتان جن دیده باشید و چه بخواهد پشت صندلی و پای یک فیلم ترسناک هالیوودی بترسید.



    گام دوم : افزایش ضربان قلب
    پس از افزایش هورمون‌های تعقیب و گریز، نوبت به بالا رفتن تپش قلب و در درجه بعدی انقباض عروقی است. این رویه در یک فرد سالم حتما رخ می‌دهد تا شدت جریان خون بیشتر از قبل شود. چرا که سلول‌های عضلانی باید اکسیژن بیشتری دریافت کنند. به همین خاطر در موقعیت‌های واقعی و تنش‌زا این احتمال نیز وجود دارد تا به نفس نفس بیفتد. ولی معمولا در فیلم‌های ترسناک کمتر  این اتفاق رخ می‌دهد. شاید چون مغز رفته رفته به صحنه‌های ترسناکی که به یک باره جلوی چشم شما ظاهر می‌شود، عادت می‌کند.


    گام سوم : کاهش دمای کلی بدن
    بعضی از افراد فکر می‌کنند با افزایش ضربان قلب و هورمون‌های آدرنالین، احساس گرمای بیشتری در  فرد ایجاد می‌شود. ولی توجه داشته باشید اکسیژن دریافتی اضافه بر سازمان صرفا به چند اندام مهم و عضلات پیرامونش منتقل می‌شود. بر طبق قوانین فیزیولوژی بدن، اگر اندام‌های نزدیک به قلب از شدت جریان خون بیشتری بهره ببرند، هر اندامی که از قلب دورتر باشد، پس میزان جریان خون کمتری را دریافت می‌کند. این اتفاق دقیقا در زمان هضم غذا نیز رخ می‌دهد و رفته رفته با کاهش جریان خون، اکسیژن دریافتی نیز کمتر شده و فرد احساس خواب‌آلودگی می‌کند.

    حال اگر فیلم‌های ترسناکی در حد و اندازه آثاری همچون بچه رزماری (Rosemary’s Baby) که حس تعلیق مثل خوره به جان‌تان میفتد را تماشا کنید، کم کم احساس سرما در انگشتان پایتان را حس می‌کنید. تنها این نوع ترس می‌تواند این چنین حس سرما را در بدن شما به دنبال داشته باشد و فیلم‌های اسلشری مثل «اره» (Saw) که خون کل صفحه نمایشگر را احاطه می‌کند، احساس سرما آخرین چیزی است که شاید درک کنید.



    گام چهارم : حس لذت
    بله درست خواندید! درست همانند قهرمان یک فیلم ترسناک که بدبختی‌های زیادی را پشت سر گذاشته و طی حوادث ماورالطبیعه دوست و آشنایانش به فنا رفتند، شما نیز همگام با وی شاید بترسید. ولی وقتی فیلم خاتمه می‌یابد و تیتراژ پایانی را مشاهده می‌کنید، ممکن است یک حس رضایت‌مندی از پایانِ قصه فیلم و نجات قهرمان داستان به شما دست بدهد. هر چند، مدتی می‌گذرد که فیلم‌نامه‌نویسان کاری مي‌کنند تا تمام کاراکترهای ماجرا یکی پس از دیگری تار و مار شوند و در انتها نیز طی یک غافل‌گیری، تنها بازمانده حادثه را نیز روانه دنیای دیگر می‌کنند.

    در هر صورت اینکه شما نیز مثل سایر هواداران سبک وحشت از ترسیدن لذت می‌برید دلیل علمی و فیزیولوژیکی دارد. چرا که حس تعقیب و گریز و سناریوهایی به این شکل، با سطح هورمون دیگری به نام دوپامین ارتباط مستقیم دارد.

    دوپامین را در اصطلاح عام به نام هورمون «لذت» نیز می‌شناسند. به خاطر اینکه وقتی شما عملی را انجام می‌دهید که دوست دارید، احساس لذت و رضایت‌مندی این عمل، به خاطر بالا رفتن سطح هورمون دوپامین است.

     

    اصلا عصب‌شناسان و پزشکان، هورمون دوپامین را نوعی سیستم تشویقی در مغز می‌دانند. به خاطر اینکه شما به آن عملکردی که باعث افزایش سطح دوپامین شده، کم کم عادت کرده و مغزتان مدام شما را وسوسه می‌کند تا دوباره و دوباره و دوباره آن را تجربه کنید. به همین خاطر وقتی شما به پای یک فیلم سینمایی هالیوودی در ژانر ترس می‌نشینید، شاید در چند تجربه اول کمی احساس ناخوشایند در طول فیلم داشته باشید ولی رفته رفته از اینکه یک قصه شما را بترساند به وجد می‌آیید و لذت می‌برید. این لذت به همان میزان دوپامین بستگی دارد که خاطر نشان کردیم.


    هورمون دوپامین: علت اساسی پرطرفدار شدن ژانر وحشت!
    ولی شاید همین الان این مسئله در گوشه ذهن‌تان شکل گرفته پس با این حساب چرا خیلی از مردم نسبت به فیلم‌های ترسناک احساس تنفر می‌کنند؟ خب ماجرا اینجاست اگر یک بچه ۱۰ ساله، فیلم‌های نایت شیامالان مثل نشانه‌ها (Signs) یا فیلم جن‌گیر (The Exorcist) را تماشا کند، قطع به یقین قبض روح می‌شود. چون یک بچه ۱۰ ساله هنوز مرز بین واقعیت و تخیل را درک نکرده و این باور در بچه‌ها بیشتر وجود دارد که هیولاها و اجنه در چارچوب دنیای ما و به صورت ماده وجود دارند. به همین خاطر با یک تجربه بسیار بد نسبت به این آثار، در سنین بزرگ‌سالی از تماشای آثار دیگر در این سبک دوری می‌کنند.


    فرق میان یک طرفدار دو آتشه فیلم‌های ترسناک با یک  فرد بزرگ‌سال و بالغ که از این دسته فیلم‌ها متنفر است، بیشتر به خاطر میزان هورمون دوپامین است. وقتی یک فرد عاشق دنیای وحشت ادعا می‌کند فیلم‌های سینمایی در حال حاضر قادر نیستند وی را مثل گذشته بترساند تا حدودی ادعایش قابل قبول است. چون در طول بازه زمانی اولین برخوردش با دنیای فیلم‌های ترسناک تا به امروز، مغزش یاد می‌گیرد در رویارویی با محرکه‌های ترس، چه میزان آدرنالین و کورتیزول بیشتری را باید ترشح کند تا فرد احساس ترس کمتری از خود نشان دهد.


    وقتی هم بیننده احساس ترس کمتری را نسبت به یک فیلم وحشتناک تجربه می‌کند، در مقایسه با دوستانش که به شدت وحشت کرده‌اند، تهِ دلش احساس قدرت می‌کند و این اعتماد به نفس، موجب افزایش سطح هورمون دوپامین می‌شود. به همین خاطر مغز این روند و چرخه هورمونی را سودمند می‌داند و در هر بار مواجه شدن با محرکه‌های ترس سعی می‌کند بهتر از قبل این چرخه را ادامه دهد.


    مغز انسان، پیچیده‌تر از آن چیزی است که در این یادداشت صحبت کرده‌ایم. هنوز کاملا مشخص نشده مغز چگونه قادر است میان محرکه‌های واقعی و مجازی تمایز قائل شود. در هر دو سناریو، مقادیر متفاوتی از هورمون‌ها آزاد می‌شود.به عبارتی ساده‌تر اگر واقعا یک قاتل روانی در نیمه‌های شب به دنبال‌تان بیفتد، میزان هورمون آدرنالین تقریبا ۱۰ برابر بیشتر از همین سناریو است که در یک فیلم سینمایی تجربه می‌کنید.


    شاید به همین دلیل است که ساده‌ترین راه برای ترساندن مخاطب در سینما، استفاده از صحنه‌های جامپ اسکر( پریدن ناگهانی یک هیولا در قاب تصویر) است. چرا که تا مغز درک کند این صحنه واقعی نیست، فرد پر مدعا که شاید شغلش شکافتن اجساد نیز باشد، دو متر در سه متر به هوا پریده و یک جیغ بنفش هم بکشد!!!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    خروج از نسخه موبایل