روزی یک کشتی در دریا اسیرطوفان شد،از تمامی مسافران فقط دونفر ماندند که به سختی خود را به جزیره ایی رساندند.یکی از آنها فرد با ایمان و دیگری بی ایمان بود.یک روز بعد از دعاهای زیاد توسط فرد با ایمان از کنار دریا آمدند،ناگهان دیدند که کلبه شان آتش گرفته.مرد بی ایمان گفت:((لعنت به این شانس که نتیجه این همه دعاهای توست!!!))
مرد با ایمان گفت:((حتما این هم حکمتی دارد نباید نگران باشیم؛زیرا خداوند ما را می نگرد!))
فردای آن روز یک کشتی به جزیره آمد و آنهارا نجات داد.ناخدای کشتی گفت:((دیروز ما دود خانه را دیدیم و فکر کردیم که به کمک نیاز دارید و به طرف جزیره آمدیم.))
نکته : گاه گذشت زمان ثابت خواهد کرد آنچه را «امروز» فاجعه و مصیبت مینامیم لطف و عنایت الهی بوده است…