نماد سایت مجله روانشناسی رابینیا

وقتی در مورد خودیاری صحبت می کنیم ، واقعاً منظورمان چیست؟

  • وقتی در مورد خودیاری صحبت می کنیم ، واقعاً منظورمان چیست؟

    اشتیاق ما برای خودیاری هرگز بیشتر نبوده است: بازار خودیاری در سراسر جهان 11 میلیارد دلار ارزش دارد و پیش بینی می شود طی چند دهه آینده به سرعت رشد کند.

    ما ادبیات خودیاری را با حرص و اشتیاق مصرف می کنیم ، همیشه تشنه آخرین راهنمایی ها هستیم. بخش توسعه شخصی نیز در حال رشد است.

    ما مبالغ هنگفتی را صرف درمانگران ، مربیان زندگی و متخصصان سلامتی می کنیم ، در حالی که کارفرمایان ما برای توسعه مهارت های نرم ما سرمایه گذاری زیادی می کنند. اما تعداد فزاینده ای از مردم ضرورت فرهنگی این است که دائماً باید خود را به طور انتقادی بهبود بخشیم.

    صنعت خودیاری بر این فرض استوار است که ما دارای بسیاری از کاستی های جدی و ناتوان کننده هستیم که نیاز به رفع آنها دارد. این باعث نارضایتی ما از اینکه چه کسی هستیم و چه چیزی هستیم ، می شود و اغلب نوید درمان سریع غیر واقعی برای بیماریهای عمیق تر وجودی ما را می دهد.

    علاوه بر این ، دیکتات خودسازی نشان می دهد که ما به تنهایی مسئول خودمان هستیم خوشبختی ، این مسئولیت شخصی ما و در واقع تعهد ماست که دائماً بر روی شخصیت ، مهارت های بین فردی ، سلامتی و مدیریت افکار ، احساسات و رفتارهای ما.

    بسیاری از رژیم های خودیاری نه علل ساختاری و سیاسی برخی از مشکلات ما را تشخیص می دهند و نه تفاوت هایی در توانایی خودسازی ما که ممکن است مربوط به تربیت ، تجربیات زندگی و ویژگی های شخصیتی ما باشد.

    ایده خودیاری نشان می دهد که می توان به خود کمک کرد و این در اختیار همه ما است. بسیاری از رژیم های خودیاری فرض می کنند که ما اختیار نامحدودی داریم تا سرنوشت خود را رقم بزنیم و اگر در این کار موفق نشویم ، باید از قدرت اراده محروم باشیم.

    شاید افراطی ترین شکل این نوع تفکر در متونی مانند راز (2006) کار می کند ، که نشان می دهد همه آنچه برای ما اتفاق می افتد ، کار خود ماست ، زیرا افکار ما “مغناطیسی” هستند و روانگردان منطبق را جذب می کنند معنوی به ما نگاه می کند.

    اگر نتوانیم به افکار شاد فکر کنیم ، “قانون جاذبه ”اطمینان می دهد که اتفاقات بدی برای ما رخ می دهد. طبق این منطق ، حملات ، بیماریها ، تصادفات و حتی نسل کشی در نهایت همه مقصر قربانی است.

    وقتی در مورد خودیاری صحبت می کنیم ، نمی توانیم فقط درباره اینکه آیا فناوری های روانشناختی خاص موثر هستند یا خیر بحث کنیم. خودیاری همچنین یک مبحث سیاسی با مفاهیم اخلاقی گسترده است. رژیم های خودیاری همیشه بر مفاهیم بسیار خاص خود ، و همچنین بر مفروضات مربوط به عاملیت ، مسئولیت شخصی و جایگاه وسیع تری که در سیستم هایی که ما بخشی از آنها هستیم ، تکیه می کنند.

    این مفروضات به ندرت آشکار می شوند ، اما به طور قابل ملاحظه ای رژیم های بهبودی پیشنهادی را شکل می دهند. ما چقدر می توانیم خود و زندگی خود را شکل دهیم؟ اگر ما به امکان نامتناهی تغییر خود اعتقاد داریم ، ممکن است کسانی را که موفق به انجام اقدامات مثبت نمی شوند ، سرزنش کنیم یا از بالا به دنبال آنها باشیم.

    برای دریافت پاورپوینت تکنیک خودیاری کلیک کنید.

    اگر معتقد باشیم که پتانسیل ما از پیش تعیین شده است ، ممکن است احساس درماندگی و افسردگی کنیم.

    آیا ما خود را بعنوان عوامل منفرد و خودمختار تصور می کنیم که مزایای شخصی خود را در مناطق متخاصم تضمین می کنند؟ یا آیا ما خود را به عنوان بخشهای وابسته و وابسته به هم در نظر گرفته شده از یک کل بزرگتر می دانیم؟ آیا ما به ویژگیها و پتانسیلهای ثابت یا به مفاهیم موثرتر و وابسته به زمینه درباره خودخواهی اعتقاد داریم؟

    این تصورات در طول تاریخ و در فرهنگ ها تغییر می کند. به عنوان مثال ، سنکا فیلسوف رواقی می نویسد: “روابط ما با یکدیگر مانند یک طاق سنگی است که اگر سنگها به طور متقابل از یکدیگر حمایت نکنند ، فرو می ریزد و به همین روش نیز مورد حمایت قرار می گیرد.”

    مفهوم او درباره ماهیت رابطه ای و هدف مشترک ما نمی تواند تفاوت فاحشی با ایده جردن بی. پترسون داشته باشد. پترسون در 12 قانون برای زندگی: پادزهری برای هرج و مرج (2018) توصیه می کند که راه های “خرچنگ بالا” را کپی کنیم. زیرا “در جهان خرچنگ ، ​​برنده است ، درست مانند جوامع بشری ، که در آن 1 درصد بالا به اندازه 50 درصد پایین غارت می کنند.”

    قرار گرفتن صدف های تند در حال ترساندن اعضای کم اعتماد به نفس این گونه است ، به طوری که شانس آن برای تأمین شکار ، قلمرو و جنسی را بسیار تقویت کرده است.

    علاوه بر این ، فلسفه های خودسازی همیشه با باورهای گسترده تری در مورد اخلاق ، هدف ما و آنچه که زندگی خوب را تشکیل می دهد ، نگاه می کند. به همین دلیل است که خودیاری یک عمل فرهنگی عمیقاً آشکار است ، یک فشارسنج گویای ارزش ها ، آرزوها و نگرانی های ما است.

    به عنوان مثال ، وسواس فعلی ما در مورد مینیمالیسم ، مرتب سازی و سم زدایی دیجیتال به ما چه می گوید؟ چرا در ادبیات در مورد یادگیری از حیوانات ، گیاهان و اکوسیستم ها جهشی وجود دارد؟ و چرا اندیشه رواقی از رنسانس لذت می برد؟ من درباره این و بسیاری دیگر از روندهای خودیاری گذشته و فعلی در هنر خودسازی: ده حقیقت جاودانه .

    در اساسی ترین سطح ، تمایل ما برای بهبود خود و اعتقاد به این که این امکان وجود دارد ، اقدامی سرکش علیه ایده جبرگرایی است. مشارکت در اقدام برای خودسازی تلاش ما-هرچند ناقص-برای به دست گرفتن کنترل زندگی است.

    این تلاشی است برای مقابله با هر نیرویی که ممکن است ما را به دلیل نارسایی های درک شده سرزنش کنیم: طبیعت یا پرورش ، ژن یا محیط ، خدا ، کارما ، سرنوشت یا صورت فلکی سیارات. بنابراین اعتقاد ما به عدم امکان پذیری خود را می توان به عنوان یک عمل قوی سرکشی در نظر گرفت ، (شاید) ادعای غیردوستانه اختیار و کنترل در دنیایی که در آن احساس ناتوانی و اسراف بسیار آسان است.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    خروج از نسخه موبایل