نماد سایت مجله روانشناسی رابینیا

چرا کینه توزی می تواند دموکراسی لیبرال را نابود کند؟

دموکراسی لیبرال
  • چرا کینه توزی می تواند دموکراسی لیبرال را نابود کند

    هنگامی که کمونیسم در سال 1989 فروپاشید، فرانسیس فوکویاما، دانشمند علوم سیاسی آمریکایی، پرسید که آیا لیبرال دموکراسی «پایان تاریخ» است، یعنی شکلی که همه جوامع قرار است داشته باشند.

    دموکراسی های غیر لیبرال و رژیم های ترکیبی دموکراتیک اقتدارگرا همچنان به ظهور می رسند، فوکویاما این احتمال را پیش بینی کرده بود.

    او احساس می‌کرد که شهروندان ناراضی از آزادی و برابری می‌توانند لیبرال دموکراسی را بی‌ثبات کنند – به‌طوری‌که تاریخ را از نو شروع می‌کنند.

    من در حین نوشتن کتابی در مورد کینه توزی متوجه شدم، یکی از راه‌هایی که می‌توانستند این کار را انجام دهند، این است که آیا چنین نارضایتی منجر به اعمال کینه توزانه می‌شود یا خیر.

    بنابراین معتقدم مدافعان لیبرال دموکراسی باید خطر کینه توزی را درک کنند.

    نیاز به شناخت

    فوکویاما استدلال کرد که مبارزه سیاسی باعث تاریخ می شود. این مبارزه سعی می‌کند مشکل تیموس را حل کند. (یک اصطلاح یونانی باستان که به تمایل ما برای به رسمیت شناختن ارزش خود اشاره دارد.)

    این میل می تواند شامل این باشد که بخواهیم با دیگران برابر شناخته شویم.

    اما می تواند شامل تمایل به برتر شناخته شدن نسبت به دیگران نیز باشد.

    یک سیستم سیاسی پایدار باید تا هر دو خواسته را برآورده کند.

    فوکویاما استدلال کرد که کمونیسم و فاشیسم شکست خوردند، زیرا نتوانستند مشکل به رسمیت شناختن را حل کنند.

    کمونیسم مردم را تحقیر و وادار به سازش های اخلاقی با سیستم کرد.

    فاشیسم به مردم پیشنهاد کرد به عنوان اعضای یک گروه نژادی یا ملی شناخته شوند.

    با این حال، پس از آن که نظامی گری آن منجر به شکست در جنگ جهانی دوم شد، شکست خوردند.

    در مقابل ، فوکویاما مدعی شد که لیبرال دموکراسی می تواند مشکل به رسمیت شناختن را حل کند.

    اعطای حقوق بشر جهانی، اعتراف به کرامت و ارزش همه، در راستای رفع خواسته های برابری حرکت کرد.

    تشویق کارآفرینی ، مشاغل رقابتی ، سیاست های انتخاباتی و ورزش ، راه هایی امن برای کسانی که می خواهند برتر شناخته شوند ، ایجاد کرد.

    اما آزادی می تواند منجر به نابرابری هایی شود که تمایل به برابری شناخته شدن را از بین می برد و اقدامات انجام شده برای کاهش نابرابری ها می تواند مانع از تمایل به شناخته شدن به عنوان برتر شود.

    این تمایلات ناامید کننده می تواند منجر به واکنش کینه توزانه شود.

    این می تواند منجر به تصمیم گیری هایی شود که لیبرال دموکراسی را تضعیف می کند.

    حتی می تواند شبکه ظریف حقوقی را که لیبرال دموکراسی را که در کنار هم نگه می دارد، از هم بپاشاند.

    کینه توزی متضاد

    میل به برابری در جوامع شکارچی (گردآورنده معاصر) یافت می شود. هر وقت کسی از خودش بالاتر رفت، گروه او را پایین می آورد. ابزار می تواند از شایعه تا قتل متغیر باشد.

    اگر انسان‌های باستان در شرایط مشابهی تکامل یافته‌اند، ما احتمالاً گرایش‌های «ضد مسلط» داشته‌ایم.

    در واقع ، ما امروز می توانیم این را در بازی هایی که توسط اقتصاددانان طراحی شده است ، مشاهده کنیم.

    در چنین بازی‌هایی، اکثریت افراد، زمانی که ناشناس باشند، برای از بین بردن دستاوردهای غیرمستقیم دیگران هزینه می‌کنند.

    علاوه بر این ، تقریبا نیمی از افراد ، اگر ناشناس باشند ، منافع عادلانه دیگران را از بین می برند.

    ما حتی می‌بینیم که افرادی برای تنبیه دیگرانی که به آنها کمک می‌کنند، پول می‌دهند و احترامی را که افراد سخاوتمند به دست می‌آورند تهدیدآمیز می‌دانند.

    به این انحراف انجام دادن بهتر می گویند.

    کینه توزی ضد مسلط می تواند دموکراسی های لیبرال را تضعیف کند.

    در جریان همه پرسی برگزیت در سال 2016، برخی از مردم بریتانیا به مخالفت با نخبگان به خروج رأی دادند، زیرا می دانستند که این امر می تواند به اقتصاد این کشور آسیب برساند.

     

     

    به طور مشابه، در جریان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2016، برخی از رای دهندگان از دونالد ترامپ حمایت کردند تا هیلاری کلینتون را بداخلاق کند، زیرا می دانستند انتخاب او می تواند به ایالات متحده آسیب برساند.

    رژیم های متخاصم با لیبرال دموکراسی چنین اقدامات کینه توزانه ای را در بریتانیا و ایالات متحده تشویق کردند.

    در نهایت، تسلط متقابلی که با پایین کشیدن کینه توزانه دیگران به دست می‌آید، خطر نابودی حقوق مالکیت را در یک مسابقه کمونیستی به پایین می‌آورد.

    کینه توزی غالب

    میل به برتر بودن از دیگران که توسط جوامع شکارچی گردآورنده تنظیم می شد، حدود 10000 سال پیش، زمانی که کشاورزی آغاز شد، از بین رفت.

    مردم سپس در گروههای بزرگتر و با منابع شخصی بیشتر زندگی می کردند.

    سلطه جویی، که بخشی از طبیعت تکامل یافته ما نیز هست، دیگر نمی تواند به راحتی محدود شود.

    میل به بهتر دیده شدن می تواند از نظر اجتماعی سازنده و برانگیزاننده باشد.

    با این حال می‌تواند منجر به چیزی شود که به عنوان کینه غالب شناخته می‌شود.

    این می تواند شامل پذیرش ضرر برای حفظ مزیت نسبت به دیگری باشد.

    به عنوان مثال، بسیاری از ما ترجیح می‌دهیم درآمد کمتری داشته باشیم، اما از همسایه خود جلوتر باشیم تا اینکه درآمد بیشتری داشته باشیم و از آنها عقب باشیم .

    به همین ترتیب ، حدود 10 درصد اگر جلوتر بودن آنها از دیگران را به حداکثر برساند، کمتر می پذیرند.

    به طور خلاصه، کینه توزی غالب نشان دهنده تمایل به حکومت در جهنم به جای خدمت در بهشت است.

    کینه غالب در نیاز به هرج و مرج برخی افراد نیز مشاهده می شود. محققان دریافته اند که حدود 10 تا 20٪ افراد جملاتی مانند این که جامعه باید به خاک سپرده شود را تایید می کند.ا

    این ممکن است نشان دهنده وضعیت جویندگان ناامید باشد که فکر می کنند در نهایت می توانند در خرابه ها رشد کنند.

    آزادی ، برابری ، دموکراسی؟

    برای جلوگیری از فرود کینه توزانه به جهنم ، باید بفهمیم چه چیزی باعث ایجاد کینه می شود.

    می دانیم که با افزایش نابرابری و رقابت، کینه توزی افزایش می یابد.

    در جوامعی که حاکمیت قانون و هنجارهای تعاونی که مردم چگونه فرار مالیاتی یا طفره رفتن از کرایه را قابل قبول می‌دانند، ضعیف‌تر است و انحراف به‌خوبی بیشتر است.

    یک لیبرال دموکراسی در حال رشد اقتصادی که قانونی و منصفانه دیده می شود، ممکن است مؤثرترین راه برای رسیدگی به مشکل به رسمیت شناختن باشد.

    با این حال، این جامعه همچنان باید با برخی از اعضا برخورد کند که معتقدند همه نابرابری‌ها نتیجه ظلم است، در حالی که برخی دیگر هر گونه ترمز بر نابرابری را غیراخلاقی می‌دانند.

    چنین احساساتی هنوز درها را برای اقدامات مخرب بدبینانه باز می گذارد.

    با وجود این ، اگرچه می توان لیبرال دموکراسی را تهدید کرد ، اما ممکن است آن را نیز نجات دهد.

    وقتی افراد ارزش‌هایی را که ما مقدس می‌دانیم زیر پا می‌گذارند، فعالیت در بخشی از مغز ما که با تجزیه و تحلیل هزینه و فایده سروکار دارد، کاهش می‌یابد.

    این ما را تشویق می‌کند بدون توجه به آسیب‌هایی که ممکن است به ما وارد شود، عمل کنیم و به ما اجازه می‌دهد با دیگران دشمنی کنیم.

    فوکویاما استدلال کرد که در پایان تاریخ، مردم دیگر جان خود را برای اهدافی که زمانی مقدس تلقی می شدند به خطر نمی اندازند.

    اما اگر کسی احساس نمی کرد لیبرال دموکراسی مقدس است ، چه کسی خود را برای دفاع از آن به خطر می اندازد؟

    برای دفاع از لیبرال دموکراسی ، باید آن را مقدس شمرد.

    این همان چیزی است که مدافعان را ترغیب می کند که “تا انتها ادامه دهند. به گفته وینستون چرچیل، هزینه هر چه که باشد.

    کینه توزی ممکن است لیبرال دموکراسی را از هم بپاشد، اما ممکن است جنون عالی باشد که آن را از استبداد نجات دهد.

    برای اطلاعات بیشتر در خصوص سندروم فریبکار و ویژگی های آن کلیک کنید.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    خروج از نسخه موبایل