نماد سایت مجله روانشناسی رابینیا

معرفی رشته روانشناسی تطبیقی (Comparative psychology)

روانشناسی تطبیقی
  • معرفی رشته روانشناسی تطبیقی (Comparative psychology)

    روانشناسی تطبیقی شاخه ای از روانشناسی است که به مطالعه رفتار حیوانات می پردازد. تحقیقات مدرن در مورد رفتار حیوانات با کار چارلز داروین و جورج رومنز آغاز شد و بعدها به یک منطقه چند رشته ای تبدیل شد.

    روانشناسی تطبیقی اغلب از روش مقایسه ای برای مطالعه رفتار حیوانات استفاده می کند. این روش شامل مقایسه شباهت ها و تفاوت های بین گونه ها برای درک روابط تکاملی است. روش مقایسه ای نیز برای مقایسه گونه های مدرن حیوانات با گونه های باستانی استفاده می شود.

    از برخی جهات، انسان ها شبیه گونه های دیگر هستند. به عنوان مثال، ما مراسم خواستگاری و یک نظم سلسله مراتبی را به اشتراک می گذاریم.

    ما از فرزندان خود دفاع می کنیم، وقتی خطری را تشخیص می دهیم، تهاجمی هستیم، در بازی ها شرکت می کنیم و… بدیهی است که می توان شباهت های زیادی بین گونه های انسانی و به ویژه سایر پستانداران با اشکال پیچیده سازماندهی اجتماعی یافت.

    مطالعه گونه های دیگر، بارها از برخی مشکلات اخلاقی که در تحقیقات با انسان ها دخیل است، جلوگیری می کند.

    به عنوان مثال ، بررسی آثار محرومیت از محبت مادرانه با فرزندان انسانی یا انجام آزمایش های انزوا با افراد مشابه با سایر گونه ها چندان مناسب نخواهد بود.

    برای اطلاع از تاثیر کرونا بر سگ ها کلیک کنید.

    گونه های مورد مطالعه در روانشناسی تطبیقی

    روانشناسی تطبیقی ​​در طول تاریخ خود گونه های زیادی را مورد مطالعه قرار داده است، اما گونه های غالب وجود دارد.

    نزدیک ترین مثال، سگ های ایوان پاولوف در آزمایش های تهویه مطبوع کلاسیک و گربه های ثورندایک در مطالعات تهویه مطبوع او است.

    روانشناسان آمریکایی به سرعت موضوع مطالعه خود را تغییر دادند؛ آنها شروع به تحقیق با موش ها کردند که مقرون به صرفه تر بود. موش ها در مطالعات قرن بیستم و امروزه بیشترین استفاده را داشتند.

    اسکینر استفاده از کبوتر را معرفی کرد، که هنوز در برخی از زمینه های تحقیق مهم است. همچنین علاقه ای به مطالعه گونه های مختلف نخستی ها وجود داشته است. چندین مطالعه بین فرزندخواندگی شباهت هایی بین کودکان انسان و نوزادان شامپانزه نشان داده است.

    نخستی های غیر انسانی نیز برای نشان دادن توسعه زبان در مقایسه با توسعه انسانی استفاده شده اند.

    به عنوان مثال ، در سال 1967 گاردنر با موفقیت یک شامپانزه به نام واشو 350 کلمه را به زبان اشاره آمریکایی آموزش داد. واشو برخی از این آموخته ها را به فرزند خوانده اش، لولیس، منتقل کرد.

    انتقادات به دست آوردن واژه از زبان اشاره توسط واشو بر این سوال متمرکز بود که شامپانزه تا چه حد کلماتی را که با استفاده از علائم ارتباط برقرار کرده است درک کرده است.

    ممکن است که او علائم را فقط به عنوان وسیله ای برای به دست آوردن پاداش مانند غذا یا اسباب بازی آموخته باشد.

    مطالعات دیگر به این نتیجه رسیدند که میمون ها این نوع ارتباطات را درک نمی کنند، اما می توانند معنای مدنظر آنچه در حال انتقال است ایجاد کنند. ثابت شده است که همه میمون های بزرگ توانایی تولید نمادها را دارند.

    با افزایش تحقیقات در زمینه شناخت حیوانات، علاقه به مطالعات مربوط به نخستی ها افزایش یافته است. برخی از نمونه ها شامل گونه های مختلف کروید ، طوطی (به ویژه طوطی خاکستری آفریقایی) و دلفین ها است.

    الکس یک مطالعه موردی شناخته شده است که توسط پپربرگ توسعه یافته است و کشف کرد که این طوطی خاکستری آفریقایی نه تنها از صداها تقلید می کند، بلکه مفاهیم “برابر” و “متفاوت” بین اشیا را نیز درک می کند.

    مطالعه روی پستانداران غیر انسانی شامل تحقیقات با سگ ها نیز می شود. سگ ها به دلیل ماهیت خانگی و ویژگی های شخصیتی خود، همیشه نزدیک به انسان زندگی می کردند، به همین دلیل است که موارد مشابهی در رفتارهای ارتباطی و شناختی شناخته شده و مورد بررسی قرار گرفته است.

    جولی ماسکرونی و همکارانش در سال 2008 نشان دادند که سگ ها می توانند خمیازه های انسان را تشخیص دهند و سطح خاصی از همدلی را در این حیوانات پیشنهاد کردند، موضوعی که اغلب مورد بحث است.

     

     

    چرا باید رفتار حیوانات را مطالعه کرد؟

    انجمن علوم اعصاب رفتاری و روانشناسی تطبیقی ​، بخش ششم انجمن روانشناسی آمریکا (APA)، پیشنهاد می کند که جستجوی شباهت ها و تفاوت ها بین رفتارهای انسان و حیوان می تواند در درک فرایندهای تکاملی مفید باشد.

    برون یابی دانش

    یکی دیگر از اهداف مطالعه رفتار حیوانات این است که برخی از اکتشافات را می توان برای جمعیت های انسانی تعمیم داد.

    از لحاظ تاریخی، مطالعات روی حیوانات برای نشان دادن این که آیا برخی از داروها برای انسان بی خطر و مناسب هستند یا ممکن است برخی از اقدامات پزشکی در افراد موثر باشد، مورد استفاده قرار گرفته است.

    به عنوان مثال، کار روانشناسان یادگیری و رفتار را در نظر بگیرید. مطالعات شرطی سازی ایوان پاولوف نشان داد که با شنیدن صدای زنگ می توان حیوانات را ترشح کرد. این کار بعداً برای موقعیتهای آموزشی با انسانها به کار گرفته شد

    اسکینر با موش ها و کبوتران بینش ارزشمندی را در مورد فرآیندهای تهویه مطبوع ارائه کرد که بعداً می تواند برای انسان نیز اعمال شود.

    مطالعه فرایندهای تکاملی

    از روانشناسی تطبیقی ​​برای مطالعه فرایندهای تکاملی و تکاملی استفاده شده است.

    کنراد لورنز

    در آزمایشات حکاکی ژنتیکی معروف کنراد لورنز، غازها و اردک ها دارای یک دوره رشدی بحرانی بودند که در آن باید پیوند دلبستگی با شخصیت والدین ایجاد کنند، پدیده ای که به عنوان حکاکی شناخته می شود.

    لورنز کشف کرد که پرندگان می توانند چنین اثری از خود بر جای بگذارند و اگر حیوانات این فرصت را ندارند که در اوایل زندگی خود این اثر را ایجاد کنند، بعداً نمی توانند این کار را انجام دهند.

    هری هارلو

    در طول دهه 1950، روانشناس هری هارلو مجموعه ای از آزمایشات تا حدودی نگران کننده مربوط به محرومیت مادر را انجام داد. در این آزمایشها، برخی از میمونهای جوان از مادران خود جدا شدند.

    در برخی از انواع آزمایشات، میمون ها توسط “مادران” سیمی پرورش داده شدند. یکی از “مادران” را پارچه پوشانده بودند و دیگری غذا را برای جوانان تهیه می کرد. هارلو دریافت که میمون ها بیشتر از آنکه از “مادر سیمی” درخواست غذا کنند، از “مادر” پوشیده از پارچه آرامش می خواهند.

    هارلو در تمام مواردی که در آزمایشاتش مورد مطالعه قرار گرفت، دریافت که این محرومیت از مراقبت از مادر در چنین سنین جوانی باعث آسیب های جدی و جبران ناپذیر عاطفی می شود.

    این بچه میمونها بعداً نتوانستند از نظر اجتماعی ادغام شوند و با سایر میمونها پیوند دلبستگی ایجاد کنند و از اختلالات احساسی جدی رنج ببرند. از تحقیقات هارلو برای نشان دادن این نکته استفاده شده است که کودکان بشر نیز دوره ای بحرانی در رشد خود برای ایجاد پیوندهای دلبستگی دارند.

    وقتی در دوران کودکی فرصت ایجاد این پیوندها را نداشته اید، ممکن است آسیب های عاطفی طولانی مدت قابل توجهی ایجاد شود.

    تاریخچه روانشناسی تطبیقی

    برخی از نخستین آثار مکتوب در این زمینه، تحقیقی بود که در قرن 9 توسط الجهیز، محقق آفریقایی عرب انجام شد. آثار او مربوط به سازمان اجتماعی مورچه ها و ارتباط بین حیوانات است.

    بعدها، در قرن 11، نویسنده عرب ابن هیثم، که یکی از مهمترین دانشمندان تاریخ محسوب می شد، رساله ای در مورد تأثیر ملودی ها بر روح حیوانات، یکی از اولین نوشته هایی که به تأثیرات موسیقی بر حیوانات پرداخته است.

    در رساله، نویسنده نشان می دهد که چگونه راه رفتن شتر را می توان با استفاده از موسیقی سرعت بخشید یا کند کرد، و نمونه های دیگری از نحوه تأثیر موسیقی بر رفتار حیوانات در آزمایش های خود با اسب، پرندگان و خزندگان ارائه می دهد.

    در طول قرن نوزدهم ، اکثر دانشمندان جهان غرب بر این باور بودند که موسیقی پدیده ای است که انسان را به عنوان یک گونه متمایز می کند ، اما آزمایش های دیگر مشابه آزمایشات ابن هیثم تأثیر موسیقی بر حیوانات را تأیید کرد.

     

     

    چارلز داروین

    چارلز داروین در توسعه روانشناسی تطبیقی ​​بسیار مهم بود. تعداد کمی از محققان وجود دارند که فکر می کنند به دلیل تأثیر زیاد مشارکت آنها باید بین مرحله روانشناسی “قبل از داروین” و مرحله “پس از داروین” تمایز قائل شد.

    نظریه داروین چندین فرضیه را ایجاد کرد، از جمله آنها، فرضیه ای که تأیید می کرد عواملی که ما انسانها را به عنوان یک گونه متمایز می کنیم (مانند قوای ذهنی، اخلاقی و معنوی) با اصول تکاملی قابل توجیه است.

    در پاسخ به مخالفت هایی که با نظریه های داروینی بوجود آمد، “جنبش حکایتی” ظاهر شد، به رهبری جورج رومنز، که هدف آن نشان دادن این بود که حیوانات دارای “ذهن ابتدایی انسان” هستند.

    رومانز به دلیل دو کاستی بزرگ خود هنگام کار بر روی تحقیقات خود مشهور است: اهمیتی که او به مشاهدات حدیثی خود و یک انسان شناسی ریشه دار قائل بود.

    محدودیت های روانشناسی تطبیقی

    اگرچه از برخی جهات شبیه گونه های دیگر هستیم ، اما در بسیاری دیگر شبیه نیستیم.

    به عنوان مثال، انسانها از هوش بسیار پیچیده تر و پیچیده تری نسبت به گونه های دیگر برخوردارند و بخش بسیار بیشتری از رفتار ما نتیجه یک تصمیم آگاهانه است نه یک انگیزه یا غریزه.

    به همین ترتیب، ما از نظر گونه های دیگر تفاوت داریم زیرا تنها حیوانی هستیم که زبان ایجاد کرده است. در حالی که حیوانات دیگر با استفاده از علائم ارتباط برقرار می کنند، ما از نمادها استفاده می کنیم.

    علاوه بر این، زبان ما به ما امکان می دهد در مورد رویدادهایی که در گذشته رخ داده و در آینده رخ خواهد داد، و همچنین در مورد ایده های انتزاعی ارتباط برقرار کنیم.

    بسیاری معتقدند آزمایشات روی حیوانات از نظر اخلاقی کاملاً مذموم است.

    با آزمایش بر روی انسانها، آنها حداقل می توانند برای مشارکت رضایت دهند. حیواناتی که برای آزمایشات نسبتاً مزاحم استفاده می شدند، چاره ای نداشتند. علاوه بر این، نتایج قطعی در بسیاری از این آزمایش ها یافت نشده است، بنابراین وسایل توجیه نمی شود.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    خروج از نسخه موبایل