رویکردهای روان درمانی

معرفی رشته روانشناسی عشق (Psychology of love)

بررسی 0 تا 100 رشته روانشناسی عشق

  • معرفی رشته روانشناسی عشق (Psychology of love)

    عشق، شیرین‌ترین اتفاقی است که احتمالا یکبار در زندگی همه ما رخ داده است. واقعا پشت این واژه قدرتمند چه دنیایی نهفته است که می تواند زندگی انسان‌ها را زیر و رو کند؟

    روانشناسی عشق یکی از قدیمی‌ترین و درعین حال زیباترین بخش‌های روانشناسی است که نظریات متفاوتی درباره آن وجود دارد.

    اینکه اصلا عشق چیست، آیا تعریف مشخصی از نظر علمی دارد، چه انواعی دارد و چطور مغز ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد، از جمله سوالاتی هستند که ما در این مقاله به آن‌ها پاسخ می‌دهیم.

    عشق و علاقه مادری 

    نخستین تجربه‌ی ما از عشق در نخستین سال‌های زندگی از طریق مهر و محبت و گرمایی رقم می‌خورد که از طریق نوازش و آغوش مادر، پدر یا نزدیکان دیگری که در دوران کودکی مراقبمان هستند، دریافت می‌کنیم.

    رفتارهای گرم و مهربانانه‌ی والدینمان در دوران نوزادی و کودکی، ظرفیت ایجاد پیوندها یا روابطی عاطفی و صمیمانه را در ما ایجاد می‌کند، این پیوندها یا دلبستگی‌ها به ما یاد می‌دهد که چگونه در آینده با دیگران ارتباط برقرار کنیم.

    انتخاب و شروع تست های روانشناسی

    رفتارهای مهربانانه‌ای مانند نوازش کردن، در آغوش گرفتن یا بوسیدن احساس امنیت عاشقانه را در ما ایجاد می‌کند و سیستم کناره‌ای (لیمبیک) را تحریک به ترشح وازوپرسین و اکسی‌توسین می‌کند؛ هورمون وازوپرسین در برقراری پیوندها به ما کمک می‌کند و هورمون اکسی‌توسین که هورمون عشق هم گفته می‌شود، با استرس مقابله می‌کند، احساس نزدیکی به دیگران را القاء می‌کند و به ما کمک می‌کند تا خودمان را آرام کنیم.

    پیوندهای دوران نوزادی فقط برای زنده ماندن مهم نیست، بلکه امنیت، راحتی و آرامشی را که در زمان خطر یا تحت فشار قرار گرفتن نیاز داریم، برایمان تامین می‌کند و از رفاه جسمی و روانیمان محافظت می‌کند.

    انسان‌ها تنها موجوداتی نیستند که به منظور برقراری پیوند و عشق ورزیدن به یکدیگر، رفتار محبت‌آمیزی با هم در پیش می‌گیرند؛ مهربانی را می‌توان در میان پستاندارانی نیز مشاهده کرد که با یکدیگر پیوند برقرار می‌کنند و رفتارهای محبت‌آمیزی ـ مانند مالیدن پوزه در اسب‌ها یا بوسیدن و بغل کردن شامپانزه‌ها ـ را نسبت به یکدیگر نشان می‌دهند.

    مغز عاشق

    تغییرات بسیاری هنگام تجربه‌ی عشق رمانتیک در بدن مردان و زنان رخ می‌دهد. اصطلاح “افتادن در دام عشق” به نظر نادرست می‌رسد، چون عاشق شدن انسان را بالا و به اوج آسمان هفتم می‌برد.

    جذب اولیه نخستین مرحله‌ عاشق شدن است؛ جذب لحظه‌ی قدرتمندی است که ما با فرد دیگری آشنا می‌شویم و ناگهان حس می‌کنیم که موجی از انرژی در بدنمان جاری می‌شود و قلبمان دیوانه‌وار به قفسه‌ی سینه‌مان می‌کوبد.

    دانشمندان دریافته‌اند که مواد شیمیایی خاصی به نام اکسی‌توسین، فنتیل آمین و دوپامین در رفتارها و تجربه‌های عاشقانه‌ی انسانی نقش دارند. این مواد مانند آمفتامین عمل می‌کنند و ما را هوشیار و گوش به زنگ، هیجان‌زده و خواستار برقراری پیوند و نزدیکی می‌کنند.

    عاشق شدن با علائمی همچون افزایش انرژی، محدود شدن تمرکز ذهنی و گاهی اوقات عرق کردن کف دست، سرگیجه، تپش قلب و انبوهی از احساسات مثبت همراه است.

    مغز انسان از عاشق شدن حمایت می‌کند، به همین دلیل است که ما چنین واکنش روانی قدرتمندی را هنگام جذب معشوق شدن نشان می‌دهیم. وقتی یک زوج عاشق در کنار هم قرار می‌گیرند، در نوعی حالت سرخوشی عاشقانه قرار می‌گیرند.

    فردی که تازه عاشق شده است، نگاه عاشقانه‌ای به جهان دارد، تقریباً همه چیز به نظرش قابل تحمل می‌آید و هر کاری که عشقش انجام می‌دهد، به نظرش فوق‌العاده می‌آید.

     

    انجام تست عشق و ازدواج

    روانشناسی عشق

     

    انواع عشق

    نظریه مثلث عشق

    عشق مادری تنها نوعی از عشق است که ما در زندگی‌مان تجربه می‌کنیم. روانشناسی به نام رابرت استرنبرگ این نظریه را مطرح کرده است که دیگر انواع عشق شامل درجات متفاوتی از صمیمیت (اعتماد، محبت و نزدیکی)، شور و اشتیاق و تعهد است. استرنبرگ در نظریه مثلثی عشق هفت نوع اصلی عشق را مشخص می‌کند:

    • دوستی: احساس محبت و نزدیکی به دیگری (صمیمیت) در عشق دوستانه وجود دارد، اما اثری از تعهد بلندمدت یا شور و اشتیاق شدید در آن به چشم نمی‌خورد.
    • شیفتگی: شیفتگی یعنی عشق در نگاه اول (اشتیاق) اما بدون صمیمت و تعهد. شیفتگی ممکن است ناگهان از بین برود.
    • عشق پوچ: تعهد در عشق پوچ وجود دارد، اما رابطه فاقد صمیمیت و اشتیاق است.
    • عشق رمانتیک: صمیمیت و اشتیاق در عشق رمانتیک وجود دارد، اما دو طرف تعهدی نسبت به هم ندارند.
    • عشق رفاقتی: صمیمیت و تعهد وجود دارد، اما اشتیاقی در رابطه به چشم نمی‌خورد.
    • عشق احمقانه: دو طرف برمبنای اشتیاق اولیه نسبت به هم متعهد می‌شوند، اما صمیمیتی بینشان وجود ندارد.
    • عشق کامل: عشق کامل به معنای وجود رابطه‌ای “ایده‌آل” است که هر سه مولفه‌ی صمیمیت، اشتیاق و تعهد را شامل می‌شود.

    انواع متفاوتی از عشق به موازات تکامل یافتن رابطه در مراحل مختلف پدیدار می‌شود. بسیاری از انواع عشق با هم همپوشی دارند و عشق رفاقتی و هوس در میان برخی همسران، البته نه به صورت همیشگی وجود دارد.

    این مطلب را هم ببینید  معرفی رشته روانشناسی خواب (Sleep Psychology)

    به عبارت دیگر عشق انواع بسیار بیشتری از هفت گونه‌ی بالا دارد، به خصوص وقتی وضعیت انسانی را در نظر بگیریم که محرک او برای برقراری رابطه، نیازی بیولوژیک برای تولیدمثل یا همان هوس است. اشتیاق در عشق رمانتیک ماندگارتر، معنادارتر و اندیشمندانه‌تر از هوس است.

    دوست داشتن در برابر عاشق بودن

    زیک رابین روانشناس، عشق رمانتیک را متشکل از سه مولفه می‌داند:

    1. دلبستگی
    2. محبت
    3. صمیمیت

    رابین معتقد است که وجود ما گاهی اوقات مملو از احساس تحسین و قدردانی نسبت به یک نفر می‌شود؛ از معاشرت با او لذت می‌بریم و می‌خواهیم دائماً در کنارش باشیم، اما این احساسات لزوماً به معنای عشق نیست. رابین این احساسات خوشایند را علامت دوست داشتن می‌داند.

    از سوی دیگر عشق بسیار عمیق‌تر و شدیدتر است و شامل اشتیاق و میلی قوی برای تماس و نزدیکی جسمی می‌شود. افرادی که یکدیگر را دوست دارند، از مصاحبت هم لذت می‌برند، اما افرادی که عاشق یکدیگرند، نیازهای طرف مقابل به اندازه‌ی نیازها و خواسته‌های خودشان برایشان اهمیت دارد.

    دلبستگی به معنای نیاز به دریافت توجه، تایید و تماس جسمی با دیگری است. محبت یعنی این که برای شادی و نیازهای دیگری به اندازه‌ی خوشبختی خودمان ارزش قائل شویم. مفهوم صمیمیت به اشتراک گذاشتن افکار، خواسته‌ها و احساسات با دیگری اشاره دارد.

    رابین بر مبنای تعریف فوق پرسشنامه‌ای را برای ارزیابی نگرش‌ها نسبت به دیگران طراحی کرد و متوجه شد که مقیاس‌های دوست داشتن و عاشق شدن از مفهوم عشق وی حمایت می‌کند.

    تست های شغلی

    عشق دلسوزانه در برابر عشق شهوانی

    هاتفیلد و همکارش معتقدند که عشق دارای دو نوع اصلی است:

    1. عشق دلسوزانه
    2. عشق شهوانی

    احترام متقابل، دلبستگی، محبت و اعتماد از ویژگی‌های اصلی عشق دلسوزانه است. عشق دلسوزانه معمولاً به دلیل احساس تفاهم و احترام گذاشتن به یکدیگر ایجاد می‌شود.

    هیجانات شدید، جذابیت جنسی، اضطراب و محبت از ویژگی‌های اصلی عشق شهوانی است. وقتی این احساسات شدید و آتشین متقابل باشد، دو طرف برانگیخته و ارضاء می‌شوند. اما عشق یک‌طرفه منجر به احساس ناراحتی و ناامیدی می‌شود. هاتفیلد معتقد است که عشق شهوانی موقتی است و معمولاً شش تا سی ماه طول می‌کشد.

    همچنین هاتفیلد این نظریه را مطرح می‌کند که عشق شهوانی زمانی بروز می‌یابد که انتظارات فرهنگی فرد را تشویق به عاشق شدن کند، فرد با عقاید از پیش شکل گرفته‌ی عشق ایده‌آل آشنا شود و برانگیختگی فیزیولوژیک شدیدی را در حضور دیگری تجربه کند.

    عشق شهوانی در حالت ایده‌آل به عشق دلسوزانه می‌انجامد که بسیار پایدارتر است. هرچند اکثر انسان‌ها خواهان رابطه‌ای هستند که در آن امنیت و پایداری عشق دلسوزانه با عشق پرشور شهوانی ترکیب شده باشد، هاتفیلد معتقد است که چنین عشقی بسیار نادر است.

     

    روانشناسی عشق

     

    مدل چرخه رنگی عشق

    جان لی روانشناس در کتابی تحت عنوان رنگهای عشق که در سال ۱۹۷۳ منتشر شد، سبک‌های عشق را در یک چرخه‌ی رنگی با هم مقایسه می‌کند. لی این نظریه را مطرح می‌کند که درست همان‌طور که سه رنگ اصلی وجود دارد، عشق نیز دارای سه سبک اصلی است که عبارت‌اند از:

    1. عشق آرمانی (Eros): ریشه‌ی اروس واژه‌ای یونانی به معنای “شهوانی” یا “اروتیک” است. لی معتقد است که این نوع عشق شامل هر دو نوع اشتیاق جسمی و عاطفی می‌شود.
    2. عشق لودوس (Ludos): ریشه‌ی لودوس واژه‌ای یونانی به معنای “بازی” است. این نوع عشق مفرح و لذتبخش است، اما لزوماً جدی نیست. افرادی که عشق تفننی را به نمایش می‌گذارند، برای تعهد آماده نیستند و مراقب هستند که بیش از اندازه با هم صمیمی نشوند.
    3. عشق استورگ (Storge): ریشه‌ی استورگ واژه‌ای یونانی به معنای “مهربانی ذاتی” است. عشق استورگ غالباً با عشق خانوادگی بین والدین و فرزندان، خواهرها و برادرها و خویشاوندان دیگر نشان داده می‌شود. همچنین عشق استورگ می‌تواند ثمره‌ی دوستی بین افرادی با علائق و تعهدهای یکسان باشد که به تدریج به هم علاقه‌مند می‌شوند.

    لی در ادامه‌ی قیاس چرخه‌ی رنگی پیشنهاد می‌دهد که همان‌طور که می‌توان رنگ‌های اصلی را با هم ترکیب کرد تا به رنگ‌های مکمل رسید، سبک‌های اصلی عشق را نیز می‌توان با هم ترکیب کرد تا به نه سبک عشقی ثانویه رسید. برای مثال از ترکیب عشق اروس و لودوس، عشق شیدایی به دست می‌آید.

    شش سبک عشق لی عبارت‌اند از:

    • سه سبک‌ اصلی:
      1. اروس: عشق به فرد ایده‌آل
      2. لودوس: عشق تفننی یا عشق به عنوان بازی
      3. استورگ: عشق دوستانه
    • سه سبک ثانویه:
      1. عشق شیدایی (ترکیب اروس و لودوس): عشق وسواسی
      2. عشق پراگما (ترکیب لودوس و استورگ): عشق عملگرایانه و منطقی
      3. عشق آگاپه (ترکیب اروس و استورگ): عشق فداکارانه

    چطور عشق بورزیم و عشق دریافت کنیم

    شما با مفهوم عشق و انواع آن آشنا شدید و اکنون باید بدانید که دانستن معنای عشق به تنهایی بدرد شما نمی‌خورد بلکه باید کاربردهای آن را نیز بلد باشید. یکی از اصلی‌ترین کاربردهای عشق این است که چطور بتوانیم عاشق یا معشوق کسی شویم و عشق او را جذب کنیم.

    این مطلب را هم ببینید  کهن الگوهای یونگ

    رسیدن به آگاهی و تعیین معیارها 

    خودشناسی نخستین گام در اکثر تصمیم‌های مهم و سرنوشت‌ساز زندگی است.

    آیا کسی هستید که بتوان به راحتی عاشق او شد؟ چه خصوصیاتی دارید که دیگران را جذب کند؟ کدام ویژگی‌هایتان علاقه‌ی دیگران را جلب می‌کند و آنها را به سمت شما می‌کشاند؟ از سوی دیگر طرف مقابلتان باید چه خصوصیاتی داشته باشد تا عاشقش بشوید؟

    انتظار دارید از عشق ورزیدن به طرف مقابلتان چه چیزی به دست بیاورید؟ چه آینده‌ای را برای خودتان تصور می‌کنید؟ قابلیت چه نوع عشقی را دارید؟ چه نوع عشق‌هایی را در گذشته تجربه کرده‌اید و به کار برده‌اید؟

    این سوال‌ها فقط چند نمونه از مواردی هستند که باید به آنها جواب بدهید. به علاوه روانشناسان نقشه‌برداری عشقی با ایجاد یک فهرست ذهنی را پیشنهاد می‌کنند، این فهرست که نقشه عشق گفته می‌شود، شامل معیارها و استانداردهایی است که طرف مقابل باید آنها را داشته باشد تا بتوانید تصمیم بگیرید که آیا عاشق او هستید یا خیر.

    نقشه‌ی عشق در واقع تصویری ذهنی از آن خصوصیاتی است که می‌خواهید معشوق‌ فرضی‌تان آنها را داشته باشد. کارشناسان رابطه عامل‌های زیستی، فرهنگی، اجتماعی و روانی را در یک نمونه‌ی نقشه‌ی عشق فردی در نظر گرفته‌اند.

    اما شما می‌توانید نقشه‌ی عشق خودتان را طبق علائق خاص خودتان طراحی کنید؛ از این گذشته از یاد نبرید که این نقشه قرار نیست تغییرناپذیر باشد.

    نقشه عشقتان باید فهرستی باشد که خصوصیات ابتدایی یعنی حداقل ضروریاتی که یک فرد باید آنها را داشته باشد، تا شما او را شایسته‌ی دریافت عشق بدانید، در آن گنجانده شده باشد.

    این خصوصیات می‌تواند هر چیزی باشد، مثلاً: “باید دانشگاه رفته باشه و کار ثابت و خوبی داشته باشه.”، “باید عاشق حیوانات باشه” یا “از این که همسرش پرحرفه، ناراحت نشه.”

    وجودتان را ثابت کنید و در عین حال برای حریم طرف مقابل هم احترام قائل باشید

    وقتی وجود نداشته باشید، طبعاً نمی‌توانید عشقتان را هم نشان بدهید. فرد مورد نظرتان باید بداند که شما وجود دارید و دوست دارید که همیشه در کنارش حضور داشته باشید. باید به عشقتان ثابت کنید که نقشه دارید تا همیشه کنارش بمانید و او می‌تواند رویتان حساب کند.

    در عین حال باید به او نشان بدهید که به حریم شخصیش احترام می‌گذارید. خطوط قرمز و فاصله‌هایی وجود دارد که گذشتن از آنها، حتی برای افرادی که با هم رابطه دارند، مجاز نیست، مگر آن که هر دو طرف در این زمینه به توافق رسیده باشند. به عشقتان ثابت کنید که می‌توانید در عین نزدیک شدن به او، به آزادی و حریم شخصیش احترام بگذارید.

    به او بفهمانید که عاشقش هستید

    اثبات عشق مشکل اغلب افرادی است که درگیر یک رابطه‌ی عاشقانه‌اند، حتی وقتی سال‌ها از یک رابطه می‌گذرد، باز هم ممکن است طرفین از عشق هم مطمئن نباشند.

    برخی اجازه نمی‌دهند که طرف مقابل به احساس واقعیشان پی ببرد و فرض می‌کنند که چون هنوز به رابطه با یکدیگر ادامه می‌دهند، پس عشق به یکدیگر موضوعی مسلم است.

    اما واقعیت این است که بسیاری از افراد به اطمینان خاطر نیاز دارند و دوست دارند بشنوند که عشقشان عاشق آنها است. از این گذشته برخی واقعاً شایستگی آن را دارند که بارها و بارها این ابراز عشق را بشنوند.

    موضوع اینجا است که طرف مقابل در بسیاری از موارد نمی‌تواند ذهن ما را بخواند. هر چقدر هم که رابطه‌تان محکم باشد و یکدیگر را دوست داشته باشید، باز هم لازم است که عشقتان را ابراز کنید.

    البته لازم نیست که این ابراز عشق زبانی باشد، عشق را در عمل با انجام دادن کارهای کوچک و بزرگ هم می‌توانید اثبات کنید. یک لبخند محبت‌آمیز، یک نوازش ملایم، یک یادداشت کوتاه و حتی شاخه گلی که از باغچه چیده‌اید، می‌تواند صدای رسای عشقتان باشد.

    عشقتان را به یکی از اولویتهایتان تبدیل کنید

    حتی شاید بتوانید او را به اولویت نخستتان تبدیل کنید؛ اگر این کار را نمی‌توانید بکنید، حداقل مطمئن شوید که او جزء بالاترین اولویت‌هایتان است.

    یک راه ابراز عشق این است که به فرد مورد نظرتان نشان بدهید، چقدر برایتان مهم است. به او بفهمانید که او را در تمام تصمیم‌های کوچک و بزرگتان در نظر می‌گیرید. به او ثابت کنید که بدون در نظر گرفتن تاثیر کارتان بر او، هیچ تصمیمی نمی‌گیرید. به این ترتیب میزان تعهدتان به رابطه را نیز به نیمه‌ی گمشده‌تان اعلام می‌کنید.

     

    روانشناسی عشق

     

    دربارهی فردی که میخواهید عاشقتان بشود، تحقیق کنید و او را درک کنید

    داشتن نقشه‌ی عشقی یا فهرست معیارها کافی نیست. باید اطلاعات اولیه درباره‌ی علائق و پیشینه‌ی فرد مورد نظرتان را به دست بیاورید تا بتوانید معیارهای او را برآورده کنید. تحقیق کردن درباره‌ی فرد مورد علاقه‌تان پیش از هر چیز نشان می‌دهد که به او علاقه دارید، همین عامل به تنهایی کافی است تا او را هم متقابلاً به شما علاقه‌مند کند. شما به روش‌های خودتان برای شناختن او پیشقدم می‌شوید، هرچند ممکن است برخی این حرکت را اقدام جسورانه‌ای تلقی کنند.

    این مطلب را هم ببینید  روانشناسی بالینی

    پافشاری و عزم راسختان را نشان بدهید

    برای موفقیت در عشق و رابطه‌ی عاطفی باید زمان و انرژی بگذارید و اگر می‌خواهید به هدفتان برسید، باید این کار را مشتاقانه انجام بدهید. علوم رفتاری نشان می‌دهد که هر چه در یک رابطه‌ی عاشقانه تلاش بیشتری بکنید، عشق بیشتری را هم در مقابل دریافت می‌کنید.

    اگر از آن دسته آدم‌هایی هستید که سریع تسلیم می‌شوند، احتمالاً هرگز شایستگی دریافت عشق را ندارید. پافشاری کردن نشان دهنده‌ی قوی بودن شخصیتتان است و صبر، عزم راسخ و ازخودگذشتگیتان را نشان می‌دهد. اما مراقب باشید زیاده‌روی نکنید، مبادا کارتان به تعقیب کردن او بکشد و عشقتان به دیوانگی تبدیل شود.

    مرز باریکی بین پافشاری و چسبیدن و وابسته شدن به یک نفر وجود دارد؛ باید بدانید که چه زمانی و کجا از این مرز عبور می‌کنید. اگر احساسات و کارهایتان هنوز بعد از اثبات پافشاری و تلاش‌های مکرر بی‌جواب مانده است، بهتر است در تصمیم‌ها و کارهایتان تجدیدنظر کنید. نبردهایی وجود دارند که برنده‌ای ندارند، شاید این میدان عشق هم متعلق به شما نباشد.

    وجودتان را برای او ضروری کنید

    او را به خودتان وابسته کنید، کاری کنید که حتی تصور یک روز زندگی کردن بدون شما برایش غیرممکن باشد. یک تکنیک موثر برای جذب عشق، تکنیک کشیدن ـ پس زدن است؛ یعنی این که ابتدا کاری می‌کنید که طرف مقابل به حضورتان عادت کند و آن‌قدر به او توجه می‌کنید تا تقریباً به شما وابسته شود، سپس در یک دوره‌ی حساس از او دوری می‌کنید تا دلتنگتان شود. البته این تکنیک به نظر بسیاری شبیه به قمار است و برخی آن‌قدر از این قمار می‌ترسند که هرگز آن را امتحان نمی‌کنند. رمز موفقیت در این قمار به نحوه‌ی اجرا و زمانبندی برمی‌گردد.

    به فردی تبدیل شوید که شایستگی عشق را داشته باشد

    ایجاد این شایستگی احتمالاً یکی از مهم‌ترین کارهایی است که باید برای دریافت عشق انجام بدهید. مطمئن شوید که شایستگی دریافت عشق را دارید. خود را به جای طرف مقابل بگذارید و خودتان را بدون تعصب و بی‌طرفانه نگاه کنید.

    آیا دوست‌داشتنی هستید و دیگران به راحتی می‌توانند عاشقتان بشوند؟ یا این که خصوصیات ناخوشایندی دارید که باید برای اصلاح آنها تلاش کنید؟

    بسیاری معتقدند، برای این که دیگران شما را دوست داشته باشند، اول باید خودتان، خودتان را دوست داشته باشید. این عقیده کاملاً درست است، چون وقتی حتی فکر نمی‌کنید که شایستگی دریافت عشق را داشته باشید، نمی‌توانید انتظار داشته باشید که کسی عاشقتان بشود.

    وقتی خودتان را دوست داشته باشید، اعتماد به نفس پیدا می‌کنید تا پا پیش بگذارید و عشقتان را به فردی ابراز کنید که می‌خواهید او هم متقابلاً دوستتان داشته باشد. با دوست داشتن خود، این پیام را به طرف مقابل منتقل می‌کنید که انتخاب کردن شما برای شروع یک رابطه‌ی عاشقانه تصمیم درستی است.

    در نهایت باید بدانید که در یک رابطه‌ی سالم و رضایتبخش لازم است که برای دریافت عشق، خودتان دهنده‌ی عشق باشید. رابطه‌ی عاشقانه بده بستانی است که هیچ جایی برای خودخواهی در آن وجود ندارد.

    برخلاف تمام تعریف‌هایی که درباره عشق رواج پیدا کرده است، عشق همچنان یکی از اسرارآمیزترین احساسات انسانی است. درهر حال این مرموز بودن بدان معنا نیست که ما هیچ قدرتی در ابراز عشق یا دریافت متقابل آن نداریم.

    اولین بار که عاشق شدید را به خاطر دارید؟ همه ما احتمالا اولین‌ بار معنا و مفهوم عشق را در خانواده خود تجربه کردیم. رابطه‌ای که بین ما با والدین و فرزندانمان ایجاد شد.

    اوکسی‌توسین یا همان هورمون عشق مسبب اصلی تمام این احساسات و هیجانات خوشایند در وجود ما است که با به وجود آوردن تغییراتی در سطح انتقال‌دهنده‌های عصبی در مغز ما این احساسات را در ما ایجاد می‌کند؛ هرچند که انتقال‌دهنده‌های عصبی دیگری مانند پنی‌تیلامین و دوپامین نیز در شکل‌گیری این احساسات بی‌تاثیر نیستند.

    در روانشناسی عشق نظریات مختلفی وجود دارد که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از نظریه مثلثی استرنبرگ، نظریه دوست داشتن دربرابر عاشق بودن، مهربانی دربرابر عشق پرشور و مدل چرخه رنگی عشق.

    هدف از پیدایش و آشنایی ما با روانشناسی عشق چیست؟ مسلما تجزیه و تحلیل رفتارهای انسان در روابط عاشقانه با دیگران و یادگیری این نکته که چطور می‌توان عاشق کسی شد. اگر بدنبال پیدا کردن پاسخ این سوال هستید بهتر است که قبل از هر چیز خودتان را بشناسید و نقشه عشقی خودتان را ترسیم کنید.

    طرف مقابلتان را بشناسید و به حریمش احترام بگذارید، کاری کنید که آن‌ها متوجه علاقه شما نسبت به خودشان بشوند، او را در اولویت‌های اول خود قرار دهید و درباره خصوصیات اخلاقی او اطلاعاتی بدست آورید، عزم و اراده خود را به او نشان دهید و به او ثابت کنید که لیاقت دوست داشته شدن را دارید.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای

    صبا دهقانپور

    خوشحالی محصول یه زندگی هدفداره، هدف رو از زندگی‌ بگیری، خوشبختی هم ازش گرفته میشه.

    نوشته های مشابه

    اشتراک در
    اطلاع از
    guest
    0 نظرات
    بازخورد (Feedback) های اینلاین
    مشاهده همه دیدگاه ها
    دکمه بازگشت به بالا
    0
    افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x