زندگینامه ایوان پاولف
ایوان پتروویچ پاولوف؛ (26 سپتامبر 1849- 27 فوریه 1936) یک فیزیولوژیست روسی بود که در درجه اول به دلیل کار در شرطی سازی کلاسیک شناخته می شد. از روزهای کودکی پاولوف کنجکاوی فکری و انرژی غیرمعمولی را نشان داد که از آن به عنوان “غریزه تحقیق” یاد می کرد.
پاولف با الهام از ایده های برجسته ترین منتقدان ادبی روسی دهه 1860 و I. M. Sechenov، پدر فیزیولوژی روسیه، حرفه دینی خود را رها کرد و زندگی خود را وقف علم کرد. در سال 1870، وی برای تحصیل در رشته علوم طبیعی در بخش فیزیک و ریاضیات دانشگاه سن پترزبورگ ثبت نام کرد.
پاولوف در سال 1904 برنده جایزه نوبل فیزیولوژی پزشکی شد و اولین برنده نوبل روسیه واقع شد. مشخص شده است که اصول شرطی سازی کلاسیک پاولوف در انواع روش های درمانی رفتاری و در محیط های تجربی و بالینی مانند کلاس های آموزشی و حتی کاهش حساسیت های هراسی با حساسیت زدایی سیستماتیک وجود دارد.
زندگینامه کودکی ایوان پاولوف
ایوان پاولوف، بزرگترین فرزند از یازده فرزند، در ریازان، امپراتوری روسیه متولد شد. پدر او، پیتر دیمیتریویچ پاولوف (1823–1899)، یک کشیش ارتدوکس روسی بود. مادر او، واروارا ایوانوونا اوسپنسکایا (1826–1890)، یک خانه دار فداکار بود.
پاولوف از کودکی با کمال میل در انجام کارهای خانه مانند ظرف شویی و مراقبت از خواهر و برادرش شرکت می کرد. او عاشق باغبانی، دوچرخه سواری، قایقرانی، شنا و بازی بود. او تعطیلات تابستانی خود را به این فعالیت ها اختصاص داد.
زندگینامه تحصیلی پاولوف
پاولوف اگرچه در هفت سالگی قادر به خواندن بود، هنگام سقوط از دیواره بلند به روی سنگ فرش سنگ به شدت آسیب دید. در نتیجه جراحات وارده، وی تحصیلات رسمی خود را تا 11 سالگی آغاز نکرد.
پاولوف قبل از ورود به حوزه علمیه محلی در مدرسه کلیسای ریازان تحصیل می کرد. در سال 1870، وی بدون فارغ التحصیلی از حوزه علمیه خارج شد و در دانشگاه سن پترزبورگ حضور یافت.
در آنجا در رشته فیزیک و ریاضی ثبت نام کرد و دوره های علوم طبیعی را گذراند. در سال چهارم، اولین پروژه تحقیقاتی وی در مورد فیزیولوژی اعصاب پانکراس جایزه معتبر دانشگاهی را برای او به ارمغان آورد.
در سال 1875، پاولوف دوره خود را با سابقه برجسته به پایان رساند و درجه کاندیدای علوم طبیعی را دریافت کرد. علاقه شدید وی به فیزیولوژی او را تحریک می کرد، تصمیم گرفت که تحصیلات خود را ادامه دهد و به آکادمی جراحی پزشکی امپریال راه یابد.
پاولف در آکادمی، دستیار معلم سابق خود، الیاس فون سیون شد. وی هنگامی که مربی دیگری جایگزین دی سیون شد، بخش را ترک کرد.
پس از مدتی، پاولوف به عنوان دستیار آزمایشگاه کنستانتین نیکولاویچ اوستیموویچ در بخش فیزیولوژی موسسه دامپزشکی به دست آمد. به مدت دو سال، پاولوف در مورد سیستم گردش خون برای رساله پزشکی خود تحقیق کرد.
در سال 1878، پروفسور S. P. Botkin، پزشک مشهور روسی، فیزیولوژیست جوان مستعد را به عنوان رئیس کلینیک دعوت کرد تا در آزمایشگاه فیزیولوژی کار کند. در سال 1879، پاولوف به دلیل کارهای تحقیقاتی خود از آکادمی نظامی پزشکی با دریافت نشان مدال طلا فارغ التحصیل شد.
پس از یک آزمون رقابتی، پاولوف موفق به دریافت بورس تحصیلی در آکادمی برای کارهای تحصیلات تکمیلی شد. این کمک هزینه تحصیلی و موقعیت وی به عنوان مدیر آزمایشگاه فیزیولوژیک در کلینیک بوتکین، پاولوف را قادر به ادامه کار تحقیقاتی خود کرد.
در سال 1883، او پایان نامه دکتر خود را با موضوع اعصاب از مرکز قلب ارائه داد و ایده سیستم عصبی و اصول اساسی در مورد عملکرد سیستم عصبی را مطرح کرد. علاوه بر این، همکاری وی با کلینیک بوتکین شواهدی از یک الگوی اساسی در تنظیم رفلکس ها در فعالیت اندام های گردش خون را ایجاد کرد.
برای مطالعه زندگینامه مشاهیر روانشناسی کلیک کنید.
زندگینامه شغلی پاولوف
پاولوف پس از اتمام دوره دکترا به آلمان رفت و در آنجا در لایپزیک نزد کارل لودویگ و ایمر کلی در آزمایشگاه های هایدنهاین در برسلاو تحصیل کرد. او از سال 1884 تا 1886 در آنجا ماند.
هایدنهاین در حال مطالعه روی هضم سگها با استفاده از قسمت خارجی معده بود. با این حال، پاولوف با غلبه بر مشکل حفظ ذخیره عصب خارجی، این تکنیک را کامل کرد. بخش بیرونی به کیسه هایدنهاین یا پاولوف معروف شد.
در سال 1886، پاولوف برای یافتن موقعیت جدید به روسیه بازگشت. درخواست وی برای کرسی فیزیولوژی در دانشگاه سن پترزبورگ رد شد. سرانجام برای سمت داروسازی در دانشگاه تومسک در سیبری و دانشگاه ورشو در لهستان به پاولوف پیشنهاد شد.
وی هیچ یک از پستها را بر عهده نگرفت. در سال 1890، وی به عنوان استاد داروسازی در آکادمی پزشکی نظامی منصوب شد و به مدت پنج سال این سمت را به عهده گرفت. در سال 1891، پاولوف برای سازماندهی و هدایت گروه فیزیولوژی به موسسه پزشکی تجربی در سن پترزبورگ دعوت شد.
طی مدت 45 سال، با نظارت وی، موسسه به یکی از مهمترین مراکز تحقیقات فیزیولوژیک در جهان تبدیل شد. پاولوف در حالی که کرسی فیزیولوژی را در آکادمی نظامی پزشکی در سال 1895 به عهده گرفت، بخش فیزیولوژی را در انستیتو هدایت کرد.
پاولوف به مدت سه دهه به طور مداوم ریاست گروه فیزیولوژی آکادمی را بر عهده داشت. از سال 1901، پاولوف بیش از چهار سال پیاپی نامزد دریافت جایزه نوبل در فیزیولوژی یا پزشکی شد. وی تا سال 1904 برنده این جایزه نشد زیرا نامزدهای قبلی وی مختص هیچ کشفی نبوده بلکه براساس یافته های مختلف آزمایشگاهی بوده است.
هنگامی که پاولوف جایزه نوبل را دریافت کرد، مشخص شد که وی این کار را “به رسمیت شناختن کار خود در مورد فیزیولوژی هضم، که از طریق آن دانش در مورد جنبه های حیاتی این موضوع تغییر داده و بزرگتر شده است” انجام داده است.
در موسسه پزشکی تجربی بود که پاولوف آزمایشات کلاسیک خود را بر روی غدد هضم را در موسسه پزشکی تجربی بود انجام داد. به این ترتیب او سرانجام برنده جایزه نوبل شد که در بالا ذکر شد.
پاولوف با فشار دادن یک غده بزاقی به خارج برای جمع آوری، اندازه گیری و تجزیه و تحلیل بزاق و پاسخ آن به غذا در شرایط مختلف، عملکرد معده سگ ها را مورد مطالعه قرار داد. وی متوجه شد که سگها قبل از رساندن غذا به دهانشان تمایل به ترشح بزاق دارند و به تحقیق خود به عنوان “ترشح روانشناختی” ادامه داد.
زندگینامه خصوصی پاولوف
ایوان پاولوف در اول ماه مه 1881 با سرافیما واسیلیوانا کارچوسکایا ازدواج کرد، او هنگامی که برای تحصیل در انستیتوی آموزشی به سن پترزبورگ رفت، در سال 1878 یا 1879 او را ملاقات کرد. سرافیما، به طور خلاصه سارا نامیده می شود و متولد سال 1855 بود. در سال های بعد، او از بیماری رنج می برد و در 1947 درگذشت.
9 سال اول ازدواج آنها با مشکلات مالی همراه بود. اولین بارداری سارا با سقط جنین به پایان رسید. هنگامی که او دوباره باردار شد، زوجین اقدامات احتیاطی را انجام دادند و با خیال راحت اولین فرزند خود را به دنیا آوردند، پسری که او را میرچیک نامیدند اما او در کودکی دار فانی را وداع گفت و سارا به دنبال مرگ ناگهانی میرچیک به شدت افسرده شد.
ایوان و سارا سرانجام چهار فرزند دیگر داشتند: ولادیمیر، ویکتور، وسولود و ورا. پسر کوچک آنها، وسولود، در سال 1935، فقط یک سال قبل از پدرش، در اثر سرطان لوزالمعده درگذشت. پاولوف نیز در سن 86 سالگی بر اثر ذات الریه درگذشت.
برای وی یک مراسم خاکسپاری بزرگ برگزار شد و مطالعات و آزمایشگاه او برای احترام به عنوان موزه حفظ شد. قبر وی در منطقه Literatorskie mostki در قبرستان Volkovo در سن پترزبورگ است.
شرطی سازی کلاسیک چیست؟
شرطی سازی کلاسیک به یک روش یادگیری اشاره دارد که در آن یک محرک بیولوژیکی قوی (به عنوان مثال غذا) با یک محرک قبلا خنثی (به عنوان مثال زنگ) ترکیب می شود. همچنین به فرآیند یادگیری حاصل از این جفت شدن اشاره دارد، که از طریق آن محرک خنثی به دنبال پاسخ (به عنوان مثال ترشح بزاق) است که معمولاً مشابه آنچه توسط محرک قوی استخراج می شود، است.
شرطی سازی کلاسیک برای اولین بار توسط ایوان پاولوف، که آزمایشاتی را با سگ ها انجام داد و یافته های خود را در سال 1897 منتشر کرد، به طور مفصل مورد مطالعه قرار گرفت.
در طی مطالعه فیزیولوژیست روسی در مورد هضم، پاولوف مشاهده کرد که سگ هایی که به عنوان افراد وی خدمت می کرند، هنگام گوشت دادن، خوشحال می شوند. شرطی سازی کلاسیک یک فرایند اساسی یادگیری است و لایه های عصبی آن اکنون درک شده اند.
گرچه گاهی اوقات تشخیص شرطی سازی کلاسیک از سایر اشکال یادگیری به عنوان مثال یادگیری ابزاری دشوار است، اما تعدادی از مشاهدات آنها را متمایز می کند، به ویژه موارد احتمالی ناشی از یادگیری.
شرطی سازی کلاسیک از شرطی سازی عملیاتی (که به آن شرطی سازی ابزاری نیز گفته می شود)، که از طریق آن قدرت یک رفتار ارادی با تقویت یا مجازات دچار تغییر می شود، متمایز است. با این حال، شرطی سازی کلاسیک می تواند از طرق مختلف تأثیر بگذارد. به طور خاص، محرک های شرطی کلاسیک ممکن است برای تقویت پاسخ های عملی عمل کنند.
شرطی سازی کلاسیک با شرطی سازی عملیاتی یا سازمانی متفاوت است:
- در شرطی سازی کلاسیک، رفتارها از طریق ارتباط محرک ها همانطور که در بالا توضیح داده شد اصلاح می شوند.
- در رفتارهای شرطی سازی عملیاتی با تأثیری که ایجاد می کنند اصلاح می شوند (یعنی پاداش یا مجازات).
همراه با شرطی سازی عملیاتی، شرطی سازی کلاسیک پایه و اساس رفتارگرایی شد، شرطی سازی کلاسیک یک مکتب روانشناسی شد که در اواسط قرن بیستم بسیار رواج داشت و هنوز هم تأثیر مهمی در تمرین روان درمانی و مطالعه رفتار حیوانات دارد.
شرطی سازی کلاسیک در موقعیت های دیگر نیز اعمال شده است. به عنوان مثال، ممکن است بر پاسخ بدن به داروهای روانگردان، تنظیم گرسنگی، تحقیق در زمینه یادگیری و حافظه و در برخی پدیده های اجتماعی مانند اثر اجماع کاذب تأثیر بگذارد.
شرطی سازی کلاسیک چه زمانی اتفاق می افتد؟
شرطی سازی کلاسیک زمانی اتفاق می افتد که یک محرک شرطی (CS) با یک محرک غیرشرطی (US) جفت شود.
معمولاً محرک شرطی یک محرک خنثی است (به عنوان مثال صدای چنگال تنظیم کننده)، محرک بی قید و شرط از نظر زیست شناختی قوی است (به عنوان مثال طعم غذا) و پاسخ بی قید و شرط (UR) به محرک بی قید و شرط یک واکنش آموخته نشده و غیر ارادی است (به عنوان مثال، ترشح بزاق).
پس از تکرار جفت شدن، ارگانیسم هنگامی که محرک شرطی به تنهایی ارائه می شود، یک پاسخ شرطی (CR) به محرک شرطی نشان می دهد. (پاسخ مشروط ممکن است فقط پس از یک جفت شدن اتفاق بیفتد.)
بنابراین، برخلاف CR ،UR از طریق تجربه بدست می آید و همچنین ماندگاری آن کمتر از UR است. معمولاً پاسخ شرطی مشابه پاسخ بدون شرط است، اما گاهی اوقات کاملاً متفاوت است.
به همین دلیل و دلایل دیگر، بیشتر نظریه پردازان یادگیری پیشنهاد می کنند که محرک شرطی شده برای سیگنال دادن یا پیش بینی محرک بی قید و شرط آمده و به تحلیل نتایج این سیگنال می پردازد.
نحوه انجام آزمایش شرطی سازی کلاسیک
مشهورترین و کامل ترین کار اولیه در مورد شرطی سازی کلاسیک توسط ایوان پاولوف انجام شده است، اگرچه ادوین تویت مایر یافته های مرتبط را یک سال قبل منتشر کرد. پاولوف در طی تحقیقات خود در مورد فیزیولوژی هضم غذا در سگ ها روشی را ایجاد کرد که به او امکان می داد فرآیندهای هضم حیوانات را برای مدت طولانی بررسی کند.
او مایعات گوارشی حیوان را به خارج از بدن هدایت کرد، جایی که می توان آنها را اندازه گرفت. پاولوف خاطر نشان کرد که سگ هایش به جای ترشح بزاق فقط در حضور غذا، در حضور تکنسینی که به طور معمول به آن ها غذا می دهد، نیز بزاق دهان را شروع می کنند.
پاولوف ترشح بزاق سگ را “ترشح روانشناختی” نامید. او این مشاهدات غیر رسمی را در یک آزمایش قرار داد.
- پاولوف محرکی را ارائه داد (به عنوان مثال صدای مترونوم) و سپس به سگ غذا داد.
- پس از چند بار تکرار، سگها در پاسخ به محرک بزاق دهان خود را شروع می کردند.
- پاولوف نتیجه گرفت که اگر محرک خاصی در محیط سگ هنگام دریافت غذا به سگ وجود داشته باشد، آن محرک می تواند با غذا ارتباط داشته باشد و به تنهایی باعث ترشح بزاق شود.