زندگینامه ژان پیاژه
ژان پیاژه یک روانشناس سوئیسی بود که به دلیل فعالیت هایش در مورد رشد کودک شهرت داشت. از تئوری رشد شناختی و دیدگاه معرفت شناختی پیاژه در مجموع به عنوان “معرفت شناسی ژنتیکی” یاد می شود. تربیت فرزندان برای پیاژه بسیار مهم است.
وی به عنوان مدیر دفتر بین المللی آموزش، در سال 1934 اعلام كرد كه “فقط آموزش و پرورش می تواند جوامع ما را از سقوط احتمالی، چه خشونت آمیز و چه مترقی نجات دهد”. تئوری رشد کودک در برنامه های آموزش اولیه مورد مطالعه قرار گرفت. مربیان همچنان از استراتژی های مبتنی بر ساختار گرایی استفاده می کنند.
پیاژه مرکز بین المللی معرفت شناسی ژنتیک را در سال 1955 در ژنو در دانشکده دانشگاه ژنو تأسیس کرد و تا زمان مرگ در سال 1980 ریاست این مرکز را بر عهده داشتکه در ادبیات تخصصی “کارخانه پیاژه” نامیده می شود. به گفته ارنست فون گلاسفرفلد، ژان پیاژه “پیشگام بزرگ نظریه ساخت گرایانه معرفت” بود.
با این حال، ایده های او تا دهه 1960 محبوبیت چندانی پیدا نکردند. این امر منجر به ظهور مطالعات تحول شناختی به عنوان زیرشاخه مهم روانشناسی شد. در پایان قرن بیستم، پیاژه پس از بی اف اسکینر، پر استناد ترین روانشناس در آن زمان بود.
زندگینامه کودکی ژان پیاژه
پیاژه در سال 1896 در نوشاتل در منطقه فرانسوی زبان سوئیس متولد شد. وی فرزند ارشد آرتور پیاژه (سوئیسی)، استاد ادبیات قرون وسطی در دانشگاه نوشاتل و ربکا جکسون (فرانسوی) بود. پیاژه کودکی کنجکاو و علاقه مند به زیست شناسی و طبیعت بود.
علاقه اولیه او به جانورشناسی پس از انتشار چندین مقاله در مورد نرم تنان در سن 15 سالگی موجب شهرت وی در بین دانشمندان شد. پیاژه به دلیل انگیزه های پدرخوانده اش برای تحصیل فلسفه و منطق، علاقه به معرفت شناسی پیدا کرد.
وی در دانشگاه نوشاتل آموزش دید و مدت کوتاهی در دانشگاه زوریخ تحصیل کرد. در این مدت او دو اثر فلسفی منتشر كرد كه جهت تفكر او در آن زمان را نشان می داد، كه بعداً آنها را به عنوان فکر یک نوجوان رد كرد.
زندگینامه تحصیلی و شغلی ژان پیاژه
پیاژه پس از فارغ التحصیلی سوئیس را ترک کرد و در پاریس اقامت گزید و در مدرسه پسرانه خیابان Grange-Aux-Belles تدریس کرد. ریاست این مدرسه را آلفرد بینه، توسعه دهنده آزمون بینه – سیمون (كه بعداً توسط لوئیس ترمن اصلاح شد و به عنوان مقیاس هوش استنفورد- بینه اصلاح شد)، بر عهده داشت.
پیاژه در برچسب زدن تست های هوش بینه نقش داشت. پیاژه ضمن کمک به علامت گذاری برخی از این آزمون ها، متوجه شد که کودکان خردسال دائماً به سوالات خاصی پاسخ غلط می دهند در حالی که افراد بزرگ تر می توانند این اشتباهات را نکنند.
این امر وی را به این نظریه واداشت که فرآیندهای شناختی کودکان خردسال ذاتاً با بزرگسالان متفاوت است. در نهایت، او به این فکر کرد که باید یک نظریه جامع درباره مراحل رشد شناختی ایجاد کند که افراد الگوهای مشترک خاصی از شناخت را در هر دوره از رشد نشان می دهند.
در سال 1921 پیاژه به عنوان مدیر موسسه روسو در ژنو به سوئیس بازگشت. در آن زمان، این موسسه توسط ادوارد کلاپارده اداره می شد. پیاژه با بسیاری از اندیشه های کلاپارده، از جمله مفهوم روانشناختی “آزمون و خطا” که از نزدیک با “آزمون و خطا” که در الگوهای ذهنی انسان دیده می شود، آشنا بود.
در سال 1923 با والنتین چاتنای ازدواج کرد (7 ژانویه 1899 – 3 ژوئیه 1983). این زوج دارای سه فرزند بودند که پیاژه از کودکی به آنها آموخت. پیاژه از سال 1925 تا 1929 به عنوان استاد روانشناسی، جامعه شناسی و فلسفه علوم در دانشگاه نوشاتل کار کرد.
در سال 1929 ژان پیاژه سمت مدیر دفتر بین المللی آموزش را به عهده گرفت و تا سال 1968 در راس این سازمان بین المللی باقی ماند. هر ساله او “سخنرانی های مدیر” خود را برای شورای IBE و کنفرانس بین المللی عمومی نوشت که در آن ها از تعلیماتی که صریحاً به اعتبار آموزشی وی می پرداخت، استفاده می کرد.
پیاژه پس از تدریس در دانشگاه ژنو و دانشگاه پاریس در سال 1964 به دو کنفرانس در دانشگاه کرنل (11 تا 13 مارس) و دانشگاه کالیفرنیا در برکلی (16 تا 18 مارس) به عنوان یک مشاور ارشد دعوت شد.
او در این سخنرانی ها رابطه بین مطالعات شناختی و توسعه برنامه را مورد بررسی قرار داد و تلاش کرد تا تأثیر نظر سنجی های اخیر رشد شناختی کودکان بر برنامه ها را ترسیم کند. وی در سال 1979 جایزه بالزان برای علوم اجتماعی و سیاسی را دریافت کرد.
ژان پیاژه در سال 1980 درگذشت و به همراه خانواده در قبر بی نشان در Cimetière des Rois (قبرستان پادشاهان) در ژنو به خاک سپرده شد. این امر به درخواست خود او بود.
مراحل رشد شناختی از دیدگاه ژان پیاژه
- مرحله حسی- حرکتی (Sensorimotor stage): اولین مرحله رشد از تولد تا تقریباً دو سالگی ادامه دارد. در این مرحله از رشد، کودکان جهان را اساساً از طریق حواس و حرکات حرکتی خود می شناسند.
- در این مرحله توانایی های کودک در حیطه حسی و حرکتی است. کودک شروع به فعالیت هایی که با پاسخ رفلکسی هستند، می کند. در پایان این مرحله کودک به توانایی هایی نظیر توانایی درک ثبات اشیا و بازنمایی ذهنی می کند. تونایی ثبات شی به این معنی است که هنگامی شیئی از کودک دور می شود، وجود دارد که در اوایل این مرحله کودک فکر می کرد با دور شدن شی دیگر آن شی وجود ندارد. کودک در این مرحله رفتارهای سمبولیک نیز دارد.
- مرحله پیش عملیاتی (Preoperational stage): مرحله دوم رشد از دو تا هفت سالگی طول می کشد و با توسعه زبان و ظهور بازی نمادین مشخص می شود.
- یکی از مهم ترین ویژگی های این مرحله، خود محور بودن کودک است. یعنی کودک فکر می کند هنگام قضاوت یک چیز، قضاوت دیگران نیز مثل خودش است و همه با دید او به زندگی نگاه میکنند. جان پنداری نیز یکی دیگر از ویژگی های مهم این مرحله است به این معنی که مثلا کودک به اشیای بی جان مانند ماه، جان می بخشد.
- مرحله عملیات عینی (Concrete operational stage): مرحله سوم رشد شناختی از هفت سالگی تا تقریباً یازده سالگی به طول می انجامد. در این مرحله، فکر منطقی پدیدار می شود، اما کودکان هنوز با تفکر انتزاعی و نظری دست و پنجه نرم می کنند.از نظر پیاژه کودکان در این سن عملیات زیادی می توانند انجام دهند؛ مانند جمع کردن اعداد. در این مرحله تفکر انتزاعی نیز رو به رشد است.
مرحله عملیات انتزاعی یا صوری (Formal operational stage): در مرحله چهارم و آخر رشد شناختی، از دوازده سالگی تا بزرگسالی ادامه دارد، کودکان در تفکر انتزاعی و استدلال قیاسی مهارت بیشتری پیدا می کنند.
در این مرحله علاوه بر اینکه فرد به یک رشد رسیده است، می تواند درباره مسائل نیز به صورت انتزاعی فکر کند و دارای قدرت فرضیه سازی هستند.