شناخت طرحواره بازداری هیجانی
تاکنون برای شما پیش آمده است که طرحواره بازداری هیجانی چیست و چه خصوصیاتی را برای فرد به وجود میآورد؟ همه انسانها از احساسات لبریز بوده که منافع زیادی را برای آنها ایجاد میکند. توانایی بیان به موقع احساسات و کنترل هیجانات به حفظ سلامت روانی افراد کمک میکند. برخی از افراد هستند که از این توانایی برخوردار نیستند که در تله یا طرحواره بازداری هیجانی گرفتار میشوند.
در این طرحواره انسان نمیتواند احساساتی همچون: محبت، خشم، شادی و صمیمیت را از خود بروز دهد و فرد را بیعاطفه میکند. برای درک بهتر بیماری و درمان آن، شناخت نشانهها و ریشههای این طرحواره کمک میکند.
در ادامه همراه ما در سایت آموزشی و پژوهشی رابینیا باشید.
طرحواره بازداری هیجانی چیست؟
محدودیت هیجانی نشانهی بارز افرادی است که دچار طرحواره بازداری هیجانی هستند. آنها از بیان هیجانات و احساسات خود خودداری میکنند، به لحاظ عاطفی بیتفاوتاند و همیشه خویشتنداری میکنند.
آنها همچنین پرخاشگری و خشم خود را به شدت کنترل میکنند و به جای این که در روابط خود بر موضوعاتی همچون صمیمیت اهمیت دهند، برای خویشتنداری ارزش قائل میشوند و همیشه میترسند در صورت بروز دادن هیجاناتشان کنترلشان را به کلی از دست بدهند.
دلایلی که افراد از ابراز احساسات خود خودداری میکنند اغلب شامل ترس از طرد شدن، شرم و خجالت، منطقگرایی افراطی و بیاعتنایی به عواطف میشود.
نشانه های گرفتار شدن در تله بازداری هیجانی
در صورتی که نشانههای زیر را در خود مشاهده میکنید، احتمالا دچار طرحواره بازداری هیجانی هستید:
- نیازهای هیجانی خود را نادیده میگیرند و اغلب بر عقلانیت کامل متمرکزند. به قانونمندی و کارهای روزمره پایبندی زیادی دارند. افرادی انعطافناپذیر و سختگیر به نظر میرسند.
- اغلب این محدودیت هیجانی و کنترل افراطی احساسات بر افراد مهم زندگی فرد مبتلا اعمال میشود. (فرد نمیتواند احساسات مثبت و منفیاش را به اعضای خانوادهاش بگوید.)
- افراد مبتلا کودک خودانگیختهی خود را محدود میکنند و بر آن کنترل افراطی دارند به گونهای که طبیعی رفتار کردن را از یاد میبرند.
- اصلیترین احساساتی که این افراد جلوی آنها را میگیرند شامل خشم، برانگیختگی جنسی، خوشحالی، محبت و عشق است.
- افراد مبتلا همیشه نگران هستند که اگر خشم خود را کنترل نکنند به دیگران آسیبهای احساسی یا جسمانی وارد میکنند.
- خشم و رنجش زیادی نسبت به اطرافیان خود حس میکنند اما هرگز آن را بیان نمیکنند.
- نشانههای این طرحواره در بسیاری اوقات با اختلال وسواسی جبری هم کوشانی دارد.
- بیان احساساتشان در مقابل دیگران به شدت برایشان سخت است.
- از این که دیگران فکر کنند آدم عصبی یا ناراحتی است، نگراناند.
- اغلب اطرافیان گمان میکنند آنها افرادی بیاحساس هستند.
ریشه های بروز طرحواره بازداری هیجانی
کسانی که به بازداری هیجانی گرفتار میشوند، با مشکلات عاطفی زیادی دست و پنجه نرم کرده و به انواع آسیبهای روانی دچار میشوند. ریشه این طرحواره در سنین کودکی و نوجوانی شکل میگیرد که منشا و بستر آن خانواده است.
در خانوادههای سختگیر که احساسات کودکان سرکوب میشود و همچنین در خصوص کنترل هیجانات، ترس از بیان احساسات یا نیازها در آنها تقویت میشود، این طرحواره به وجود میآید.
یکی از ریشههای تحولی این بیماری این است که کودکان بعد از بروز احساسات و هیجانات خود از سوی والدین مورد سرزنش، تنبیه و یا شرمساری قرار گرفتهاند.
باور زیربنایی که ممکن است در کودکی به واسطهی خانواده و یا اطرافیان در کودک نهادینه شود این است که صحبت کردن در مورد احساسات و ابراز هیجانات پیامد خوبی ندارد و در عوض کنترل احساسات عملی پسندیده و قابل قبول به شمار میرود.
آسیبهایی که بازداری هیجانی در روابط عاطفی
در روابط عاطفی که بازداری هیجانی غالب شدهاست، مواردی همچون عدم بیان احساسات، عدم گفتن حرفهایی که در دل ماندهاند، ناتوانی در نه گفتن، تلاش زیاد برای نشان دادن عقل و منطقگرایی و کنترل شدید احساسات به وفور بین افراد رابطه دیده میشود.
بیماران مبتلا به طرحواره بازداری هیجانی در رابطه عاطفی اغلب جذب افراد هیجانی و تکانشی میشوند. متخصصان معتقدند دلیل این کار ناخودآگاه آنهاست که میخواهد کودک درون خودانگیختهی فرد را آشکار کند.
از نتایجی که ازدواج فرد هیجانی و فرد بازداری به دنبال دارد، قطبی شدن است. در ابتدای آشنایی و ازدواج خصوصیاتی برای زوجین جذاب است که به مرور زمان کمرنگ شده و یا از بین میرود.
فرد بازداری کننده همسر هیجانی خود را سرزنش و شرمسار میکند و همسر هیجانی ممکن است فرد بازداری کننده را به خاطر شخصیت خویشتندار و بیعاطفهاش تحقیر کند.
تکنیکهای درمان بازداری هیجانی
خود انگیختگی و خودجوشی شدن فرد بیمار از اهداف درمان است. در زمان درمان به فرد در بروز مناسب هیجانات پس زده شده کمک میشود و از او خواسته میشود تا در مورد آن صحبت کند. در فرایند درمان فرد یاد میگیرد خشم خود را بروز داده و در فعالیتهایی که در آن شیطنت وجود دارد شرکت کند و برای عاطفهی خود به اندازه منطق ارزش قائل شود.
در نهایت دست از کنترل کردن افراطی احساساتشان بر میدارند و دیگران را به خاطر هیجاناتشان سرزنش نمیکنند. تکنیکهای درمانی مختلفی در این زمینه وجود دارد که مؤثرترین آنها راهبردهای شناختی، تجربی و رفتاری هستند.
برای دریافت پاورپوینت طرحواره درمانی کلیک کنید.
1. راهبردهای شناختی
افرادی که چنین طرحوارهای دارند اغلب از شرمنده شدن یا تحقیر شدن به خاطر بروز هیجاناتشان میترسند. راهبردهای شناختی به آنها کمک میکند تا برداشتهای خود را اصلاح کنند و قضاوتهای بهتری در مورد اتفاقات داشتهباشند به گونهای که نگران بروز حوادث ناگوار نباشند و احساس راحتی بیشتر با دیگران بکنند.
فرد گرفتار در طرحواره بازداری، توسط باورهای خود اسیر شدهاست و برای رهایی از آن باید باورهای مخرب را در خود تغییر دهد. باورهایی که به او میگویند کسی نباید متوجه نیازها یا احساساتش شود، هیچ کس نباید بفهمد فرد به چه چیزی فکر میکند، اگر کسی از احساسش باخبر شود رهایش میکند و…
در درمان شناختی تأکید بر بازسازی هیجاناتی است که در کودکی برآورده نشدهاند. در این راهبرد فرد به کمک درمانگر و مشاور، ابراز هجانات خود را کم کم شروع میکند. شخص مراجعه کننده برای درمان باید متوجه شود که ابراز خواستهها، هیجانات و احساساتش نه تنها باعث ناراحتی دیگران نمیشود بلکه باعث میشود دیگران در برخورد با او راحتتر باشند.
2. تکنیکهای تجربی
در این تکنیک درمان فرد باید برای کودک درون خود به والدین مهربان و دلسوز باید تبدیل شود. باید با کودک درون خود مهربان باشد و او را بیش از حد کنترل نکند. باید فرد یادآوری کند که در چه زمانهایی از بروز احساسات خود جلوگیری کرده و پس از شناخت آنها دست از کنترل بردارد.
در تکنیک تجربی فرد به کمک درمانگر و در فرآیند تصویرسازی ذهنی، موقعیتهای مهم کودکیاش را در ذهن بازسازی کرده و به ابراز هیجانات مرتبط با آنها میپردازد و بعد با صدای بلند آنها را بازگو میکند.
ابتدا درمانگر و بعد خود مراجعه کننده وارد تصویر ذهنی شده، نقش والد مهربان و یا بزرگسال سالم را برای کودک بازداری کننده ایفا میکند. این والد مهربان به کودک تسلی میدهد و به او کمک میکند تا شرم و خجالت را کنار بگذارد و احساساتش را ابراز کند. حتی در این مرحله ممکن است مراجعه کننده خشم خود را به خاطر از دست دادن کودک خودانگیختهاش بروز دهد.
3. تکنیکهای رفتاری
برای رسیدن به درمانی موفق به تمرین و تکرار نیاز است. به شکلی که فرد در هر زمانی که نیاز باشد احساسات خود را بروز دهد. بهترین کار این است شخصی که بازداری هیجانی دارد، تمرین کند تا احساسات خود را با صدای بلند بروز دهد و بیشتر از قبل از جملات احساسی استفاده کند.
میزان تفریحات خود را بالا ببرد و هیجان خود را آزادانه بروز دهد تا به آرامش برسد. ایفای نقشهای رفتاری و تکالیف خانگی بسیار مفید هستند. شخص تحت درمان میتواند گاه به صورت خودانگیخته و بدون برنامهریزی رفتار کند، به فعالیتهای گروهی و سرگرمکننده بپردازد و یا پرخاشگری و خشم خود را از طریق فعالیتهای ورزشی و رقابتی ابراز نماید.
درمانگر اغلب تکالیف رفتاری متناسبی را طبق سلسله مراتبی طراحی میکند و در اختیار فرد قرار میدهد به گونهای که کنترل افراطیاش به تدریج کاهش مییابد.