نماد سایت مجله روانشناسی رابینیا

دلایل طلاق عاطفی از نظر روانشناسی

دلایل طلاق عاطفی از نظر روانشناسی

دلایل طلاق عاطفی از نظر روانشناسی

  • تعریف طلاق عاطفی از منظر روانشناسی

    طلاق عاطفی به عنوان یک واکنش و مکانیزم روانشناسی تلقی می‌شود که زوج پس از تجربه‌ی ناکامی در زندگی مشترک، ناشی از نقص مهر و محبت یا وقوع خشونت جسمی از سوی همسر، به وجود می‌آید. در طلاق عاطفی، طرفین احساس می‌کنند که ادامهٔ رابطه زناشویی برایشان ممکن نیست و اغلب این اتفاق پیش از اقدام به طلاق رخ می‌دهد.

    یک مشاور خانواده خصوصیات رفتاری زن یا شوهر در طلاق عاطفی را به این صورت توصیف می‌کند:

    بعد از سال‌ها تلاش برای برقراری ارتباط صحیح با همسر، اکنون ناامید و دلسرد شده و دیگر علاقه‌ای به گفتگوی مثبت با همسر برای حل مشکلات زندگی زناشویی ندارد. او بیشتر وقت خود را دور از خانه می‌گذراند تا با تجربیات تلخ ناشی از عدم موفقیت در ازدواج، کمتر روبرو شود.

    او خشمگین و بی‌قرار است، و از تلاش همسر برای نجات زندگی مشترک و حفظ ازدواج ماندگار اظهار رنجش و تنفر می‌کند. گاهی تصمیم به طلاق می‌گیرد.

    همچنین، این مشاور خانواده ویژگی‌های رفتاری شخصی که از سوی همسر ترک شده را به این صورت توصیف می‌کند:

    با وجود شوک درخواست طلاق همسرش، او باور ندارد که در ازدواجشان مشکلی وجود داشته است. او سعی در حفظ ازدواج و نجات زندگی مشترک دارد و از لحاظ عاطفی دلبستگی شدیدی به همسرش احساس می‌کند. اغلب با التماس از همسر، فرصت دیگری را می‌طلبد.

    رفتارهای عجیب و غریب، همچون اذیت و آزار، از او دیده می‌شود. او احساس اضطراب و ترس از تنهایی در زندگی آینده می‌کند و از تلاش برای توقف روند طلاق و بازگشت به همسر و حفظ ازدواجش دریغ نمی‌کند.

    به گفته یک متخصص روانشناس بالینی، میل ذاتی افراد ترک شده به دست گرفتن و کنترل شرایط زندگی خود است. افراد مطلقه معمولاً نمی‌توانند علائم هشدار دهنده در زندگی مشترک را به راحتی تشخیص دهند و این باعث می‌شود که با رفتارهایی که همسر را بیشتر از خود رنجانده و دور کرده، واکنش نشان دهند.

    افرادی که از لحاظ عاطفی ترک شده‌اند، اغلب سعی می‌کنند با اظهار ترس و غم حاصل از از دست دادن همسر، در طول دوره طلاق عاطفی به مشاجره و دعوا می‌پردازند. اما بر اساس نظر این دکتر روانشناس، چنین رفتاری ضروری نیست.

    مهم است بدانید که تصمیم به طلاق عاطفی، نشانگر ناسازگاری فرد نیست. در واقع، همسر شما به دنبال فرار از شرایط سخت زندگی حاصل از تجربه تلخ زندگی مشترک با شما است. برای پاسخ بهتر به این وضعیت، تمرکز بر کنترل احساسات شخصی و پذیرش این حقیقت که همسر تصمیم به طلاق گرفته است، کمک خواهد کرد.

    این کمک می‌تواند فرآیند طلاق عاطفی را برای هر دو طرف ساده‌تر و موثرتر کند. همچنین، مشاوره از یک روانشناس خانواده می‌تواند در درک علائم هشدار دهنده، ریشه‌یابی مشکلات، و ارائه راهکارها مفید باشد.

    علل طلاق عاطفی از دیدگاه روانشناسی

    طلاق عاطفی به مرحله‌ای از زندگی مشترک اشاره دارد که زوجان احساس می‌کنند که یکدیگر را درک نمی‌کنند و روابط زناشویی آن‌ها به سردی کشیده شده است. اما به دلیل عواملی چون تحمل زندگی به خاطر فرزندان، وابستگی مالی یکی از اعضا به دیگری، مختومه شدن زنان مطلقه در جامعه یا حتی به دلیل حفظ آبرو در خانواده و جمعیت، آن‌ها به این زندگی خالی از عشق و مهربانی ادامه می‌دهند.

    سوال اساسی اینجاست: چگونه می‌توان از ورود خانواده به این مرحله (طلاق عاطفی) جلوگیری کرد؟

    پل بوهانان طلاق عاطفی را اولین گام در مسیر طلاق معرفی کرده و آن را نشان‌دهنده زوال رابطه زناشویی می‌داند که جایگزین آن احساس بیگانگی می‌شود. در طلاق عاطفی، زوجین ممکن است همچنان با یکدیگر زندگی کنند، اما جذابیت و اعتماد به یکدیگر از بین رفته است.

    طلاق عاطفی به عنوان یک تجربه ناخوشایند و مضطرب معرفی می‌شود که هر زوج به دلیل ناامیدی و نارضایتی از زندگی زناشویی، به دلایل مختلف، همسر خود را تحمل می‌کند.

    بر اساس تحقیقات انجام‌شده در زمینه دلایل اصلی طلاق عاطفی (طلاق زرد)، مهمترین این دلایل عبارتند از:

    اختلاف نظر و عدم توافق با همسر: گاهی زوجان به جای توجه به نقاط مشترک، بیشتر بر تفاوت‌ها تمرکز می‌کنند و این باعث می‌شود که در زندگی مشترک، گفت‌وگوها به تنش منجر شود. در مواقعی که تفاوت‌ها بیش‌ازحد شود، لازم است سعی شود نقاط مشترکی پیدا شود و در ارتباط با آنها صحبت شود.

     

     

    بهانه‌گیری همسر: اگر احساس می‌شود همسر بهانه‌گیر شده است (اگر قبلاً چنین نبوده باشد)، لازم است به این موضوع جدی پرداخته و علت این ایرادگیری‌ها را بررسی کرد.

    عدم توجه به بهداشت فردی: کمبود توجه به نظافت و بهداشت فردی می‌تواند نشانه شروع سردی در رابطه باشد. علت این موضوع نیز باید به سرعت شناسایی شود.

    رفتارهای انتقادی: رفتارهای انتقادی از سوی همسر نشان‌دهنده نارضایتی از ازدواج است. لازم است به این افکار پرداخته و سعی شود مشکلات حل شوند.

    آشکارسازی رازها و دروغ‌ها: عدم افشای رازها و گفتن دروغ می‌تواند باعث افترا به طلاق عاطفی شود. باید به این امور حساسیت نشان داد و علت آنها را رفع کرد.

    اجتناب از هم‌صحبتی و هم‌خوابگی: اجتناب از صحبت و حتی رابطه جنسی با همسر نشانه طلاق عاطفی است. این مشکل باید با واکنش موجب و حل آن مواجه شود.

    عدم احترام به همسر: رفتارهای نااحترامی به همسر چه در خلوت و چه در جمع، از مسائلی است که می‌تواند به سردی در روابط زوجی منجر شود.

    افسردگی و گوشه‌گیری فرزندان: نشانه‌های افسردگی، احساس تنهایی و گوشه‌گیری فرزندان ممکن است از دلایل طلاق عاطفی باشند که نیاز به بررسی و رفع دارند.

    افسردگی و جملات مأیوس‌کننده: مشاهده افسردگی همسر و اظهار کلمات منفی ممکن است نشانه طلاق عاطفی باشد.

    بی‌حوصلگی‌های بی‌مورد، اضطراب‌ها و نگرانی‌های بی‌مورد: این علائم نیز ممکن است به طلاق عاطفی اشاره کنند.

    به طور کلی، برای جلوگیری از ورود به مرحله طلاق عاطفی، ارتقاء ارتباطات مثبت، حل مشکلات به‌زودی و احترام متقابل میان همسران بسیار حائز اهمیت است.

    روانشناسی طلاق عاطفی

    برای برخی از افراد، طلاق عاطفی به عنوان یک الگوی اجتنابی و حواس‌پرتی در ازدواج ظاهر می‌شود:

    در طلاق عاطفی، ازدواج به یک معامله تبدیل می‌شود که در آن تمرکز بر نیازهای خانوادگی، مدیریت کودکان، و سایر تعهدات معمولی قرار دارد.

    یک توافق ممکن است بر سر این باشد که زوجان از بحث درباره مشکلات زندگی و اختلافات زناشویی خودداری کنند، که این توافق منجر به شکل‌گیری یک رابطه جدید بین همسران می‌شود.

    توافق زوجان ممکن است به عدم بحث و گفتگو درباره مسائل زندگی، شامل عدم اشتراک رؤیاها، دیدگاه‌ها و آسیب‌ها شود. در این شرایط، احساسات و اهداف زن و شوهر پنهان می‌مانند و در طلاق عاطفی، تأمین نیازهای عاطفی خارج از محدوده ازدواج جستجو می‌شود.

    این نوع قطع ارتباط عاطفی ممکن است با یا بدون توافق قبلی رخ دهد و زندگی مشترک ممکن است به مدت طولانی در این وضعیت تعلیق بماند.

    مواقع میدان نبرد و رفتار خصمانه دفاعی زوج می‌تواند به یک عادت تبدیل شود، دیواری که اثر محکمی دارد و قلب زوجان را از هم دور می‌کند، بدون هیچگونه ارتباط صمیمی.

    در هر دو سناریو، زوجان ممکن است زندگی مستقلی از هم داشته باشند، شاید به طور منظم در فعالیت‌هایی شرکت کنند و وقت خود را با دوستانی بگذرانند که همسرشان در آنها سهمی ندارد.

    چرا افراد به طلاق عاطفی پناه می‌برند؟

    بنابراین، چرا زوجان تصمیم می‌گیرند که از رابطه زناشویی جدا شوند و در یک همزیستی زیر این شرایط ادامه دهند؟ چرا می‌خواهند در یک زندگی مشترک باقی بمانند که به نظر می‌رسد شبیه به قبرستان یا میدان نبرد است؟ در واقع، آن‌ها به اطرافیان خود نمی‌گویند که ازدواج‌شان به طور عاطفی خالی از معناست، اما در واقعیت زندگی مانند یک فرد مجرد را تجربه می‌کنند.

    پس از سال‌ها بحث درباره استدلالهای طلاق عاطفی با مشاوران و آشنایان، به نظر می‌رسد که مزایای مواجهه با ماجراهای متأهل مجردی (طلاق عاطفی) اغلب آشکار و قابل شناسایی هستند:

    در طلاق عاطفی، استرس و انرژی مصرفی کمتری نسبت به نگهداری یک رابطه شکست‌خورده موردنیاز است. این ممکن است به عنوان یک واکنش طبیعی برای مقاومت در برابر تغییر و تمایل به حفظ وضعیت راحت فعلی در نظر گرفته شود، که به عنوان یک مکانیزم بقای موقت یا دائمی عمل می‌کند تا زمانی که تصمیمات بعدی گرفته شوند.
    دوران طلاق عاطفی فرصتی برای تصمیم گیری درباره طلاق قانونی، تغییر سبک زندگی، و تصمیم‌گیری در مورد فرزندان فراهم می‌کند.

    مسائل و عیوب طلاق عاطفی

    هرچند برخی از زوج‌های متأهل که در دوران طلاق عاطفی قرار می‌گیرند، این زمان را به عنوان فرصتی برای آمادگی و مدیریت زندگی پس از طلاق می‌پندارند، اما ادامه زندگی در شرایط طلاق عاطفی ممکن است با مشکلات زیر همراه باشد:

    ١. مرزهای مبهم: آیا زوجین از نظر عاطفی جدا شده، موافقند که روابط عاشقانه خارج از ازدواج داشته باشند؟ آیا این روابط نامشروع مطابق با پیمان وفاداری به همسر در ازدواج هستند یا ممکن است توسط زوج نادیده گرفته شوند؟

    ٢. فرزندان: چه تأثیری بر زندگی فرزندان خواهد داشت اگر ارتباط مؤثر زوج به طور معمول خصمانه یا تقریباً وجود نداشته باشد؟ چگونه یک رابطه سالم به عنوان یک زوج متأهل می‌تواند بهتر شود و به عنوان الگوی رفتاری برای اعضای خانواده خدمت کند؟

    ٣. صداقت و خوشبختی: چگونه می‌توانید با “آگاهی درونی” که “حقیقت” در تقدس ازدواج معتبر نیست، سازش کنید؟ چه پیامدها و فداکاری‌هایی را برای خودتان به‌عنوان یک متأهل مجرد در نظر می‌گیرید؟ تحقیقات نشان می‌دهد که این مسائل ممکن است به احساسات سرخوردگی و ناراحتی تا افسردگی، اضطراب، و مشکلات جسمی (مانند اختلال در خواب، پرخوری عصبی یا سوءمصرف مواد) منجر شود.

    افرادی که در وضعیت متأهل هستند اما رفتار آن‌ها بیشتر به “همسر مجرد” شبیه است، در جامعه زوج‌های امروزی به وفور دیده می‌شوند که این گزینه را به دلایل مختلف انتخاب می‌کنند. با این حال، زیستن به‌عنوان “متأهل مجرد” اغلب با نظم ازدواج یا حتی هماهنگی شخصی همخوانی ندارد و نمایش دقیق این پدیده برای آن‌ها چالش‌برانگیز است.

    ٤. مسائل مالی و فرزندان: نگرانی‌ها درباره مسائل مالی و فرزندان معمولاً دلیل اصلی جدایی در زندگی زناشویی است. دوران طولانی هم‌زیستی در این شرایط ممکن است برای خود فرد و عزت نفس او آسیب‌زننده باشد.

    توصیه بهترین این است که از کمک یک متخصص مثل روانشناس خانواده یا حمایت از منابع آشنا مثل دوستان و خانواده استفاده شود، و تلاش برای خودشناسی و تقویت مهارت‌های تصمیم‌گیری جهت بهبود روابط زناشویی یا تصمیم به طلاق قانونی انجام شود.

    ٥. عدم آمادگی برای ازدواج: عدم آمادگی برای ازدواج یکی از عوامل اصلی در بروز طلاق عاطفی است. برای پیشگیری از این مسئله، تأکید بر آموزش مهارت‌های ارتباطی و مشاوره ازدواج قبل از ازدواج به جوانان می‌تواند موثر باشد.

    ٦. اعتیاد همسر: اعتیاد به مواد مخدر یا مشروبات الکل و حتی اعتیاد به اینترنت نیز می‌تواند از عواملی باشد که منجر به طلاق عاطفی شود.

    ٧. نازایی زنان: فرزند دار نشدن زنان ممکن است زمینه‌ساز برای طلاق عاطفی شود.

    ٨. غرور کاذب: غرور کاذب افراد تحصیل‌کرده و عدم قبول نظریات منطقی همسر می‌تواند از دلایل ایجاد طلاق عاطفی باشد.

    ٩. مشکلات جنسی: سردمزاجی زنان و ناتوانی جنسی در مردان نیز ممکن است منجر به طلاق عاطفی شود.

    ١٠. عدم پایبندی به اصول اخلاقی: ضعف در اعتقادات و عدم پایبندی به اصول اخلاقی نیز از عوامل طلاق عاطفی است.

    به جز عوامل فوق، عوامل دیگری هم وجود دارند که ممکن است زمینه‌ساز طلاق عاطفی میان زوجان باشند. در زیر این عوامل را بیان می‌نماییم:

    راه حل درمان طلاق عاطفی

    یکی از مهم‌ترین روش‌های پیشگیری از طلاق عاطفی، مرحله قبل از ازدواج است. دوران شناخت و آشنایی پیش از ازدواج، تطابق در عقاید، باورها، آداب و رسوم خانواده ها، سطح تحصیلات و همسانی در انتظارات، از جمله عوامل مهم برای تشکیل یک زندگی مشترک موفق است.

    هر چقدر زوجان در دوران آشنایی بیشتر وقت بگذارند و به دقت به یکدیگر توجه کنند تا خود و خانواده های یکدیگر را بیشتر بشناسند، تفاهم و درک آن‌ها در زندگی مشترک افزایش خواهد یافت.

    متاسفانه بسیاری از زوجان در دوران نامزدی به جای شناخت عمیق از یکدیگر، اغلب به موضوعات کم اهمیت مانند سلیقه‌ها و علایق محدود می‌شوند. این مسئله باعث می‌شود که دوران نامزدی بدون شناخت کافی از افکار و عقاید همدیگر گذشته شود و بنابراین بدون درک و شناخت لازم وارد زندگی مشترک شوند.

    اولین مرحله برای پیشگیری از طلاق عاطفی، شناخت صحیح قبل از ازدواج و بهره‌گیری مناسب از فرصت‌های دوران نامزدی است. در این مرحله، مشاوره ازدواج نیز می‌تواند به شناخت بیشتر از روحیات و افکار یکدیگر از نگاه روانشناسی کمک کند.

    متاسفانه بسیاری از افراد تا زمانی که با مشکلات زندگی خود مواجه نشوند، به مراکز مشاوره مراجعه نمی‌کنند. این افراد باید در نظر داشته باشند که پیشگیری همیشه بهتر از درمان است. بنابراین توصیه می‌شود که در دوران نامزدی، به‌علاوه‌از گفت‌وگوهای شخصی، از نظر کارشناسان مجرب روانشناسی و مشاوره خانواده برای افزایش آگاهی در انتخاب همسر مناسب استفاده شود.

    مرحله دوم، مرحله بعد از شروع زندگی مشترک است. در این مرحله، نیاز است که به‌طور مرتب از نهال تازه کاشته شده در باغ زندگی مراقبت شود و از تندبادها و طوفان‌های زندگی در پنج سال اول، که معمولاً به وقوع می‌پیوندد، جلوگیری شود تا به نهال عشق به بار نشسته زندگی آسیبی نرساند.
    مسائل مهمی که به‌ویژه در اوایل ازدواج ممکن است زندگی زناشویی را با مشکلات روبه‌رو کند و در برخی موارد، به طلاق عاطفی منجر گردد، عبارتند از:

    همچنین شما میتوانید از مشاوران رابینیا به صورت آنلاین وقت رزرو نمایید.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    خروج از نسخه موبایل