نماد سایت مجله روانشناسی رابینیا

نقد روانشناسی فیلم خرس همیشه قطبی

  • فیلم خرس همیشه قطبی

     

    فیلم «بی نهایت خرس قطبی» یا خرس همیشه قطبی داستانی سرراست و یک خطی داشت اما بازی باورپذیر بازیگران (حتی دو دختر بچه ) و زمینه امیدوارانه فیلم باعث می شود شما آن را تا آخر ببینید. مخصوصا برای تفکر های سنتی تر و پایبند تر به خانواده این فیلم شاید بهترین پیشنهاد باشد. همچنین وجود گره اصلی داستان(بیماری ذهنی و افسردگی پدر احتمالا اختلال دو قطبی) هم یک نقطه قوت است. هرچند خیلی به بعد تاریک این بیماری و تاثیرات منفی اش پرداخته نشده اما شخصا از اینکه در سیر داستان پدر خانواده به خاطر بیماری اش به طور کامل از زندگی کنار گذاشته نمی شود و همچنان به عنوان « پدر» وظایفی را برعهده دارد بسیار لذت بردم. مهم ترین نکته این فیلم از نظر من این است که یکی از اعضای خانواده به خاطر بیماری اش از نقش خودش خط نخوردو به نظر من این یک هنر جمعی است(که برعهده سایر اعضای خانواده می باشد).

     

    این فیلم پر از سکانس های مسخره و بی اهمیت اما دوستداشتنی بود، مثلا(خطر اسپویل):

    در یکی از سکانس های فیلم ، وقتی دو دختر خانواده می خواهند با دوستانشان بیرون بروند پدر افسرده هم می خواهد همراه آنها شود اما دخترها قبول نمی کنند ،پدر تا لحظه آخر دنبال آنها می رود و با قیافه ای مغموم و دلگیر ته راهرو به آن ها زل می زند تا دختر ها بالاخره قبول کنند او هم همراهشان برود. دخترها دلشان برای پدرشان می سوزد و نمی توانند او را نادیده بگیرند. در سکانس های پایانی نیز یکبار دیگر پدر می خواهد دختر ها را با خود ببرد اما دخترها قبول نمی کنند و از او دور می شوند. دختر بزگتر به پدرش گوشزد می شود که اینبار دلش به حال او نخواهد سوخت و سمت او برنمی گردد، او با خواهر کوچکترش دور می شود و با اینکه سعی می کند برنگردد با تصور پدرش که از رفتن آن ها ناراحت ایستاده به گریه می افتد و دختر کوچکتر او را دلداری می دهد.

     

     

    نقش های مشهور فیلم خرس همیشه قطبی :

    مارک رافالو که بازیگر فیلمهای « جزیره شاتر » و سری فیلمهای « انتقام جویان » بوده، نقش اصلی مرد فیلم است. زوئی سالدانا هم که با فیلم « آواتار » ، « نگهبانان کهکشان » شناخته می شود، بازیگر نقش اصلی زن می باشد.

    داستان فیلم

    یک پدر افسرده به اسم کامرون ( مارک رافالو ) که صاحب دو دختر از همسرش مگی ( زوئی سالدانا ) است، روزگار سختی را سپری می کند. او بی پول است و قادر نیست به درستی با همسر و فرزندانش ارتباط برقرار کند. در این شرایط همسر و فرزندانش تلاش می کنند تا به او کمک کنند اما…

    کارگردان

    مایا فوربس که « خرس همیشه قطبی » اولین فیلم او در مقام کارگردان می باشد. فوربس پیش از این نویسنده چندین فیلمنامه سینمایی و مجموعه تلویزیونی بوده است که از جمله مهمترین آنها انیمیشن « هیولاها علیه بیگانگان » می باشد.

    فیلم در مجموع زبان تند و تیزی دارد و چندین سکانس هم دارد که مناسب افراد کم سن و سال نیست.

     

    نکات مثبت فیلم 

    بازی مارک رافالو و زوئی سالدانا نقطه قوت فیلم محسوب می شود. مارک رافالو در « بی نهایت خرس قطبی » نشان داده که می تواند بازیگری باشد که نقش های به مراتب سخت تری را ایفا کند.

    مایا فوربس این اثر را براساس تجربه های شخصی اش ساخته، به همین جهت « بی نهایت خرس قطبی » در بخش فیلمنامه حاوی جزئیات زیادی است که در فیلمهای درباره یک بیماری خاص، کمتر دیده شده است.

    فوربس با اینکه زندگی مگی و کامرون را ویرانه ای معرفی می کند که انواع و اقسام مشکلات اعم از مالی و نژادی در آن دخیل می باشد، اما هرگز بذر ناامیدی را در فیلم نمی پاشد و مخاطبش را به آینده امیدوار نگه می دارد. پیامی ارزشمند که مخاطب را به تلاش برای داشتن زندگی بهتر ترغیب می کند.

    نکات منفی فیلم 

    فیلم خیلی به زوایای تاریک زندگی یک فرد مبتلا به بیماری دو قطبی نمی پردازد. احتمالا فوربس خیلی نمی خواسته تا فضای داستانش غمگین باشد اما این تصمیم به عدم باورپذیر بودن داستان منجر شده است.

    حرف آخر :

    اولین تجربه خانم فوربس اثری قابل قبول است که در قامت یک اثر تماماً مستقل توانسته حرفی که می خواسته را بزند. « بی نهایت خرس قطبی » بیشتر از اینکه درباره بیماری افسردگی و دو قطبی باشد، درباره رستگاری و تلاش برای داشتن یک زندگی بهتر است. این روایت بی ایراد نیست اما برای تجربه اول قابل قبول است.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    خروج از نسخه موبایل