نماد سایت مجله روانشناسی رابینیا

نقد روانشناسی فیلم هک بزرگ

  • فیلم هک بزرگ

     

    درباره فیلم:

    این مستند ترس‌آور، پرده از آشوب‌سازی و تردیدآفرینی‌های یک شرکت تحقیقاتی برمی‌دارد که اطلاعات میلیون‌ها کاربر فیس‌بوک را جمع‌آوری کرده بود. «رعایت حقوق اطلاعات جزئی از حقوق بشر است». این جمله جوهره‌ی کلیدی این مستند چالشی و جذاب است که توسط «کریم عامر» و «جِیهان نُجَیم» در مورد بزرگ‌ترین رسوایی زمان ما ساخته شده است. این رسوایی بزرگ همان چیزی است که باعث شده صحت نتیجه انتخابات خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (برگزیت)، مورد شک و تردید باشد.

    مستند «هک بزرگ» به کارزار انتخاباتی ترامپ، کارزار خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و دیگر کارزارهای انتخاباتی که در سایر نقاط جهان رخ داده‌اند و ارتباط آن‌ها با «کمبریج آنالتیکا» می‌پردازد. کمبریج آنالتیکا یک شرکت انگلیسی فعال درزمینهٔ پژوهش داده‌ها است که از طریق یک پرسشنامه به‌ظاهر بی‌ضرر در مورد «شخصیت افراد» توانسته بود اطلاعات میلیون‌ها کاربر فیس‌بوک و دوستانشان را جمع‌آوری و مورد بهره‌برداری قرار دهد. آن‌ها این پایگاه داده فوق‌العاده بزرگ را مورداستفاده تجاری قرار داده و کارزارهای تبلیغاتی برای ترامپ و حامیان برگزیت راه‌اندازی کردند. اکنون پس از اعلام ورشکستگی این شرکت، احتمال زیادی وجود دارد که هیچ‌وقت اسناد فعالیت‌هایش فاش نشوند.

    شخصیت محوری این فیلم «بریتانی کایزر» است، او سابقاً یکی از کارمندان کمبریج آنالتیکا بوده و اخیراً نسبت به فعالیت‌ها و ارتباطات کارفرمایش دست به افشاگری زده است. یکی از این فعالیت‌ها، ارتباط کمبریج آنالتیکا با «پسران بد برگزیت» بوده است، جایی که «آرون بنکس»ِ بانفوذ و بداخلاق در تلاش است با تهدیدات حقوقی باعث شود «کارول کادوالدر»روزنامه نگار ِ«آبزرور» و البته همین فیلم ساکت شده و چیزی از این مسائل مطرح نکنند.

    ما در گام اول از طریق گزارش تحقیقی عالی کادوالدر با این مسائل آشنا می‌شویم، او می‌پرسد آیا ما هرگز خواهیم توانست دوباره انتخاباتی عادلانه و آزاد داشته باشیم؟ وی مورد تحقیر و تمسخر گروه‌های مختلف قرار گرفته است. شخصیت دیگری که در هک بزرگ وجود دارد، یک محقق رسانه‌ای اهل آمریکا به اسم «دیوید کارول» است که کارزاری حقوقی را در انگلستان راه‌اندازی کرده تا کمبریج آنالتیکا را مجبور کند «گزارش اطلاعاتی»شان در مورد او را فاش کنند. با دیدن او به یاد تلاش‌های مورخی به نام «تیموتی گارتون اَش» افتادم که به دنبال پیدا کردن پرونده اطلاعاتی خودش بود که در آلمان شرقی سابق توسط جاسوسان نوشته شده بود. اَش در یافتن پرونده‌اش موفق بود ولی کارول احتمالاً هیچ زمانی نخواهد توانست پرونده دیجیتال اطلاعاتی‌اش را ببیند.

    در فیلم شواهدی وجود دارد که حاکی از شکسته شدن قوانین نحوه تأمین مالی کارزارهای انتخاباتی هستند. با این وجود احتمالاً نکته مهم‌تری که در فیلم قرار است مطرح شود این است که این قوانین متعلق به دوران قدیم و زمانی هستند که پوسترهای چاپی و تبلیغات در روزنامه‌ها و تلویزیون‌های آنالوگ روی بورس بودند. این قوانین به درد شرایط امروز نمی‌خورند. کسانی که از داده‌ها به‌عنوان سلاح استفاده می‌کنند به ریش این قوانین و البته ما می‌خندند.

     

     

    ترامپ و برگزیت هر دو به سختی و با فاصله‌ای اندک از رقیبشان برنده انتخابات شدند؛ شاهکار کمبریج آنالتیکا این بود که افراد مردد، کسانی که هنوز تصمیمشان را نگرفته بودند و افرادی که رأیشان به‌سادگی عوض می‌شد را شناسایی کند، این افراد اصطلاحاً « افراد قابل متقاعدشدن» نامیده می‌شدند. افرادی که در این بازه‌ی مرکزی قرار می‌گیرند نقش بسیار مهمی دارند، درست مثل «نقطه عطف»ـی که «مالکوم گلدول» به عنوان لحظه‌ای کلیدی در یک پدیده همه‌گیر شناسایی کرده بود، یا آن مرحله‌ای از بازی «بلک‌جک» که شمارندگان کارت‌ها می‌فهمند اکنون زمان آن است که ده برابر بیشتر از همیشه شرط ببندند و برنده شوند.

    مهاجمین داده‌ها می‌توانند با استفاده از اطلاعاتی که به دست آورده‌اند، اهدافشان که پرونده روانی برایشان تشکیل داده‌اند را شدیداً با اطلاعات بمباران کنند و از این طریق، این افراد قابل متقاعدشدن را به یک‌سوی میدان بلغزانند. آن‌ها این کار را با تبلیغات فیس‌بوک که ناگهان بر روی تلفن‌های هوشمند آن‌ها ظاهر می‌شد و به طرزی معجزه‌آسا همان پیش‌فرض‌های ذهنی‌شان را تائید می‌کرد، انجام می‌دادند. این مهاجمین با عدم قطعیت ذهنی اهدافشان بازی کرده و نگرانی‌های آن‌ها را بزرگ‌تر کرده و شاخ و برگ می‌دهند. این قربانیان افرادی هستند که تشخیص نداده‌اند اطلاعات شخصی مربوط به هویتشان به افرادی فروخته شده است و در نتیجه، آن افراد حالا می‌توانند از آن‌ها سوءاستفاده کنند.

    شاید ترسناک‌ترین بخش فیلم آنجایی باشد که نشان می‌دهد یکی از کارکنان کمبریج آنالتیکا که روی کارزاری تبلیغاتی در ترینیدادوتوباگو در سال ۲۰۱۳ کار کرده بود، گروهی از جمعیت که به نظر می‌رسید جزء حامیان گروهی باشند که رقیب مشتری کمبریج آنالتیکا بود، را ترغیب به تحریم انتخابات کرده بود.

    او این کار را با ایجاد یک کارزار جعلی و ضد حاکمیت ایجاد کرده بود، شعار این کارزار «کار کن» بود. منظور آن‌ها البته این نبود که «کاری بکن» یا هر نوع کاری انجام بده، بلکه منظورشان این بود که رأی نده، در حقیقت توطئه‌ای برای ایجاد بی‌تفاوتی بود. هرکسی که ادعا می‌کند رأی دادن چیزی جز وقت تلف کردن نیست، باید حداقل این بخش از مستند را ببیند.

    «هک بزرگ» چندین بار تصویر ضبط‌شده‌ای از مدیران کمبریج آنالتیکا را نشان می‌دهد که با یادآوری نقششان در کارزار انتخاباتی برگزیت، شرورانه می‌خندند، نقش آن‌ها در این کارزار چیزی است که قصد تکذیبش را داشتند، آن‌ها می‌گویند «اوه، ما بردیم!» و می‌خندند، درست است اوه، چه بد! آن‌ها هرچقدر که در مورد مشتریان خارجی‌شان شور و اشتیاق دارند، در مورد پیروزی‌هایی که نزدیک به خانه‌شان به دست آورده‌اند محتاطانه‌تر برخورد می‌کنند و مانند بعضی حامیان برگزیت مثل بوریس جانسون، تصور می‌کنند تنها مقدار کمی درز اطلاعات در این مورد می‌تواند باعث افزایش اعتبار برند آن‌ها شود. اما محصول آن‌ها چیزی جز بی‌صداقتی، آشوب‌سازی و تردیدافکنی نبوده است.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    خروج از نسخه موبایل