نماد سایت مجله روانشناسی رابینیا

نقد روانشناسی فیلم گاندی + تماشای آنلاین

  • فیلم گاندی 

     

    فیلم «گاندی» یکی از معروف‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما در مورد زندگی یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های تاریخ بشر است. شخصی که امپراتوری بریتانیا را شکست داد و سرزمین هند را از تصرف آن‌ها خارج ساخت.

    درام تاریخی و زندگی‌نامه‌ای «گاندی» اثری از سینمای انگلستان و هندوستان در سال ۱۹۸۲ به کارگردانی و تهیه‌کنندگی ریچارد اتنبرا است. داستان فیلم در سال ۱۹۸۳ آغاز می‌شود زمانی که حقوقدان جوانی به نام گاندی در آفریقای جنوبی از قطار بیرون می‌شود چون یک آسیایی نباید سوار قطار درجه یک شود.

    فیلم گاندی در سال ۱۹۸۲ هشت جایزه اسکار را به خود اختصاص داد. جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی که نصیب اتنبرا شد، جایزه بهترین فیلمنامه اوریژینال برای جان برایلی، بهترین تدوین برای جان بلوم، بهترین بازیگر نقش اول برای بن کینگزلی بازیگر نقش گاندی، بهترین طراحی لباس برای بانو آتایا بانوی طراح هندی، بهترین کارگردانی هنری برای رابرت لانگ، و بهترین فیلمبرداری برای بیلی ویلیامز و رانی تیلور.

     

    تماشای فیلم گاندی : 

     

    همچنین موسیقی راوی شانکار و جرج فنتون برای این فیلم هم نامزد اسکار بهترین موسیقی شد و در بخش بهترین صدا و بهترین گریم (تام اسمیت) هم این فیلم نامزد اسکار شد.

    پنج جایزه و ۱۱ نامزدی بفتا جشنواره فیلم بریتانیا، جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر و بهترین ستاره جدید سال در جشنواره گلدن گلوب و جایزه بهترین کارگردانی اتحادیه کارگردانان آمریکا از دیگر دستاوردهای این فیلم بود.

    بازی درخشان بن کینگزلی در نقش گاندی یکی از نقاط قوت اصلی فیلم است. در این فیلم طولانی از تعداد زیادی بازیگر هندی، انگلیسی و آفریقایی هم استفاده شده‌است. کاندیس برگن، جان گیلگاد، ادوارد فوکس، جان میلز، مارتین شین، ترور هوارد، سعید جعفری و آمریش پوری از جمله آن‌ها هستند.

    ریچارد اتنبرا کارگردان و تهیه‌کننده این فیلم متولد سال ۱۹۲۳ در کمبریج است. وی به عنوان کارگردان، تهیه‌کننده و بازیگر تاکنون چهار جایزه بفتا و سه جایزه گوی طلایی را برده‌است و به خاطر فعالیت‌هایش در سینما عناوین و تقدیرهای بسیاری از وی شده‌است.

    تصویربرداری درام تاریخی گاندی در ده‌ها شهر مختلف هند و انگلستان انجام شده و در مجموع حدود ۲۲ میلیون دلار هزینه صرف تولید آن شده‌است. فروش این فیلم در سینماهای آمریکا بیش از ۵۲ میلیون دلار، در انگلستان ۷ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار، در استرالیا نزدیک به ۷ میلیون دلار، در آلمان بیش از ۱۲ میلیون و ۲۴۰ هزار دلار و در سوئد بیش از ۱۲ میلیون کرون بود.

    فیلم گاندی با توجه به زمان طولانی خود روزهای چهارشنبه و پنجشنبه در دو قسمت از شبکه نمایش پخش خواهد شد. چهارشنبه ساعت ۱۹ قسمت اول و پنجشنبه ساعت ۱۹ قسمت دوم این فیلم را خواهید دید. تکرار قسمت اول هم ساعت هفت صبح روز پنجشنبه و تکرار قسمت دوم ساعت هفت صبح روز جمعه در شبکه نمایش پخش خواهد شد.

     

     

    نقد و بررسی فیلم به قلم

    داستان اصلی فیلم از زمانی شروع می شود که گاندی در آفریقای جنوبی است و با اینکه وکیل است و بلیط درجه ی یک قطار دارد در میان راه او را از قطار بیرون می اندازند، همین اتفاق باعث افتادن سیب نیوتن ما می شود اتفاقی که برای تمام هندی ها می افتاد اما کسی به این وضع اعتراضی نداشت.(در همین ابتدای مقاله بگم که این فیلم به طور زیرکانه ای تمام اشکالات موجود و ابتدای انقلاب هند را به گردن مسلمانان می اندازد.) حتی مسلمان هندی تاجری که در آفریقای جنوبی دارای ثروت هنگفتی بود از این مسئله ناراحت نبود،بعد از صحبت های گاندی این تاجر مسئولیت و ساپورت مالی و امکاناتی گاندی را برای یک جنگ به قول خود گاندی به عهده می گیرد. در ابتدای حرکت آن ها گذرنامه هایشان را می سوزانند که باعث تمایز بین هندی ها و انگلیسی ها بود، و همین امر نیز باعث مشهور شدن گاندی و به راه انداختن جنبش او شد. همان طور که قبلا از قول آقای رائفی پور نقل کرده بودم اسنادی موجود است که ماسون بودن گاندی را تایید می کند. همان طور که می دانید روش گاندی روشی به دور از خشونت بود و او برای اولین بار (تاکید می کنم برای اولین بار) چنین روش به اصطلاح مبارزه ای را بنیان نهاد. در این فیلم اشاره می کند که گاندی این تفکر را از اعتقادات مسیحیت یاد گرفته بود، وقتی او در همین مورد با یک کشیش انگلیسی صحبت می کرد،آن کشیش که خود مروج دین مسیحیت است این روش را قبول نداشت و می گفت این روش تنها یک روش مجازی است و در دنیای واقع چنین چیزی امکان ندارد. همان طور که می دانید مدت ها بعد از عروج حضرت مسیح هیچ کتابی به عنوان انجیل وجود نداشت، و سربازان معبد و گروه های ماسونی به شدت با تفکرات مسیحیت مبارزه می کردند و هر کسی را که ادعای دین مسیحیت می کرد را به فجیع ترین وضع می کشتند، یکی از این افراد پولس بود که به محض ادعای مسیحی بودن فردی او را می کشت. بعد از مدتی که ماسون ها و صهیونیست ها متوجه شدند سرکوب هر چقدر هم شدید باشد نمی تواند یک باور را تخریب کند، تغییر استراتژی دادند و این بار از راه تحریف پا به میدان گذاشتند، آن ها برای این کار پولس را مامور کردند. پولس با آن همه سابقه ی تیره در کشتار مسیحیان یک روز اعلام کرد حضرت مسیح بر او ظاهر شده و او را از کار های ناشایستش نهی کرده، پولس نیز از آن به بعد یک مسیحی دو آتشه می شود و از آنجایی که فردی باسواد و دانشمند بود در دین مسیحیت مقام بالایی به دست می آورد و آرام آرام تفکر مسیحیت و این دین حنیف را از مسیر اصلیش منحرف می کند و با زیرکی بسیار زیادی حتی شاگردان مستقیم حضرت مسیح را منحرف می کند.

    با توجه به این عقبه ی تاریخی از تعلیمات تحریف شده ی مسیحیت نمی توان اطمینان داشت که قضیه ی ” اگر کسی یک سیلی به گونه ی چپت زد تو گونه ی راست خودت را به او عرضه کن” از تعلیمات اصیل و حقیقی دین مسیحیت باشد.

    چرا که اولا ما به عنوان مسلمان که باید تمام پیامبران الهی را قبول داشته باشیم و ایمان داشته باشیم که تمام پیامبران از جانب یک خدا آمده اند و تعالیمشان با اندکی تغییرات با توجه به مردم زمان خودشان در اصول مشترک است. با اندکی مطالعه در تعالیم سه پیامبر آخرین دارای شریعت متوجه می شویم که تعالیم دین تحریف شده ی مسیحیت به شدت با تعالیم پیامبر قبلی و بعدی خودش متفاوت است. برای مثال خوردن شراب و مواردی از این دست تنها در این دین تحریف شده مجاز شمرده شده و دین اسلام و یهودیت آن را نهی می کنند. این نمونه ها بیش از پیش بر تحریف شدن انجیل تاکید دارند.

    با توجه به مطالب بالا به این نتیجه می رسیم که بنیان گذار این تفکر مسموم شخص پولس و کسی که برای اولین بار این تفکر و مکتب را به طور رسمی استفاده کرد و در دنیا به راه انداخت شخص گاندی بود. ومن می گویم کسی که بیشترین سود را از این مکتب و طرز تفکر برد خود دولت های استعمار گر مانند انگلیس بودند.

    حال ببینیم آیا واقعا این طرز تفکر کارگشاست. تا بعدا به توجیهاتی که در فیلم در اینباره اشاره شده می پردازیم.

    همان طور که اکثر شما می دانید این طرز تفکر در هیچ کجای تاریخ انبیای گذشته و پیامبر خاتم و جانشینان برحقش وجود نداشته. تا جایی که ما از آیات قرآن به یاد داریم دعوت به روحیه ی جهادی و جنگ در راه خدا با دشمنان دین و گردن ننهادن بر ستم آن ها جز احکام نسخ نشدنی تمام ادیان ابراهیمی و الهی بوده است. بهترین مصداق های عملی برای این منظور سیره و سنت پیامبر اکرم (ص) و ائمه ی اطهار(علیهم السلام ) است. همانطور که می دانید در هیچ سند تاریخی چه شیعه و چه سنی هیچ اشاره ای نشده است که این بزرگواران مسلمانان را به چنین روشی در مبارزه با دشمنان خدا دعوت کنند. اگر هم جایی اصل تقیه مطرح می شده، بر این مبنا بوده که پیروان ائمه ی اطهار به شیوه ای عمل کنند که بیشترین ضربه را به دشمن وارد کنند اما کم ترین ضربه را متحمل شوند. حتی این موضوع یعنی تقیه در مقاطعی از زمان برداشته شده بود.مصداق روشن این موضوع در انقلاب خودمان بود که عملا امام تقیه را برداشت و دستور داد هر کسی باید اعلام کند که از شاه و آمریکا بیزار است حتی اگر در زندان ها شهید شود. چرا که وقتی نیروی اسلام به این حد برسد دیگر تقیه معنا ندارد. حال شما این مورد را در هند مقیاس کنید جمعیتی چند صد میلیونی هند در مقابل انگلیس آیا باید از این روش مبارزه ( با فرض درست بودن روش) استفاده کند.

    گذشته از این مسائل شخصیت و طرز رفتار گاندی را با طرز رفتار ائمه و رهبران دینی خود مقایسه کنید. گاندی در فیلم شخصی بود که کمترین ارزش را در مبارزه برای خود میدانست هر موقع می خواست مردم را به کاری تحریک کند اعتصاب غذا می کرد واقعا این کار کودکانه و اجبار چه معنایی در مبارزه ی حق علیه باطل دارد. شاید بگویید در آن زمان مردم هند جبری مسلک بودند و کتک خوردن برایشان خیلی راحت تر از مبارزه کردن بود و روش گاندی برای آن جا مناسب است. اما بر طبق فیلم خودشان، گاندی را کسانی ترور کردند که مخالف این نوع روش مبارزه ای بودند و آن ها خواستار مبارزه ی مسلحانه و فعال بودند. یکی از مهم ترین این نمود ها که در فیلم به آن اشاره می کند، شخصی به نام جیناه است. جیناه رهبر و سردسته ی حزب مسلمین هند بود، فردی شیک پوش با کت و شلوار و کروات که پوششی مغایر با سنت گاندی داشت، او همیشه با گاندی مخالفت می کرد و اصل را بر مبارزه ی فعال می گذاشت و در فیلم چنان شخصیت تیره ای از او و مسلمانان نشان دادند که،مسلمانان انسان هایی جنگ طلب و به دور از هر گونه صلح طلبی هستند، حتی در آخر این فیلم سه ساعته جیناه را عامل اصلی برای تقسیم کردن هند به هند و پاکستان معرفی می کند، در حالی که در فیلم تمام رهبران جنبش آزادی هند مخالف این کار بودند اما جیناه فرصت طلب بعد از بدست آوردن فرصت اعلام می کند مسلمانان با هندو ها نمی توانند زیر یک دولت و درکنار هم زندگی کنند در حالی که گاندی همیشه هندو ها مسلمانان و سایر مذاهب را مانند برادر می دانست و حتی به جیناه پیشنهاد داد که نخست وزیری را به او می دهد تا تمام سران کشور را از مسلمانان انتخاب کند. گذشته از صحنه های فیلم که عامل اصلی جنگ داخلی بین مسلمانان و هندو ها و همچنین جنگ بین پاکستان مسلمان و هند را امثال جیناه و مسلمانان می داند و به طرز موزیانه ای تنها به پخش و بیان حمله ها و غارت های مسلمانان اشاره می کند.

     

     

    همان طور که گفتم نمی خواهم به تک تک صحنه های فیلم که این گونه چهره ی مسلمانان را خشن جلوه می دهد اشاره کنم، در ادامه کمی به وضعیت کنونی هند و دلایل ادعای اول مقاله می پردازم. به نظر شما بیشترین سود را از انقلاب هند چه کسی برد. به گفته ی گاندی در فیلم،استقلال مانند سیبی می ماند که به موقع خودش خواهد رسید و می افتد و هیچ کسی نمی تواند مانع آن شود، در چنین شرایطی که سطح فکر انسان ها رشد کرده و چنین استعماری را نخواهند پذیرفت، دیر یا زود می بایستی انقلابی در هند اتفاق بیافتد چه به وسیله ی گاندی چه به وسیله ی کس دیگری.

    با اندکی دقت متوجه می شویم که بعد از انقلاب هند شیوه ی عمل کشور های استعمار گر به خصوص انگلیس در مستعمرات خود تغییر کرد، یعنی رفتار گاندی و انقلاب او پلی بود برای ورود به دنیای جدید با گونه ی جدیدی از استعمار که همان استعمار نیمه سخت و نرم به فراخور کشور مورد نظر است. واقعا کدام یک به نفع انگلیس بود، حضور صدها نیروی نظامی وبد جلوه دادن انگلیس و شوراندن مردم علیه آن یا بر سر کار گذاشتن فردی از بین خود مردم که طرفدار انگلیس است، این سر کار گذاشتن می تواند به روش هایی چون کودتا و… باشد که سال ها در کشور هایی مانندهند و پاکستان و… وجود داشت و اکثر رئیس جمهورهای چنین کشور هایی افراد نظامی بودند، این روش می شود استعمار نیمه سخت. یک درجه بالاتر از آن الینه کردن تفکر مردم ها و حکام است. الینه کردن افراد یعنی تغییر تفکرات و اعتقادات افراد بدون این که حتی خود شخص متوجه آن باشد، در این روش کوچکترین زحمتی برای کشور های استعمارگر برخلاف دو روش قبلی وجود ندارد در عوض تمام سرمایه های کشور هدف بیش از پیش به جیب کشور های استعمار گر می ریزد. پس نتیجه می گیریم استعمارگران برای گذر از حالات پیشین به حالتی جدید تر نیازمند یک چنین انقلابی بودند وگر نه که نمی شد یک شبه نیروها را از کشور بیرون برد و گفت این شما و این هندتان شما آزادید، بهانه ای می خواست تا مردم و جهانیان مشکوک نشوند. در طی این حالت گذار استعمار روشی را بنیان گذاشت تا سایر کشور ها نیز اگر خواستند انقلاب کنند از این روش استفاده کنند به این استراتژی، تئوری بازی ها گفته می شود در حقیقت انگلیس یک زمین بازی برای انقلابیون تعریف کرد. واقعا به نظر شما اگر این گونه کتک خوردن بیشتراز جهاد اسلامی،کارگر بود خداوند آن را به ما معرفی نمی کرد. حتی در فیلم بار ها اشخاص این مختلف به این اشاره می کردند و گاندی هر بار به گونه ای سرو ته قضیه را جمع و جور می کرد برای مثال یک زن خبرنگار از گاندی پرسید به نظر شما آیا می شود با این روش در مقابل امثال هیتلر ایستاد و پیروز شد و به نظر شما جواب گاندی چه بود. آری می شود ایستاد اما باید صبر داشت و جنگید ( جنگ او یک تعریف دیگری داشت، کتک خوردن را جنگیدن می دانست ) و دردهای بسیاری را تحمل کرد، مگر شما در جنگ خودتان با هیتلر نمی جنگید و درد ها را تحمل نمی کنید. خداوکیلی آدم نباید به عقل این بشر شک کنه مرد مومن اگه این روش جواب می داد که تا حالا هیچ ظالمی وجود نداشت، اگه این روش درست بود با همین روش با هیتلر می جنگیدید، اگه جواب می داد که تا حالا مردم فلسطین و غزه سال ها پیش پیروز شده بودند و… چطور بعد از گاندی هیچ انقلابی با این روش پیروز نشد مصداقش کشورهای اسلامی منطقه و دهها مصداق دیگر است. با این همه توصیفات در هیچ جایی هیچ اشاره ای به ماسون بودن گاندی نمی شود اما امام خمینی می شود معمار کبیر.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    خروج از نسخه موبایل