فیلم گلن گری گلن راس
تا به حال فیلم های زیادی با اقتباس از نمایشنامه های برجسته ساخته شده اند اما فیلم «گلن گری گلن راس» از این رو اهمیت ویژه ای دارد كه فیلم دو سال پس از اینكه متن نمایشی اریژینال آن برنده جایزه مشهور پولیتزر شد، ساخته شد. از طرف دیگر دیوید ممت نمایشنامه نویس مشهور آمریكایی و نویسنده نمایش گلن گری گلن راس، خود اهل سینماست و علاقه زیادی به نمایشنامه اش دارد. عنوان فیلم برگرفته از اسم دو مكان واقعی به نام های گلن گری و گلن راس است كه در فیلم هم از آنها نام برده می شود.فیلم خیلی زود وارد ماجرای اصلی می شود. چهار فروشنده یك شركت مشاور املاك در جلسه ای كه سر شب برگزار می شود تهدید به اخراج می شوند. در این جلسه جان ویلیامسن مدیر دفتر به همراه بلیك، كه از دفتر مركزی شركت به آنجا آمده، برای چهار كارمند شركت مسابقه ای ترتیب می دهند.
تماشای فیلم گلن گری گلن راس :
در این مسابقه هركسی كه بیشتر از بقیه كار كند یك اتومبیل كادیلاك الدرادو می گیرد، نفر دوم یك دست كارد استیك خوری و دو نفر دیگر هم اخراج می شوند. بخش اول فیلم بیشتر تحت تاثیر شلی لوین قرار می گیرد كه در پشت رفتار دغلكارانه او معصومیتی انسانی نهفته است. اما یكی از ویژگی های برجسته فیلم دیالوگ هایی ممتی است كه عمدتاً در گفت وگوهای بین دیو و جورج برجسته می شود. «تو با جف حرف زدی؟ من اینو گفتم؟ حرف زدی؟ با كی؟ با جف؟ كی حرف زده؟ من حرف زدم؟» چنین دیالوگ هایی جزء لاینفك آثار نمایشی دیوید ممت است كه در نمایش «گلن گری گلن راس» پررنگ تر است و در فیلمی كه براساس آن ساخته شده نیز نقش كلیدی دارد. این دیالوگ ها به فیلم كمك می كند تا فضای ذهنی متشنج فروشندگان بهتر منتقل شود.
ریكی روما كه نقشش را آل پاچینو بازی می كند در بخش اول فیلم حضور كمرنگی دارد. فقط هرازچندگاهی لابه لای دیالوگ های كلافه كننده بین دیو و جورج، او را می بینیم كه در یك رستوران با یك مرد حرف می زند. در بخش دوم فیلم است كه می فهمیم روما، یك قطعه زمین را در حالت مستی به آن مرد فروخته است. فیلم «گلن گری گلن راس» نقد عمیق و شدیدی است بر نظام رفاهی دولت های جمهوریخواه آمریكا در دهه هشتاد. در فیلم، فروشنده ها تحت فشار روانی عدم امنیت شغلی زندگی می كنند. ضعف نظام بیمه آمریكا و مشكلات سرمایه گذاری در كشوری كه به رغم در اختیار داشتن منابع غنی اقتصادی و انسانی در اختیار دارد در فیلم مورد انتقاد شدید قرار می گیرد اما فیلمنامه قوی دیوید ممت آن را به خطابه ای سیاسی تبدیل می كند.
تغییر وضعیت شخصیت ها در چند دقیقه به خوبی نشانگر اوضاع نابسامان جامعه ای است كه ممت تصویر می كند. شلی لوین كه در ابتدای فیلم در موضع انفعال كامل قرار گرفته بود پس از یك شب چنان از موضع قدرت حرف می زند كه به راحتی رئیس اش را «آشغال» و «لعنتی» خطاب می كند. جالب اینكه پس از چند دقیقه دوباره همه چیز به حالت قبلی برمی گردد. فیلمنامه خوب دیوید ممت را فولی به همان خوبی كارگردانی نمی كند.گذشته از نورپردازی قابل قبول فیلم، فولی همان مشكلی را دارد كه اكثر كارگردان هایی كه فیلمنامه ای اقتباسی از یك نمایشنامه را كارگردانی می كنند به آن مبتلا هستند. او فراموش می كند كه یك فیلم را كارگردانی می كند نه نمایش.
بعضی صحنه ها دقیقاً نمایشی خلق شده اند. مثلاً در صحنه های زیادی بازیگران نه حرف می زنند و نه واكنشی نشان می دهند و معلوم نیست چرا در تصویر دیده می شوند.در اكثر صحنه های فیلم وقتی شخصیت ها یكدیگر را به باد فحش می گیرند از طرف مقابل هیچ واكنشی صورت نمی پذیرد. با وجود این شخصیت های فیلم آن قدر در فیلمنامه خوب شكل گرفته اند كه بعضی ضعف ها در كارگردانی چندان به چشم نیاید. اما درباره بازیگران، كمتر پیش آمده كه در یك فیلم این همه بازیگر خوب در كنار هم بازی كنند. تماشای بازی چند بازیگر توانمند در كنار هم واقعاً لذت بخش است. سال ۱۹۹۲ را باید سال آل پاچینو نامید.
او در این سال با بازی در فیلم گلن گری گلن راس نامزد دریافت اسكار بهترین بازیگر نقش مكمل مرد شد و در همین سال جایزه اسكار بهترین بازیگر مرد را به خاطر بازی در فیلم «بوی خوش زن» دریافت كرد. به علاوه او به اولین بازیگری تبدیل شد كه در یك سال برای دو فیلم متفاوت كاندیدای دو جایزه بازیگری می شود. جیمز فاكس دوازده سال بعد این موفقیت را تكرار كرد. بازی فوق العاده جك لمون در نقش شلی لوین او را تا حد یك اعجوبه سینما معرفی كرد. او كه در ایام جوانی از بهترین بازیگران سینما بود در سال های پیری نیز تجربه موفقی را از سر گذراند.
اد هریس و كوین اسپیسی كه در كمتر فیلمی بازی كم فروغی ارائه می دهند در اینجا هم همچون همیشه موفق بودند. اما آلك بالدوین با حضور پنج دقیقه ای در نقش بلیك مورد ستایش منتقدین قرار گرفت. جالب است بدانید كه شخصیت بلیك در نمایشنامه نبود اما دیوید ممت وقتی فیلمنامه اقتباسی را می نوشت این شخصیت را اختصاصاً برای آلك بالدوین نوشت. و اما چند نكته قابل ذكر در حاشیه فیلم «گلن گری گلن راس». كلمه «لعنتی» ۱۳۸ بار و كلمه «كثافت» ۵۰ بار در فیلم تكرار می شود كه البته در دوبله فارسی به تناوب كلمات مترادف جایگزین شدند. جری جف همان مدیر مشاور املاك رقیب كه شلی كارت های گلن گری را به او می فروشد (شخصیتی كه هرگز در فیلم دیده نمی شود) نام بازیگری است كه فقط در چهار فیلم بازی كرده است. اگرچه بازیگران فیلم موقع ساخت فیلم، آن را «مرگ فروشنده لعنتی» نامیدند اما جك لمون درباره «گلن گری گلن راس» گفته بود كه این بهترین گروهی بوده كه او با آنها همبازی شده است.