نماد سایت مجله روانشناسی رابینیا

واکنش های احساسی به موسیقی

موسیقی
  • واکنش های احساسی به موسیقی

    امیلی دیکنسون در شعر خود به نام «شنیدن آواز اوریول» در مورد اینکه آیا زیبایی آواز اوریول صرفاً یک پاسخ متعارف است که از شنونده ای به شنونده دیگر متفاوت شنیده میشود؟

    او مشاهده می کند: “مد گوش / لباسی که می شنود / در دن یا زیبا”، و نتیجه می گیرد که این سؤال که آیا صداهایی که از گلوی پرنده سرچشمه می گیرد موسیقی است یا صرف سروصدا چیزی بیش نیست. نه یک موضوع “مد” بر اساس تجربه قبلی و سلیقه شخصی.

    موسیقی‌دانان و نظریه‌پردازان موسیقی تقریباً تا زمانی که موسیقی وجود داشته، همین سؤال را در مورد موسیقی انسانی مطرح کرده‌اند.

    دقیقاً چه چیزی موسیقی را «موسیقی» می کند؟

    آیا در ترکیب خاصی از امواج صوتی یک کیفیت ذاتی وجود دارد که به طور طبیعی وقتی به گوش ما برخورد می کند لذت ایجاد می کند، یا اینکه ما صرفاً در نتیجه تکرار و آشنایی شرطی شده ایم که پاسخ مثبت دهیم؟

    یا همانطور که امیلی دیکنسون در مورد آواز پرنده می پرسد، آیا لذتی که در پاسخ به موسیقی احساس می کنیم صرفاً یک “مدل گوش دادن” است؟

    آکوردهای شاد و آکوردهای غمگین

    تیمی از محققان در دانشگاه دورهام در بریتانیا تلاش کرده‌اند با انجام مطالعات بین‌فرهنگی شامل شنوندگانی از سنت‌های مختلف موسیقی به این سؤال پاسخ دهند. آنها در جدیدترین مطالعه خود، پاسخ احساسی ما به آکوردهای موسیقی ماژور و مینور را مطرح کردند.

    مشخص کردن آکوردهای ماژور به عنوان “شاد” و “روشن” و آکوردهای مینور به عنوان “غمگین” و “تاریک” یکی از اصلی ترین دستورالعمل های موسیقی است، با آهنگ هایی که در مقیاس بزرگ ساخته شده اند و ما را خوشحال می کنند و آهنگ هایی که در مقیاس مینور ساخته شده اند، باعث می شود ما احساس غمگینی کنیم.

    یوتیوب سرشار از ویدئوهایی است که ادعا می‌کنند این اصل شنیداری با گرفتن آهنگ‌های شاد و شادی‌بخش ساخته‌شده در مقیاس بزرگ و جابه‌جایی آن‌ها به مقیاس فرعی، با نتایج بسیار غم‌انگیز، نشان می‌دهند.

    واکنش‌های احساسی ما به آکوردهای ماژور و مینور آنقدر به ظاهر جهانی است که این تمایز اغلب «طبیعی» توصیف شده است، که شاید از «ویژگی‌های صوتی جهانی حالات عاطفی مختلف» سرچشمه می‌گیرد.

    در حالی که در مورد اینکه آکوردهای ماژور و مینور مرتباً به ترتیب شاد و غمگین تلقی می شوند،  اما این پدیده چقدر “طبیعی” یا “جهانی” است بحث نمی کنند.

    با اشاره به اینکه بحث در مورد «تمایز عاطفی مثبت عمده-مثبت جزئی-منفی»، چه در ویدیوهای غیررسمی یوتیوب یا در تحقیقات علمی رسمی، تا حد زیادی به سنت موسیقی غربی محدود شده است، آنها به دنبال یافتن چگونگی درک افراد ناآشنا با موسیقی غربی ، تأثیر در آکوردهای موسیقی، در مقایسه با درک شنوندگان غربی بودند.

    برای آزمودن این فرضیه که پاسخ عاطفی ما به آکوردهای ماژور و مینور معمولی است نه طبیعی، آنها یک مطالعه بین فرهنگی را با شرکت کنندگانی از قبایل کووار و کلاش بومی شمال غرب پاکستان (نماینده سنت موسیقی غیر غربی) و شرکت کنندگان انجام دادند. از بریتانیا (نماینده سنت موسیقی غربی).

    برای مطالعه در رابطه با چرا موسیقی خاطرات را تداعی میکند کلیک کنید.

    پاسخ های احساسی به موسیقی در شنوندگان غربی و غیر غربی

    نوزده شرکت‌کننده در شهر A و بیست شرکت‌کننده در شهر B، که همگی با موسیقی غربی آشنایی نداشتند،و چهل شرکت‌کننده از بریتانیا با چهار نوع آکورد (سه‌تایی ماژور، مینور و تقویت‌شده، و یک آکورد خوشه‌ای رنگی) در دو تام (پیانو و سیتار) با دو نوع پخش (آکوردهای عمودی و آرپژ) ارائه شدند.

    پس از یک مرحله ارزیابی اولیه برای اطمینان از ثبات رتبه‌بندی‌های ظرفیت، محرک‌ها در چهار بلوک بر اساس طراحی ساختاری (آرپژ یا آکورد) و تامبر (پیانو یا سیتار) به شرکت‌کنندگان ارائه شد.

    در هر یک از چهار بلوک، شرکت‌کنندگان با جفت‌های تصادفی آکورد ارائه شدند و از آنها خواسته شد که ترجیح خود را برای یکی بر دیگری نشان دهند.

    در کار مقایسه زوجی، پاسخ به تحویل (آرپژ یا آکورد) از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر تفاوت معنی‌داری نداشت، همچنین تفاوت معنی‌داری در پاسخ به پیانو در مقابل سیتار وجود نداشت.

    اما در پاسخ به آکوردهای ماژور و مینور، تفاوت معنی داری بین شرکت کنندگان غربی (بریتانیا) و شرکت کنندگان غیر غربی (کلاش و خو) وجود داشت. همانطور که انتظار می رفت، شرکت کنندگان بریتانیایی به آکورد ماژور امتیاز  بالاتری نسبت به آکورد مینور دادند.

    با این حال، با شنوندگان غیر غربی، نتایج معکوس شد. شرکت‌کنندگان شهر های A و B  ترجیح آشکاری برای آکورد مینور نسبت به ماژور نشان دادند، به‌طوری‌که آکورد مینور به ترتیب در 34.8 و 37.5 درصد جفت‌ها ترجیح داده می‌شد و آکورد ماژور تنها در 16.2 و 11.6 درصد مواقع ترجیح داده می‌شد.

    مقایسه قراردادهای موسیقی در دو فرهنگ، نتایج این مطالعه را روشن می کند. در موسیقی عامه پسند غربی، سه گانه اصلی تقریباً چهار برابر بیشتر از سه گانه های فرعی رایج است.

    از سوی دیگر، موسیقی شمال غربی پاکستان، به شدت به آکوردهای مینور نسبت به ماژور با نسبت 85% به 10% علاقه دارد که 5% آن آکوردهای خنثی است.

    با در نظر گرفتن پس‌زمینه سنت‌های موسیقی دو فرهنگ، نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که تمایز عاطفی مثبت اصلی – جزئی – منفی رایج در بین شنوندگان غربی، در واقع، صرفاً یک قرارداد فرهنگی است که تحت تأثیر آشنایی است، و در واقع یک « پدیده طبیعی نیست.

    یک استثنای احتمالی

    در حالی که این مطالعه قویاً نشان می‌دهد که واکنش‌های احساسی به آکوردهای ماژور و مینور از نظر فرهنگی وابسته هستند، یافته دیگری از مطالعه که شامل همخوانی و ناهماهنگی است.

    امکان پاسخ جهانی به ناهمواری‌های صوتی را باز گذاشته است که توسط هرمان فون هلمهولتز به عنوان “ادراکی که زمانی که دو صدای نزدیک از نظر فرکانس به طور همزمان شنیده می شوند” توصیف شده است.

    محققان با تجزیه و تحلیل پاسخ به آکوردهای همخوان (سه گانه اصلی و فرعی) و آکوردهای ناهماهنگ (سه گانه تقویت شده و خوشه رنگی)، دریافتند که شرکت کنندگان غربی و غیرغربی به طور یکسان صداهای “غیر خشن (سه گانه های جزئی و تقویت شده) را به صداهای خشن (خوشه ای رنگی) ترجیح می دهند.

    این نشان می‌دهد که آکورد خوشه‌ای رنگی «مسلماً حاوی مقدار زیادی خشونت است که بیزاری از آن ممکن است جهانی باشد.»

    با توجه به اینکه مدولاسیون های دامنه زیربنای ناهمواری های شنوایی در «آژیرهای شنوایی طبیعی» مانند جیغ های انسان و گریه های نوزاد (تافو و همکاران) یافت می شوند، شاید چنین بیزاری جهانی تعجب آور نباشد.

    بنابراین، آنچه ما در موسیقی دوست نداریم، ممکن است جهانی باشد، اما عناصری که «موسیقی را به گوش ما» می‌سازند، از نظر فرهنگی وابسته هستند.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    خروج از نسخه موبایل