چرا ما رابطه جنسی داریم؟
بزرگسالان جوان به دلایل مختلفی تصمیم به داشتن رابطه جنسی میگیرند و این دلایل را می توان تشخیص داد اگر مستقیماً شخصاً یا به طور ناشناس در نظرسنجی های آنلاین بپرسیم.
اگرچه انگیزههای برقراری رابطه جنسی احتمالاً در طول زندگی متفاوت است، بهویژه از دوران کودکی تا بلوغ تا سالهای جوانی، محققان انگیزههای زیادی برای داشتن رابطه جنسی ایجاد کردهاند که عمدتاً بر نوجوانان و بهویژه سالهای جوانی تمرکز دارد.
موارد اولیه مورد توجه این تحقیق شامل ابراز تعهد به یکدیگر و رابطه، افزایش انعطاف پذیری در تصمیم گیری برای داشتن رابطه جنسی بر اساس سطح تعهد فعلی به یکدیگر و غنی سازی لذت از طریق رابطه جنسی تفریحی است.
اسپنسر اولمستد و همکارانش این یافته ها را با نمونه بزرگی از بزرگسالان جوان تکرار و گسترش دادند. بسط آنها برای پرداختن به دو سؤال دیگر بود: آیا انواع دیگری از انگیزه های جنسی فراتر از این سه مورد وجود دارد؟ آیا شیوع هر محرک بر اساس جنسیت و نژاد بیولوژیکی فرد متفاوت است؟
نمونه آنها از بزرگسالان جوان (18 تا 25 سال) یک نظرسنجی آنلاین را تکمیل کردند. دو سوم سفیدپوست، دگرجنسگرا و زن بودند. نیمی از آنها در یک رابطه متعهدانه بودند، بقیه مجرد بودند. نیمی از آنها در کالج شرکت کردند، بقیه نه. اگرچه این جمعیت از بزرگسالان جوان به وضوح نماینده نسل خود نیستند، آنها به پایگاه دانش ما کمک می کنند.
از آنها در میان سایر سوالات آنلاین پرسیده شد: “وقتی با شخص دیگری “رابطه جنسی” دارید، چه معنایی برای شما دارد؟” سوالات اضافی شامل تعداد ارتباط های مختلف (جنس گاه به گاه) در طول 12 ماه گذشته و تعداد شرکای جنسی مادام العمر بود.
مطابق با تحقیقات قبلی، متداول ترین انواع انگیزه برای درگیر شدن در رابطه جنسی، به ترتیب، متعهد ها، انعطاف پذیری ها و سرگرمی ها بودند.
علاوه بر این، دو گروه دیگر شناسایی شدند: افراد ارتباط دهنده، شرکتکنندگانی که میخواستند یک ارتباط (معمولاً احساسی) داشته باشند، اما لزوماً تعهدی با شریک جنسی خود نداشتند، و آزمایشکنندگان، شرکتکنندگانی که با شریک جنسی درگیر شدند تا سازگاری جنسی خود را قبل از تعیین اینکه آیا باید دنبال کنند یا نه. رابطه متعهدانه
زنان بیشتر از مردان متعهد بودند و مردان بیشتر از زنان سرگرمی بودند – مطابق با معیارهای جنسیتی سنتی. به این معنا که «مردان در صورت ایجاد فرصت بیشتر مایل به شرکت در فعالیت جنسی هستند، در حالی که زنان به عنوان «دروازهبان» عمل میکنند و بیشتر بر فعالیت جنسی رابطهای متمرکز هستند.»
افراد مستتر از اقلیتهای جنسی متعهد بودند و اقلیتهای جنسی بیشتر از استریتها انعطافپذیرها و آزمایشکنندگان بودند. نویسندگان پیشنهاد کردند که این ممکن است به این دلیل باشد که افراد اقلیت جنسی باورهای انعطافپذیرتری در مورد تمایلات جنسی دارند. به این معنا که آنها بیشتر از جوانان مستقیم رفتار جنسی، معنا و انتظارات خود را بر اساس زمینه خاص برخورد جنسی تنظیم می کنند.
قومیت/نژاد و اینکه آیا فرد در دانشگاه بود یا نه در مورد معانی نسبت داده شده به جنسیت و تعهد تأثیر کمتری داشت. شاید تعجب آور نباشد که به طور متوسط، آنهایی که در گروه Committers بودند، نسبت به همه گروههای دیگر ارتباط و شریک جنسی مادام العمر کمتری داشتند.
برداشت من
من از تلاش برای ایجاد تفاوت های ظریف در درک ما از تمایلات جنسی و عاشقانه قدردانی می کنم. مطمئناً، دنبال کردن «انواع» تقریباً هر چیزی – به خصوص وقتی موضوع به اندازه رابطه جنسی و عاشقانه شخصی باشد – اغواکننده است.
با این حال، در دنیای واقعی روابط بین فردی، دلایل و معانی برای درگیر شدن در رابطه جنسی به ندرت تا این حد ساده انگارانه است. من حدس می زنم که اکثریت قریب به اتفاق 669 جوان بالغ در یک زمان یا در چند مورد از پنج گروه یا در چندین گروه به طور همزمان بوده اند.
شاید انگیزه در زندگی واقعی یا در دنیای فانتزی آنها یا برای یک لحظه یا یک روز در زمان بود. چه مدت در گروه خود می مانند؟ آیا عضویت در گروه در طول زندگی آنها تکامل می یابد، به ویژه با افزایش سن و مسئولیت های بزرگسالی؟ آیا این به شخصیت یا شرایط اجتماعی آنها یا به یک فرد خاص بستگی دارد؟
نویسندگان کاملاً آگاه هستند که هنوز چیزهای زیادی باید دانست – و این مطالعه انگیزه بزرگی برای تحقیقات آینده است.