معرفی کتاب بهانه ممنوع اثر برایان تریسی
تریسی در کتاب بهانه ممنوع به بررسی نقش انضباط در موفقیت شخصی افراد و تاثیر آن بر تجارت، فروش و امور مالی میپردازد و ۲۱ روش برای رسیدن به خوشبختی و موفقیت پردوام را برای خوانندگان شرح میدهد.
کتاب بهانه ممنوع برای بلندپروازها و زنان و مردان مصممی نوشته شده که میخواهند به آنچه در زندگی امکانپذیر است دست یابند. این کتاب برای کسانی نوشته شده که تشنه دانستن مطالب بیشتر و پول بیشتر هستند و میخواهند شرایط خود را بهتر از آنچه در گذشته بوده بکنند.
تریسی میگوید: اغلب همایشهای خود را با تمرین کوچکی شروع میکنم. از حاضران در جلسه میپرسم: چند نفر از شما میخواهید درآمدتان را به دو برابر افزایش دهید؟ تقریباً همه لبخند میزدند و دستشان را بالا میبرند.
بعد میپرسم: چند نفر از شما میخواهید از وزن بدن خود بکاهید؟ بدهیهایتان را بپردازید و خلاص شوید؟ چند نفر میخواهید به استقلال مالی برسید؟ بار دیگر همه لبخند میزنند، بعضی چهرههایشان شاد میشود و جملگی دستهایشان را بالا میبرند.
بعد میگویم: عالی است. اینها هدفهای بزرگی هستند که همه دنبال میکنند. همۀ ما میخواهیم درآمد بیشتری داشته باشیم. همۀ ما میخواهیم با افراد خانوادهمان بیشتر وقت بگذرانیم، همه میخواهیم از سلامتی جسمانی برخوردار باشیم و به استقلال مالی برسیم.
نه تنها همۀ ما خواستههای همسانی داریم، بلکه همۀ ما میدانیم برای رسیدن به این خواستههایمان چه باید بکنیم و میخواهیم این کارها را انجام دهیم؛ البته گاهی وقتها؛ اما قبل از اینکه دستبهکار شویم، به این نتیجه میرسیم که میخواهیم به جایی خیالی به نام جزیره یک روزی، به مرخصی برویم.
احتمالاً ۸۰% مردم، مقیم جزیرۀ یک روزی هستند. خیالپردازی میکنند و در رؤیا میخواهند روزی به خواستههای خود برسند.
اولین قاعده و قانون موفقیت بسیار ساده است: از این جزیره بیرون بروید!
بهانه کافی است. کارتان را بکنید یا نکنید؛ اما بهانه نیاورید. از مغز شگفتانگیز خود برای توجیه کردن و بهانه آوردن که چرا فلان اقدام را انجام ندادهاید، استفاده نکنید. کاری صورت دهید. دستبهکار شوید! برای خودتان تکرار کنید: مسئولیت به گردن من است!
بازندهها عذر و بهانه میآورند و برندگان پیشرفت میکنند و به جلو میروند. از کجا میفهمید که عذر و بهانۀ مورد علاقۀ شما اعتبار دارد یا نه؟ بسیار ساده است. به اطراف خود نگاه کنید و بپرسید: آیا کس دیگری وجود دارد که از عذر و بهانههای شبیه من استفاده کند و موفق باشد؟
برایان تریسی در کتاب بهانه ممنوع به سؤالاتی از قبیل: چرا بعضی از دیگران موفقترند؟ چرا بعضی درآمد بیشتری کسب میکنند، زندگی شادمانتری دارند و در مقایسه با اکثریت مردم به موفقیتهای بسیار بیشتری میرسند؟ و رمز و راز موفقیت کدام است؟ پرداخته است.
در صورتی که مایل هستید به پاسخ این پرسشها پی ببرید و همینطور خلاصه کتاب بهانه ممنوع را بشنوید به صفحه 365 میکروبوک رابینیا مراجعه کنید.
فهرست مطالب کتاب بهانه ممنوع
- مقدمه
- بخش 1: انضباط و موفقیت شخصى
- فصل 1: انضباط و موفقیت
- فصل 2: انضباط و منش
- فصل 3: انضباط و مسئولیت
- فصل 4: انضباط و هدفها
- فصل 5: انضباط و موفقیّت شخصى
- فصل 6: انضباط و شجاعت
- فصل 7: انضباط شخصى و مداومت
- بخش 2: نقش انضباط در تجارت، فروش و امور مالى
- فصل 8: انضباط و کار
- فصل 9: انضباط و رهبرى
- فصل 10: انضباط و تجارت
- فصل 11: نظم و انضباط شخصى و فروش
- فصل 12: نظم و انضباط و پول
- فصل 13: نظم و انضباط شخصى و مدیریت زمان
- فصل 14: انضباط و حل مسئله
- بخش 3: نظم و انضباط شخصى و زندگى خوب
- فصل 15: نظم و انضباط شخصى و خوشبختى
- فصل 16: نظم و انضباط شخصى و سلامتى
- فصل 17: نظم و انضباط شخصى و آمادگى جسمانى
- فصل 18: نظم و انضباط شخصى و ازدواج
- فصل 19: نظم و انضباط شخصى و فرزندان
- فصل 20: نظم و انضباط شخصى و دوستى
- فصل 21: نظم و انضباط شخصى و آرامش ذهن
زندگینامه برایان تریسی
برایان تریسی (Brian Tracy) در زمستان سرد سال 1944، در شهر ونکوور کانادا و در خانوادهای فقیر به دنیا آمد. او در مدرسه شاگرد درسخوانی نبود و خیلی زود تحصیل را نیمهکاره رها کرد تا به دنبال کسب درآمد برود.
اولین شغل برایان باربری کشتی بود. او به مدت 8 سال این حرفهی سخت را ادامه داد و به واسطهی کارش به هشتاد کشور مختلف سفر کرد. سرانجام تصمیم به تغییر حرفه گرفت و شغل فروشندگی را که به نظر سادهتر میرسید برای امرار معاش برگزید؛ از قضا در این کار هم چندان موفق نبود.
همهی اینها باعث شد که روزی سوالی سرنوشتساز در ذهن برایان تریسی جرقه بزند: چرا با وجود اینکه سخت کار میکنم، موفقیت چندانی به دست نمیآورم؟
پاسخهایی که او به مرور به این پرسش ظاهراً ساده داد، او را بدل به یکی از بزرگترین و سرشناسترین نویسندگان در حوزهی خودیاری و موفقیت کرد.
برایان تریسی در آثار خود، قوانین موفقیت را فرمولبندی کرده است. خود او فردی بوده که برهههای گوناگونی از زندگیاش را در جستجوی موفقیت سپری نموده است، و سرانجام با تأملات و کوششهای شخصی توانسته به کامیابی برسد، نه با یاری گرفتن از دیگران؛ بنابراین آموزههایش مبنایی روشن، مشخص و حقیقی دارند، و به همین سبب است که بر روی افرادی با ذهنیتهای گوناگون اثر میگذارند.