معرفی کتاب حرفهایی با دخترم درباره اقتصاد
اقتصاد یکی از موضوعاتی است که اکثر ما چون با یک بار مطالعه متون اقتصادی درک زیادی از آنها پیدا نمیکنیم، نسبت به آن ترس زیادی داریم. به طور کلی این رشته بر پایه مدلها استوار است و اقتصاددانان اغلب هنگام توضیح این مدلها از اصطلاحات فنی استفاده میکنند که درک آن را برای یک فرد غیرمتخصص بسیار سخت میکند.
اما اقتصاد رشتهای است که برای همه چیزهای اطرافمان پاسخی دارد، به همین دلیل ما باید به اندازه خودمان از آن سردربیاوریم. کتاب حرف هایی با دخترم درباره اقتصاد، با متن آسان و قابل فهم شما را در زمینه اقتصاد آگاه میکند.
یانیس واروفاکیس، وزیر سابق اقتصاد یونان، در کتاب حرف هایی با دخترم درباره اقتصاد، به وسیله مثالهایی قابل لمس و زبانی ساده، طی نامههایی به دخترش، درباره اقتصاد، عملکرد آن، اینکه از کجا و چگونه به وجود آمده است و اینکه چرا منافع مالی برای همه یکسان نیست؟ سخن میگوید.
او در این کتاب بحث بانکداران و سیاستمداران جهانی را به میان میکشد تا بتواند ریشه تاریخی نابرابری ثروت در کشورها و مردم را بیان کند.
او دلایل نوشتن این کتاب را اینطور بیان میکند؛ دلیل اول اطلاع رسانی این موضوع به مخاطبین و همه مردم جامعه که اقتصاددانهای حاضر در حکومتها آنقدرها که لازم است متخصص نیستند و همیشه تصمیمات اصولی و مطابق با منافع اکثریت مردم اتخاذ نمیکنند، به همین خاطر ما نباید به راحتی راضی به نظرات و تصمیمات بیخردانه آنها شویم، چرا که کل زندگیمان فدای منافع شخصی و گروهی آنها میشود.
دلیل دوم واروفاکیس، دخترش است. دختر او کیلومترها از او دورتر و در استرالیا زندگی میکند، به همین خاطر واروفاکیس برای آشنا کردن دخترش با اقتصاد و توضیح اصول اقتصادی حاکم بر جهان مدرن، تلاش کرده است تا کتابی به زبان غیر تخصصی و روان بنویسد.
کتاب با یک سوال اساسی آغاز میشود: چرا این همه نابرابری در جهان وجود دارد؟ واروفاکیس با بازگشت به عصر کشاورزی به آن پاسخ میدهد. او تمایز کلیدی بین «بازار» (محلی برای مبادله یا داد و ستد) و «اقتصاد» (تنها زمانی ممکن است که چیزی با استفاده از نیروی کار تولید شود) قائل میشود.
برای هزاران سال، انسانها بهعنوان شکارچی، با آنچه طبیعت فراهم میکرد زندگی میکردند، در آن زمان بازارهایی برای مبادله کالایی وجود داشت، اما هیچ اقتصادی نداشت. حدود 12000 سال پیش، نیروی کار انسان شروع به تولید غذا کرد و با کشاورزی، برای اولین بار ظرفیت تولید مازاد (آنچه برای ذخیره بعد از مصرف باقی میماند) را به دست آورد. درواقع ظرفیت مازاد بود که اقتصاد را به وجود آورد.
بعد از به وجود آمدن مازاد، دولت کشیشها را مسئول کرد تا به مردم اطمینان بدهد تقسیم نابربر مازاد مشیت الهی و طبیعی بودهاست. بنابراین، تاریخ بشر تا حد زیادی داستان رقابت حاکمان برسر کنترل مازاد بودهاست.
واروفاکیس نشان میدهد که سرمایهداری کارآمدترین روشی است که تا به حال برای تولید مازاد اختراع شده است، او کتاب را با فراخوانی روشن برای دموکراتیک کردن تصمیم گیری در حوزه اقتصادی، به پایان میرساند.
حوزهای که اکنون به دست تعداد محدودی از سرمایهداران بدون هیچ نظارتی کنترل میشود. به طور کلی کتاب حرف هایی با دخترم درباره اقتصاد، سرگرم کننده و با ارزش است، چراکه به شما درک روشنی از اینکه چه کسی با پول شما چه کاری میکند، میدهد.
کتاب های زیادی در این زمینه وجود دارند که نکات مهم و کاربردی فراوانی را به ما آموزش میدهند. مجموعه رابینیا خلاصه صوتی کتاب حرفهایی با دخترم درباره اقتصاد و همچنین ده ها کتاب دیگر در این زمینه و دیگر موضوعات مهم گردآوری کرده تا شما کاربرانی که زمان کافی برای مطالعه کتاب ندارید بتوانید به راحتی از آن استفاده کنید.
قسمتی از کتاب حرفهایی با دخترم دربارهی اقتصاد
در سال ۱۹۸۹ دوست من واسیلی، که تازه دکتری اقتصادش را گرفته بود، در تلاش و تقلا بود تا شغلی پیدا کند و هیچ کاری گیر نمیآورد و هر ماه که میگذشت واسیلی بیشتر به در بسته میخورد و روز به روز برای شغلهای پستتری درخواست میداد و باز هیچ خبری از کار نبود. در نهایت کاملاً سرخورده برای من، که همان اواخر از انگلستان به استرالیا رفته بودم، نوشت:
«بدترین چیزی که میتواند برای انسان پیش بیاید این است که بهقدری مستأصل شود که بخواهد روحش را به شیطان بفروشد و ببیند شیطان هم آن را نمیخرد.»
این درست همان حسی است که بیکاران دارند، وقتی تحت فشار نیاز شدید قرار میگیرند. وقتی درمییابند که هیچکس نمیخواهد استخدامشان کند خود را راضی میکنند که در ازای چندرغاز کار کنند. امیدوارم و اطمینان دارم که هیچ وقت خودت را در این شرایط نبینی، اما باید بدانی که میلیونها نفر در این وضعیت به سر میبرند.
همینطور امیدوارم تحت تأثیر آنهایی قرار نگیری که سرسختانه روی دادن این اتفاق را انکار میکنند و برای توضیح اینکه چرا انکار میکنند، بگذار داستانی برایت بگویم که به آندریاس، دوست دیگرم مربوط است.
آندریاس داشت به من گلایه میکرد که نمیتواند خانهی ییلاقیاش را در جزیرهی پاتموس بفروشد. من به او گفتم که من خانهاش را میخرم به ۱۰ یورو! و با درک نکتهی ملانقطی من خندید، چون تفاوت زیادی هست میان این که نتوانی چیزی را بفروشی و اینکه نتوانی قیمتی را که برای آن میخواهی بگیری.
با این حال، همین نکته زیربنای اعتقاد راسخ برخی افراد به این است که چیزی به نام بیکاری وجود ندارد، فقط کارگرانی هستند که نمیخواهند کارشان را به اندازهی کافی ارزان بفروشند.
درباره نویسنده کتاب حرفهایی با دخترم درباره اقتصاد
یانیس واروفاكیس در 1961 در یونان چشم به جهان گشود. او پیش از انتصابش به عنوان وزیر اقتصاد یونان، در دانشگاههای انگلستان، استرالیا و امریكا استاد اقتصاد بود، و پس از آن در 2015 بهعنوان وزیر اقتصاد دولت چپگرای یونان منصوب شد.
خاطرات او از تجربهی حضورش در دولت، در كتابی بهعنوان بزرگسالان در اتاق، نبرد من با دستگاهِ حاكم اروپا، در صدر پرفروشترین كتابهای سال 2017 قرار گرفت.
كتاب ریاضت اقتصادی وی نیز در بهترینهای سال 2016 قرار داشت. واروفاكیس در حال حاضر به عنوان استاد اقتصاد در دانشگاه آتن فعالیت دارد او همچنین برای مخاطبان گستردهای در سرتاسر جهان در زمینه دموکراسی اقتصادی سخنرانی میکند.
او کتاب حرف هایی با دخترم درباره اقتصاد، را در سال 2013 به درخواست انتشاراتی در یونان در طول 9 روز و به سادهترین زبان ممکن نوشتهاست و در 2018 به دست خوانندگان در کل جهان رسید.
نحوه نگارش و ویراستاری این کتاب با استفاده از ضربالمثلها، قصهها و مثالهای دنیای واقعی است چرا که درواقع این کتاب وسیلهای برای رسیدن حرفهای او به عنوان یک اقتصاددان به دختر نوجوانش به عنوان یک مخاطب غیر حرفهای است. به همین دلیل کتاب به سرعت به زبانهای مختلف ترجمه شد و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.