معرفی کتاب دروغ هایی که به خود میگوییم اثر جان فردریکسون
کتاب دروغ هایی که به خود میگوییم که در ظاهر درباره رواندرمانی است، در واقع درباره معنای آدم بودن است. همه ما به خودمان دروغ میگوییم تا از درد در زندگیمان اجتناب کنیم. از این رو، همه به عنوان آدمهایی ناقص و ناکامل با هم برابریم؛ پس میتوانیم با شأن برابر با هم گفتگو کنیم و موظف به بیان حقایق به خود و دیگران هستیم.
با این کار، یعنی دیدن دروغهایی که به خود میگوییم و مواجهه با حقایقی که از آنها اجتناب میکنیم، راهی را برای زیستن در حقیقت و با یکدیگر مییابیم. شنیدن حقیقت از دیگری به معنای تسلیم او شدن نیست، بلکه به این معناست که به چیزی بزرگتر تسلیم شده ایم: حقیقت.
ما در زندگی راههایی را میپیماییم که دروغهایمان مشخص کردهاند و فقط به رنج میانجامند. وقتی رنجمان طاقت فرسا و جانکاه میشود، نیازمند کسی میشویم که در دیدن دروغهایی که باور کردهایم و دروغهایی که به خودمان میگوییم، ما را یاری دهد.
چون، تنها با دیدن این دروغهاست که با حقایق زندگیمان مواجه میشویم و به راه حقیقت بازمیگردیم؛ و چون، دروغهای ما بیمارمان و مواجهه با حقایق درمانمان میکنند. این کار مستلزم وجود کسی است که ما را در دیدن آن دروغها و تحمل دردی که پنهان کردهاند، یاری دهد و هنگام فرو افتادن در حقایقی که از آنها اجتناب میکنیم، دستمان را بگیرد.
جان فردریکسون در کتاب دروغ هایی که به خود میگوییم، روشهایی را توضیح میدهد که ما برای اجتناب از دردهای اجتنابناپذیر زندگی، خود را با آنها فریب میدهیم. وی با استفاده از چندین مثال و نمونههای بالینی نشان میدهد که علت ظاهری و آشکار مشکلات ما، تقریبا هیچوقت علت اصلی و واقعی مشکلات ما نیست. در این کتاب ما با مشکلاتی که غالبا با آنها دست و پنجه نرم میکنیم و مسائلی که باعث ترسهای ما در زندگی میشوند، روبهرو میشویم.
جان فردریکسون دراین کتاب به ما کمک میکند تا دروغ هایی را که به خود میگوییم، بهتر بشناسیم و نیز با حقیقتهایی که از آنها دوری میکنیم، رو به رو شویم. همچنین این کتاب به ما آموزش میدهد تا با رها کردن دروغهایی که به خود میگوییم، زندگی بهتری داشته باشیم.
هرچند ممکن است برای فرار از دردهایمان به دروغ پناه ببریم، اما در حقیقت، چسبیدن به خیالها و توهمهای دروغین، منشا اصلی رنجهای ما است. یکی از مهمترین مطالبی که این کتاب به ما یادآوری می شود این است: راه درمان، صرفا یک گفتگوی ساده نیست؛ بلکه رابطهای که بین دو نفر شکل میگیرد، شفابخش است. رابطهای برای مواجه شدن با عمیقترین حقایق زندگی ما، تا بتوانیم شفا بیابیم.
کتاب دروغ هایی که به خود میگوییم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
اگر در روابط کاری، زناشویی، خانوادگی و دوستانه خود دچار تنش و مشکل هستند؛ اگر معتقدید رواندرمانی نمیتواند هیچ کمکی به انسانها بکند؛ یا فردی هستید که در رنج به سر میبرد، امّا نمیتوانند علت رنج خود را پیدا کنند؛ مطالعه این کتاب برایتان مفید است.
اگر علاقمند به مطالعه کتاب دروغ هایی که به خود میگوییم هستید اما وقت مطالعه کامل کتاب را ندارید، میتوانید خلاصه صوتی این کتاب را در صفحه 365 میکروبوک رابینیا گوش دهید.
گزیده ای از کتاب دروغ هایی که به خود میگوییم
در روان درمانی، اکثر اوقات کشف می کنیم که افراد در کودکی، این پیغام را از محیط اطراف خود دریافت کرده اند: “دروغ بگو، تا دوستت داشته باشم. اگه حقیقت رو بگی، ترکت می کنم.” اگر این جملات را به طور شفاهی هم به این فرد نگفته باشند، اغلب اوقات چنین مفهومی را با اعمال و رفتارشان به او فهمانده اند. کودک ممکن است در واکنش به این پیغام، انسجام، صداقت و حتی سلامت عقلی خود را فدا کند تا عشق پدر و مادرش که برای بقاء خود به آن نیاز دارد را دریافت کند. بسیاری از ما، به شیوه ای زندگی می کنیم که از این پیغام مخرب اطاعت می کنیم و به آن جامه عمل می پوشانیم.
چه به عنوان درمانگر و چه به عنوان دوست چنین افرادی، باید طبق این پیغام زندگی کنیم: “با تو صادق هستم، چون برام مهم هستی. اگر من رو شرمسار کنی، شرم تو باعث نمی شه که من هم این شرم رو توی وجودم نهادینه کنم. تو من رو متهم می کنی که بهت آسیب زده ام، اما این دروغ هات هستن که بهت آسیب می زنن. حقیقت، غذای روح است و به همین خاطر هیچ وقت نمی تونه بهت آسیبی برسونه؛ اما افکار نادرستی که حقیقت وجودت رو پنهان می کنن، روحت رو مسموم می کنن.“
همه ما دروغ می گوییم. هنگامی که از فردی می خواهیم تا به ما نزدیک شود، این سوال قدیمی به میان می آید که: من می تونم چیزایی که دیگران تحمل شنیدنش رو ندارند بهت بگم، یا باید پنهانشون کنم؟ در گذشته، مجبور بودیم که یک دروغ را زندگی کنیم. درمانگر، از ما می خواهد که دروغ هایمان را رها کنیم تا بتوانیم با حقیقت زندگی کنیم.
درباره نویسنده کتاب دروغ هایی که به خود میگوییم
جان فردریکسون (Jon Frederickson) یک رواندرمانگر با ۲۵ سال سابقه درمان است که ۹ سال از این سابقهاش را بر روی رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت (ISTDP) تمرکز کرده است. استاد او در این حوزه، دکتر حبیب دوانلو بوده است.
جان فردريکسون در دانشکده روانپزشکی واشنگتن مشغول به کار است. او در آنجا برروي برنامه آموزش روانپزشکی پویا کوتاه مدت کار مي کند.
جان فردریکسون قبل از تراپیست شدنش، به دلیل پیشنهاد خانوادهاش، به تحصیل موسیقی پرداخت و یک موسیقیدان حرفهای شد، امّا بعدها به دلیل کمکهایی که از رواندرمانگرش گرفت، به حوزه روانشناسی علاقهمند شد و تصمیم گرفت در این زمینه به تحصیل بپردازد.
او به غیر از کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم، دو کتاب دیگر و بیش از سی مقاله در رواندرمانی به چاپ رسانده است.