ثبت نام و پشتیبانی متخصصان (پیام در تلگرام و ایتا) 09034068045
جستجوی
پیشرفته
  1. خانه
  2. افسردگی

افسردگی

اختلال افسردگی

چه تفاوتی بین احساس بدبختی کردن و افسرده بودن وجود دارد؟

همه افراد در بازه‌هایی از زندگی شان احساس کلافگی یا بدبختی می‌کنند. معمولا علت خاصی دارد، با امورات زندگی روزمره مداخله چندانی نداشته و معمولا بیشتر از یک یا دو هفته طول نمی‌کشد.

هرچند، اگر این احساسات برای هفته‌ها و ماه‌ها ادامه پیدا کرده، یا آنقدر شدید شده اند که همه جوانب زندگی شما را تحت تاثیر قرار داده اند، ممکن است دچار افسردگی بوده و نیاز به کمک داشته باشید.

 

نشانه‌های افسردگی چیست؟

افراد سطح‌های مختلفی از افسردگی را به صورت های مختلف تجربه می‌کنند. افسردگی می‌تواند ملایم، متوسط یا شدید باشد.1

تجربه افراد از افسردگی همچنین تحت تاثیر پیشینه فرهنگی و ارزش‌های شخصی، باورها و زبان آنها است.

اگر افسرده هستید، احتمالا متوجه یک یا تعدادی از موارد زیر خواهید شد:1 2

از نظر ذهنی:

  • احساس عدم خوشحالی، بدبختی، بی حالی و افسردگی می کنید – این احساس خود بخود از بین نرفته و ممکن است در مواقع بخصوصی از روز، غالبا اول صبح ، بدتر باشد
  • نمی توانید از چیزی لذت ببرید
  • شور و علاقه برای دیدن افراد و ارتباط با دوستان را از دست داده اید
  • نمی توانید به درستی تمرکز کنید و بنظرتان تصمیم گیری مشکل تر می آید
  • اعتماد به نفس خود را از دست داده اید
  • احساس گناه و بی ارزش بودن می کنید
  • بدبین هستید
  • شروع به از دست دادن امید به زندگی کرده و شاید حتی به خودکشی فکر کنید.

از نظر جسمانی، ممکن است متوجه شوید که:

  • بی قرار، عصبی و آشفته هستید
  • احساس خستگی بیش از حد کرده و انرژی ندارید
  • دچار بی خوابی بوده یا بیش از حد می خوابید
  • صبح زود از خواب بیدار می شوید و/یا در طول شب بیدار هستید
  • سردرد یا شکم درد دارید
  • علاقه به رابطه جنسی را از دست داده اید
  • اشتها نداشته و کاهش وزن دارید یا بی دلیل پرخوری کرده و وزنتان اضافه شده است.

افراد دیگر ممکن است این علایم را در شما ببینند:

  • اشتباه در کار یا عدم توانایی تمرکز کردن
  • به طرز عجیبی ساکت و منزوی بودن، یا اجتناب کردن از برخورد با افراد
  • نگرانی بیش از حد معمول
  • تحریک پذیری بیش از حد معمول
  • خواب بیش از حد معمول، یا کم خوابی
  • شکایت از مشکلات مبهم جسمانی
  • عدم مراقبت از خود – داشتن مو یا لباس های کثیف
  • توجه نکردن به نظافت خانه – آشپزی نکردن، تمیز نکردن یا فراموش کردن تعویض ملحفه.

اکثر افراد همه ی این موارد را تجربه نخواهند کرد، و برخی افراد شاید فقط از علایم فیزیکی آگاه باشند. شاید به علت احساس خستگی شدید یا مشکلات خواب فکر کنید از لحاظ جسمی بیمار هستید، اما این گونه علایم فیزیکی میتوانند نشانه های اولیه افسردگی باشند.1 2

شاید متوجه نشوید که چقدر افسرده هستید، مخصوصا اگر به تدریج دچار افسردگی شده باشید. گاهی اوقات افراد در برابر مشکلات به تقلا کردن ادامه میدهند یا حتی ممکن است شروع به سرزنش خود بخاطر تنبلی یا بی ارادگی کنند.

بعضی وقت‌ها لازم است یک دوست یا پارتنر شما را متقاعد کند که واقعاً مشکلی وجود دارد و پیشنهاد دهد که دنبال کمک باشید.

اگر خودتان یا یکی از دوستان یا پارتنر شما متوجه یکی از موارد زیر شده اید، ممکن است نیاز به کمک داشته باشید:

  • حس افسردگی شما، کار، علایق‌ و احساساتتان نسبت به خانواده و دوستانتان را تحت الشعاع قرار داده است
  • حس افسردگی شما ادامه‌دار شده‌ و به نظر نمی‌رسد رو به بهبود باشد
  • حس می‌کنید که زندگی ارزش زیستن ندارد، یا اینکه افراد دیگر در نبود شما بهتر زندگی خواهند داشت.

علائم اضطراب چیست؟

بعضی افراد وقتی افسرده می‌شوند، شدیدا احساس اضطراب نیز می‌کنند.1 3

ممکن است مدام مضطرب، نگران و وحشت‌زده باشید و به سختی بتوانید از خانه بیرون بروید، یا در جمع افراد باشید. یا شاید علائم فیزیکی مثل خشکی دهان، تعریق، تنگی نفس یا حالت تهوع را تجربه کنید.

اگر از افسردگی و اضطراب رنج می‌برید، معمولاً برای موردی که بیشترین مشکل را برای شما ایجاد کرده تحت درمان قرار می‌گیرید.1

علائم اختلال دوقطبی (افسردگی شیدایی) چیست؟

بعضی افراد مبتلا به افسردگی ممکن است در بازه های زمانی احساس خوشحال کرده و بیش از اندازه هیجان زده باشند. به این حالت شیدایی می‌گویند و ممکن است بدین معنا باشد که اختلال دوقطبی دارید (که در گذشته افسردگی شیدایی نام داشته).4 5

 

چرا افسردگی اتفاق می‌افتد؟

افسردگی نشانه‌ی ضعف نیست. ممکن است برای مصمم‌ترین افراد اتفاق بیوفتد – حتی افراد مشهور، ورزشکاران و سلبریتی‌ها می‌توانند دچار افسردگی شوند.

گاهی دلیل واضحی برای افسردگی وجود دارد و گاهی بدون دلیل است. دلیل آن می‌تواند دلسردی، درماندگی یا از دست دادن چیز یا شخصی، که برایتان اهمیت داشته، باشد.

اغلب بیش از یک دلیل وجود دارد و این دلایل برای افراد مختلف متفاوت هستند. تعدادی از دلایل رایج را اینجا شرح می‌دهیم.

رویدادهای زندگی یا وضعیت شخصی

رویدادهای استرس‌زا یا ناراحت‌کننده، مثل داغدار بودن، فروپاشی رابطه یا از دست دادن شغل، می‌توانند موجب افسردگی شوند.6 7

اگر وضعیت زندگی شما طوری است که تنها زندگی می‌کنید یا دوست یا اعضاء خانواده اطرافتان نیستند، احتمال زیادی وجود دارد که افسرده شوید.8 9

سلامت جسمانی

خواب، عادت غذایی و ورزش همگی می‌توانند حال ما و نحوه‌ی برخورد ما با مسائل را تحت تاثیر قرار دهند.

مشکلات جسمانی، به خصوص آنهایی که جدی یا بلند مدت هستند، می‌توانند باعث افسردگی شده یا آن را بدتر کنند.10 11 این مشکلات جسمانی شامل موارد زیر هستند:

  • بیماری‌هایی مثل سرطان و بیماری‌هایی قلبی که می‌توانند کشنده باشند
  • بیماری‌های دراز مدت و/یا دردناک مثل آرتروز
  • عفونت‌های ویروسی مثل آنفلوانزا یا تب عفونی – مخصوصا در افراد جوان
  • مشکلات هورمونی مثل کم کاری تیروئید
  • مشکلات مربوط به مغز و سیستم عصبی.12

ضربه روحی در کودکی

بعضی افراد ممکن است در برابر افسردگی آسیب‌ پذیرتر از دیگران باشند. این می‌تواند به علت تجربه‌های سخت در دوران کودکی یا آسیب‌های روحی باشد، از قبیل سوء استفاده (فیزیکی، جنسی یا روانی)، بی توجهی، مشاهده خشونت یا اتفاقات تکان‌دهنده ، یا شرایط ناپایدار خانوادگی.13 14 15

استفاده از الکل و مواد مخدر

زیاده‌روی مرتب در مصرف الکل16 17 یا استفاده از مواد مخدر مثل ماریجوانا18 19 احتمال ابتلا به افسردگی در درازمدت را افزایش می‌دهند.

عوامل ژنتیکی

«عوامل خطرزا»ی ژنتیکی مشابه در بروز افسردگی شدید، اختلال دوقطبی یا اسکیزوفرنی دخیل هستند. عوامل خطرزای محیطی نیز می توانند در کنار عوامل خطرزای ژنتیکی، ریسک ابتلا به این بیماری ها را افزایش یا کاهش دهند.

مثلا ممکن است عوامل خطرزای ژنتیکی در بدن شما وجود داشته باشند که امکان ابتلای شما به افسردگی شدید را افزایش دهد. اما اگر در محیطی آرام و مثبت رشد و زندگی کنید، ممکن است احتمال بروز بیماری روانی جدی کاهش پیدا کند.

داشتن پدر یا مادری با سابقۀ بیماری روانی جدی مانند افسردگی شدید، مهم ترین عامل خطرزای شناخته شده برای ابتلای فرد به یک بیماری روانی جدی است. از هر سه کودکی که یکی از والدین آن ها، سابقۀ ابتلاء به بیماری روانی جدی داشته است، احتمالا یک کودک به بیماری روانی جدی مبتلا خواهد شد.

هنگامی که به دلایل ابتلا به افسردگی فکر می کنید، مهم است که به یاد داشته باشید که بسیاری از موارد مختلف در آن دخیل هستند و هیچ یک از عوامل خطر باعث افسردگی نمی شوند.20

 

آیا افسردگی براساس جنسیت و گرایش جنسی متفاوت است؟

مردانی که افسردگی را تجربه می‌کنند، اغلب راجع به احساسات خود حرفی نمی‌زنند و احتمال کمی وجود دارد که درخواست کمک کنند.21 آنها شاید افسردگی خود را به روش‌های دیگری بروز دهند، مثل خشم ناگهانی، افزایش از دست دادن کنترل، ریسک‌پذیری بیشتر و پرخاشگری، همچنین استفاده از الکل و مواد مخدر برای تحمل مشکلات.23 24 احتمال مرگ مردان به علت خودکشی، بالاتر از زنان است.21 23

تقریباً دوازده درصد زنان باردار، در حین بارداری افسردگی را تجربه می کنند، در حالی که پانزده تا بیست درصد زنان در سال اول پس از تولد فرزند خود افسرده می‌شوند.24

افراد تراجنسیتی (افرادی که هویت جنسیتی آنها با جنسیت انتسابی حین تولد متفاوت است) نسبت به افرادی که هویت جنسیتی آنها با جنسیت انتسابی‌شان تطابق دارد، درجه افسردگی و اضطراب بیشتری دارند. افراد غیرباینری (هویت جنسیتی خود را منحصرا مرد یا زن نمی‌دانند) نیز احتمال دارد درجه افسردگی یا اضطراب بالاتری داشته باشند.25 26

افراد هم‌جنس‌گرا یا دوجنس‌گرا، نسبت به افراد دگرجنس‌گرا، احتمال بیشتری دارد که دچار مشکلات سلامت روان (از جمله افسردگی) شوند.27 همچنین بیشتر در معرض خطر خودکشی و خودآسیبی زنی هستند.27 28

 

می‌توانم خودم به تنهایی خوب شوم؟

خبر خوب این است که اکثر افراد افسرده، خودشان به تنهایی با انجام کارهایی که به آنها کمک می‌کند، بهبود می‌یابند. شما ممکن است بتوانید به تنهایی افسردگی را شکست دهید، در اینصورت اگر در آینده دوباره دچار یک چنین احساساتی شوید، با احساس موفقیت و اعتماد بنفسی که بدست آورده اید، می توانید با آن مقابله کنید.

عمل کردن به برخی توصیه‌های این بروشور می‌تواند افسردگی را کوتاهتر کند و به شما کمک کند که در آینده حال بهتری داشته باشید.

اما برخی افراد احتیاج به کمک‌ بیشتر دارند، مخصوصا اگر دچار افسردگی شدید یا درازمدت باشند، یا راهکارهایی که امتحان کرده‌اند، جواب نداده‌ است.

اگر این اولین باری است که افسردگی را تجربه می‌کنید پنجاه درصد احتمال دارد در آینده مجددا افسرده شوید، در نتیجه مهم است که بدانید چطور می‌توانید در صورت نیاز کمک بگیرید.1, 29

اگر فکر می‌کنید نیاز دارید با کسی راجع به احساسات خود صحبت کنید، سعی کنید آن را به تعویق نیندازید، چون به شما کمک می کند زودتر به روال عادی برگشته و از زندگی لذت ببرید.

گاهی اوقات باید کمی تلاش کنید تا به دیگران بفهمانید، چه احساسی دارید. به تلاشتان ادامه دهید و دلسرد نشوید. می‌توانید کمک مناسب را پیدا کنید.

 

چطور می‌توانم به خودم کمک کنم؟

در ادامه، روش‌هایی آورده شده که اگر احساس افسردگی کردید، می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید. بهترین کار این است که راهکارهایی را بیابید که برایتان سودمندتر است و لیستی از روش‌های مناسب مختص خودتان تهیه کنید.

با یک نفر صحبت کنید: اگر خبر بدی شنیده‌اید یا غم بزرگی در زندگی برایتان پیش آمده، همهٔ ناراحتی‌ها را در خود نریزید. صحبت کردن با کسی که با او صمیمی هستید، می‌تواند به شما کمک کند. اگر نمی‌خواهید با کس دیگری صحبت کنید، می‌توانید احساساتتان را روی کاغذ بنویسید.

فعالیت بدنی داشته باشید: اگر می‌توانید، بیرون بروید و کمی ورزش کنید؛ حتی یک پیاده‌روی کوتاه هم مؤثر است. داشتن فعالیت بدنی باعث می‌شود تناسب اندام داشته باشید و بهتر بخوابید. همچنین، باعث می‌شود بتوانید بجای افکار و احساسات ناراحت کننده، روی مسائل دیگر تمرکز کنید.

تغذیه مناسب داشته باشید: شاید زیاد احساس گرسنگی نکنید؛ ولی سعی کنید به طور منظم غذا بخورید. هنگام افسردگی، ممکن است وزن کم کنید و ذخایر ویتامین بدنتان کاهش پیدا کند، یا غذاهای ناسالم زیاد بخورید و بر خلاف میلتان وزن اضافه کنید. عادت غذایی مناسب به همراه میوه و سبزیجات زیاد می‌تواند مغز و بدنتان را سالم نگه دارد.

از الکل و مواد مخدر اجتناب کنید: الکل برای چند ساعت می‌تواند حالتان را خوب کند ولی در طولانی مدت افسردگی را شدت می‌بخشد. مواد مخدر خیابانی هم همینطور است؛ مخصوصاً ماریجوانا، آمفتامین، کوکایین و اکستازی.

برنامه خواب، برای خود تنظیم کنید: سعی کنید هر شب در ساعتی مشخصی بخوابید و صبح‌ها در ساعتی مشخصی بیدار شوید. قبل از خواب، کاری آرامش‌بخش که از آن لذت می‌برید انجام دهید؛ مثل گوش کردن به موسیقی‌های آرامش‌بخش یا کتاب خواندن. اگر نمی‌توانید بخوابید، کاری آرامش‌بخش انجام دهید؛ مثلاً می‌توانید از تخت‌خواب بیرون بیایید و روی کاناپه بنشینید.

فعالیت‌های آرامش‌دهنده انجام دهید: اگر همواره متشنج هستید، ورزش‌های آرامش‌دهنده، یوگا، ماساژ، رایحه‌درمانی یا فعالیت‌های آرامش‌بخش دیگری که مد نظرتان است انجام دهید.

فعالیت‌های مورد علاقه‌تان را انجام دهید: برای انجام کار‌های مورد علاقه‌تان زمان اختصاص دهید؛ فعالیت‌هایی مثل انجام بازی، کتاب خواندن یا سرگرمی‌های دیگر.

در زمینه افسردگی مطالعه کنید: کتاب‌ها و وبسایت‌های زیادی درباره افسردگی وجود دارد. این منابع به شما و همچنین دوستان و آشنایان‌تان کمک می‌کنند، بفهمید در چه شرایطی هستید و راهکارهایی برای مقابله با آن پیدا کنید.

با خود مهربان بودن را تمرین کنید: شاید فردی ایده‌آل‌گرا هستید و به خودتان زیاد فشار می‌آورید. سعی کنید اهداف و انتظارات واقع‌بینانه‌تری برای خود در نظر بگیرید. با خودتان مهربانتر باشید.

به خودتان استراحت دهید: برای چند روز مسافرت رفتن و دور شدن از عادت‌های روزمره، می‌تواند مفید باشد. به خودتان استراحت دهید و از استرس‌ها و نگرانی‌های روزمره دور شوید. تغییر محیط اطراف‌تان، حتی برای چند ساعت، مفید خواهد بود.

عضو یک گروه پشتیبانی شوید: وقتی افسرده هستید، کمک کردن به خودتان سخت خواهد بود. صحبت با افرادی که در شرایطی مشابه شما هستند، می‌تواند سودمند باشد. لیستی از سازمان‌ها در پایان این دفترچه آمده است که می‌توانید به آن‌ها مراجعه کنید.

امیدوار باشید: همواره به خاطر داشته باشید که افراد بسیاری افسردگی داشته‌اند و بهبود پیدا کردند. شما مستحق دریافت کمک برای بهبود حالتان هستید.

 

برای بهبود افسردگی‌ام چه کمکی می‌توانم دریافت کنم؟

اگر خودتان به تنهایی سعی کرده اید، بهبود پیدا کنید و جواب نگرفتید یا سرعت بهبودی‌تان کند بوده، می‌توانید با پزشک عمومی‌تان صحبت کنید.

بیشتر افرادی که افسردگی دارند، توسط پزشک عمومی‌شان درمان می‌شوند. اگر پزشک عمومی خاصی ندارید، سعی کنید پزشکی در اطراف‌تان پیدا کنید که با او احساس راحتی می‌کنید و می‌توانید او را بطور مرتب ببینید.

پزشک عمومی با شما صحبت کرده و علائم‌تان را بررسی می‌کند تا درمان‌های مناسب برای شما را بیابد.

بهترین درمان برای شما به سه مورد بستگی دارد: میزان افسردگی فعلی‌تان، چه مدت دچار افسردگی بوده‌اید و اینکه در گذشته افسردگی داشته اید یا نه.

علاوه بر آن، پزشک عمومی‌تان می‌تواند شما را چک‌آپ کامل کند. به این دلیل که برخی بیماری‌های جسمی سبب افسردگی می‌شوند. اگر در حال حاضر بیماری جسمی دارید و در حال درمان هستید، پزشک عمومی‌تان باید از این موضوع مطلع شود.

 

درمان اولیه (افسردگی خفیف)

اگر برای اولین بار دچار افسردگی شده‌اید، معمولاً برای‌تان داروهای ضد افسردگی تجویز نمی‌شود. پزشک عمومی‌تان احتمالاً پیشنهاد کند، مداخله روان‌شناختی مختصر (یا درمان از طریق گفت و گو) داشته باشید؛ مثل:1 2

  • کتاب‌ها یا کتابچه‌های خودیاری بر اساس درمان رفتاری شناختی (CBT) (توصیه شده توسط یک درمانگر متخصص)
  • خود درمانی از طریق برنامه‌های کامپیوتری (توصیه شده توسط یک درمانگر متخصص)
  • تمرین گروهی
  • یک برنامه گروهی براساس پشتیبانی رفتار درمانی شناختی یا خودیاری.

پزشک عمومی تان می تواند برای انتخاب برنامه مناسب به شما کمک کند.

اگر این برنامه ها برایتان موثر نیست، پزشک عمومی ممکن است پیشنهاد کند که یکی از درمانهای ارائه شده در قسمت بعدی را برای درمان افسردگی های متوسط و شدید به کار ببرید.

 

درمانهای دیگر (افسردگی متوسط یا شدید)

پزشک عمومی شما ممکن است آزمایشی مداخله روانشناختی با شدت بالا یا داروهای ضد افسردگی یا هر دو را پیشنهاد کند.1 می توانید با پزشکتان برای انتخاب بهترین راه حل صحبت کنید.

مداخلات روانشناختی

انواع مختلفی از مداخلات روانشناختی برای افراد دارای افسردگی وجود دارد. شما ممکن است به برنامه هایی که در منطقه شما وجود دارد ارجاع داده شوید.1

اگر برای دریافت درمان در لیست انتظار هستید، با دکتر خود در مورد راه های موجود برای مراقبت از خود، تا زمانی که نوبتتان فرا رسد، صحبت کنید.

درمان شناختی رفتاری (CBT)

بسیاری از ما عادات منفی اندیشی داریم که جدا از آنچه در زندگی اتفاق می افتد، احتمالاً ما را افسرده می کند و ما را افسرده نگه می دارد. درمان شناختی رفتاری به شما کمک می کند:

  1. هرگونه تفکر غیرواقعی و غیر مفید را شناسایی کنید
  2. سپس روش های جدید و مفیدتری برای تفکر و رفتار ایجاد کنید.

شواهد بسیاری وجود دارد که نشان می دهد درمان شناختی رفتاری، افسردگی را درمان می کند. 1 30 31

درمان بین فردی (IPT)

درمان بین فردی می تواند به شما در شناسایی و یافتن راه حل برای مشکلات خانوادگی، مشکلات با پارتنر یا دوستان کمک کند.

فعال سازی رفتاری

فعالسازی نحوه رفتار شما را ترغیب می کند، رفتارهای مثبت بیشتری از قبیل برنامه ریزی و کارهای سازنده انجام دهید که شاید معمولا از آنها اجتناب می کنید.

زوج درمانی

اگر در رابطه ای هستید که بنظرتان روی افسردگی شما تاثیر دارد، زوج درمانی ممکن است روش مناسبی برای درک ارتباط بین افسردگی و رابطه تان باشد. همچنین می تواند به شما کمک کند تا رابطه حمایتی بیشتری با شریک زندگی خود ایجاد کنید.

مشاوره

مشاورین تعلیم دیده به شما کمک می کنند علائم و مشکلاتتان را کنکاش کنید.همچنین از شما پشتیبانی کرده و راهنمایی تان می کنند.

روان درمانی تحلیلی

این درمان به شما کمک می کند که متوجه شوید، چگونه تجربیات گذشته شما در زندگی حالتان تاثیر می گذارند.

داروهای ضد افسردگی

اگر افسردگی متوسط یا شدید دارید یا مدت طولانی است که دچار افسردگی هستید، ممکن است پزشکتان برای شما یک دوره داروی ضد افسردگی تجویز کند که معمولا یکی از مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI) هستند.1 32 پزشک با شما در مورد بهترین گزینه صحبت می کند- انتخاب بهترین گزینه بستگی به این دارد که آیا در گذشته از داروهای ضد افسردگی استفاده کرده اید، آیا در حال حاضر از داروی دیگری استفاده می کنید یا هرگونه مشکل سلامت فیزیکی که ممکن است داشته باشید، باید بررسی شود.

چگونه می توانم به فردی که دچار افسردگی است، کمک کنم؟

  • گوش کنید. ممکن است، سخت تر از آنچه بنظر می آید، باشد. ممکن است مجبور باشید چیزی را دوباره و دوباره گوش کنید. معمولا بهتر است توصیه ای نکنید، مگر اینکه از شما درخواست شود، حتی اگر پاسخ بنظر شما کاملا واضح است. اگر مشکل خاصی باعث بروز افسردگی شده، ممکن است بتوانید در یافتن راه حل یا حداقل راهی برای کنار آمدن با موضوع، کمک کنید.
  • با فرد افسرده وقت بگذرانید. گذراندن وقت با فردی که دچار افسردگی است به او کمک می کند. بگذارید بدانند که آماده کمک هستید. این موضوع ممکن است آنها را تشویق به صحبت و انجام کارهایی کند که باعث می شود احساس بهتری داشته باشند.
  • به آنها اطمینان بدهید. کسی که افسردگی دارد به سختی می تواند باور کند که امکان بهبود، وجود دارد. می توانید به آنها اطمینان دهید که بهتر می شوند، اما ممکن است مجبور شوید که این موضوع را بارها تکرار کنید.
  • به خودمراقبتی آنها از خودشان کمک کنید. مطمئن شوید که غذای کافی می خرند و مرتب غذا می خورند و میزان خوبی میوه و سبزیجات در رژیم غذایی آنها هست. ممکن است بتوانید به آنها کمک کنید که بیرون بروند و ورزش کنند یا فعالیتهای شادی آور دیگری انجام دهند که می تواند جایگزین بهتری به جای مصرف الکل و مواد مخدر برای کنار آمدن با احساساتشان باشد.
  • آنها را جدی بگیرید. اگر اوضاعشان در حال بدتر شدن است یا ابراز عدم علاقه به ادامه زندگی می کنند یا حتی به خود آسیب می زنند، آنها را جدی بگیرید. مطمئن شوید که با پزشکشان صحبت می کنند.
  • تشویقشان کنید که کمک بگیرند. تشویقشان کنید که به دیدن پزشکشان بروند، داروهایشان را مصرف کنند یا با روانشناس یا مشاورشان صحبت کنند. اگر در مورد درمانشان نگران هستند، آنها را تشویق کنید که در این مورد با پزشکشان صحبت کنند.
  • از خودتان مراقبت کنید. حمایت از افراد افسرده ممکن است فشار روحی قابل توجهی به شما وارد کند، بنابراین مطمئن شوید مراقب سلامت روحی و روانی خود هستید.

 

‫افسردگی چیست؟ علائم تشخیص و درمان آن (2 نکته مهم) - مجله دکتریاب‬‎

 

افسردگی from suprabion.ir

دیدگاه خود را درج کنید