استفاده از زبان در زندگی اجتماعی
وقتی اکثر مردم با یک زبان شناس ملاقات می کنند ، تعجب میکنند که به چند زبان صحبت می کنند. در حالی که یکی از اصطلاحات زبان شناس کسی است که به بسیاری از زبان ها مسلط است ، بیشتر افرادی که زبان شناسی می خوانند به جای این که عاشق زبان باشند ، بر معماری شناختی و فیزیولوژیکی که زیربنای همه زبان ها است تمرکز می کنند.
زبان شناسان ، در جستجوی درک تفاوت و تفاوت زبانها ، مواردی را بررسی می کنند که چرا برخی از زبانها (به عنوان مثال ، اینوکتیتوت) دارای هجای انتهای کلمه هستند در حالی که برخی دیگر ، مانند چینی ، هیچ کدام ندارند. چنین سوالاتی برای درک این سوال بزرگتر اهمیت دارد که تار های صوتی داخلی ما چگونه است و چگونه انواع متمایز را در طول زمان به وجود آورده است.
اما از آنجا که حوزه تحقیقات زبان به عنوان یک زمینه علمی تحقیقاتی شروع به کار کرد ، تنها یک مسأله زمان بود تا مشخص شود که برای درک واقعی زبان ، باید به چگونگی نهادینه شدن آن در مغز ما توجه کرد. نه فقط در مغز ما بلکه در جوامع ما.
به عنوان مثال ، چرا گویندگان جوانتر و بلندگوها چیزهای متفاوتی می گویند؟ چگونه ممکن است انگلیسی آمریکایی و استرالیایی از گویش های یکسانی نشأت بگیرند اما در عین حال زنان و مردان شبیه هم باشند؟ و ، سوالاتی که بسیار به بحث های مدرن درباره تبعیض جنسیتی و نژادی مربوط می شود ، چگونه است که ما فقط با شنیدن صدای آنها در مورد مواردی مانند جنسیت یا قومیت افراد فرضیاتی می کنیم؟
وارد زبان جامعه شناسی شوید
پاسخ دادن به چنین سولاتی مستلزم درک بهتر این موضوع است که چگونه زبان به ما سرنخ هایی از هویت گویندگان استفاده کننده می دهد. گزارشات قبلی زبان بر بازسازی اشکال قبلی زبان متمرکز بود ، با این فرض که همه تغییرات را می توان با اصول زبانی منظم در نظر گرفت.
با این حال ، در حالی که تغییرات در زمان ممکن است منظم به نظر برسند ، سخنرانان زنده از فرمهای متغیر در زمانها و مکانهای مختلف استفاده می کنند ، که اغلب به صورت آشفته یا تصادفی ظاهر می شود. توضیح نحوه استفاده از زبان روزمره گویندگان واقعی موضوعی بسیار متفاوت از بررسی الگوهای توسعه زبان در طول زمان بود.
اما سه زبان شناس در دهه 1960 در کلمبیا در نیویورک کار میکردند ، اوریل واینرایش ، ویلیام لابوف و ماروین هرتزوگ ، در بررسی عمیق تر نحوه تعامل انگیزه های اجتماعی با انگیزه های زبانی امیدوار بودند.
برای مطالعه در رابطه با درمان لکنت زبان کودکان کلیک کنید.
آنها پیشنهاد کردند که تغییر زبان نه تنها از طریق تماس زبان ، مانند ارتباط بین فرانسوی و انگلیسی پس از فتح نورمن ، یا فرآیندهای طبیعی مانند تغییر استرس الگوهایی که منجر به از بین رفتن انتهای نهایی کلمه می شود ، اما در نتیجه چگونگی این عوامل تحت تأثیر ساختارهای اجتماعی ، گروه ها و رویدادهای اجتماعی- تاریخی قرار دارند.
زندگی در جزیره
به عنوان مثال ، بیل لابوف ، یکی از نویسندگان مطالعه و بنیانگذار حوزه زبان شناسی اجتماعی ، در تحقیقات خود در سال 1961 در جزیره کوچک باغ انگور مارتا ، در سواحل شمال شرقی ایالات متحده ، به یافته های خود اشاره کرد. انواع مصوت های صدا دار متمایز را می توان شنید.
باغ انگور مارتا مدتها بود که بر اقتصاد کشاورزی و ماهیگیری بنا شده بود ، اما با شروع دهه های 50 و 60 ، این جزیره به طور فزاینده ای به مقصد تعطیلات محبوب گردشگران ثروتمند تبدیل شد. با شروع گردشگری بر اقتصاد محلی آنها ، این هجوم ساکنان سرزمین اصلی ، به ویژه توسط افرادی که زندگی خود را به عنوان ماهی فروشان گذرانده بودند ، به عنوان یک تهاجم و تهدید برای شیوه زندگی سنتی آنها تلقی شد.
لابوف با بسیاری از خانواده های اصلی در جزیره مصاحبه کرد و متوجه شد ماهیگیرانی که در جزیره بالا زندگی می کردند ، جایی که هنوز سبک زندگی روستایی و سنتی بیشتری در آن حاکم بود ، تمایل داشت از یک شکل قدیمی تر از صداهای مصوت در کلماتی مانند “صدا” استفاده کند.
یا “درباره” ، به طوری که آنها بیشتر شبیه “seund” یا “aboot” تلفظ می شدند. این برخلاف الگو در سرزمین اصلی و در میان جوانترین گویندگانی بود که قصد داشتند از جزیره خارج شوند ، جایی که تلفظ معمولی بیشتر به یک هنجار تبدیل شده بود.
سخنرانان میانسال که در جزیره زندگی می کردند ، به ویژه کسانی که بر این عقیده بودند که گردشگران بر معیشت و شیوه زندگی سنتی آنها تأثیر می گذارد ، همچنین این تلفظ مصوت های صدا دار منحصر به فرد را به عنوان نشانه ای از معنی “جزیره نشین واقعی” آغاز کرده اند. ”
به طور خلاصه ، با استفاده از مصوت های قدیمی تر و سنتی تر ، این گویندگان در برابر تهاجم افراد خارجی و از دست دادن مشاغل و ارزش های سنتی مقاومت کلامی نشان دادند. استفاده از این هنجار محلی با نگرش سخنرانان نسبت به تغییرات اجتماعی و اقتصادی در حال وقوع در جامعه آنها مطابقت دارد.
آنچه این مطالعه نشان داد این است که تماس زبانی ، فیزیولوژی و تحولات تاریخی به تنهایی نمی تواند توضیح دهد که چرا گفتار در باغ انگور مارتا همانطور توسعه یافته است.
اگرچه ممکن است دانه های تلفظ امضا در کلماتی مانند “toide” (جزر و مد) و “heus” (خانه) توسط مهاجران قبلی کاشته شده باشد ، اما احیای این اشکال ، به ویژه تنها در یک مجموعه خاص از گویندگان ، عمیقا با شیوه زندگی کسانی که در جزیره هستند و تهدیدی که نیروهای خارجی درک می کنند.
پیوندی عمیق بین زبان شناختی و اجتماعی
به عبارت دیگر ، تنها با درک زبان در زمینه اجتماعی آن می توان تغییرات صوتی در جزیره را درک کرد. این مطالعه برای زمینه جامعه شناسی زبان شناسی مدرن و روشن ساختن اینکه چقدر تغییر زبان با عوامل محرک اجتماعی ارتباط دارد ، بنیادی است.
اگرچه شاید تعجب آور نباشد که رویدادهای فاجعه آمیزی مانند استعمار ، جنگ ها و اسکان مجدد ممکن است مسیر زبان را تغییر دهد ، اما مطالعات اجتماعی زبانی مانند آن درباغ انگور مارتا تفاوت های بسیار ظریف تری را نشان می دهد – چیزهایی مانند آنچه ما برای امرار معاش انجام می دهیم.
پیشینه قومی ما – می تواند بر شکل دهی به انتخاب های زبانی ما و تأثیر برداشت دیگران از ما تأثیرگذار تر باشد. و در واقع ، بسیاری از کارهای اجتماعی – زبانی از آن زمان حتی بیشتر ثابت کرده است که معنای اجتماعی بخش مهمی از چیزی است که نه تنها آنچه ما می گوییم ، بلکه مهمتر از همه نحوه بیان آن است.