داستان های ترسناک هالووین
به پایان اکتبر نزدیک می شود و هالووین در آستانه شروع است. مردم به روش های مختلف لباس می پوشند تا عمیق ترین و تاریک ترین ترس های بشریت را نشان دهند.
با این حال، در واقعیت، بزرگترین ترسهای مردم کمی متفاوت از آنچه هستند به نظر میرسند
طبق نظرسنجی اخیر دانشگاه چپمن در کالیفرنیا، آمریکایی ها بیشتر از مقامات دولتی فاسد می ترسند.
و به دنبال آن عزیزانشان در حال مرگ هستند (مطابقی با فیلم های ترسناک وجود دارد)، بیماری شدید عزیزان، ناآرامی های داخلی، بیماری همه گیر دیگر ، و سقوط مالی تبدیل هر یک از این ترس ها به لباس های مهمانی مناسب نیاز به خلاقیت جدی دارد.
بزرگترین داستان ترسناکی که تا به حال گفته شده در صفحات یک کتاب یا روی پرده فیلم اتفاق نمی افتد. در عوض، در داخل سر خود شما اتفاق می افتد.
ذهن انسان یک داستان نویس چیره دست است و مفصل ترین داستان های ترسناک ذهن شما را خلق می کند.
ممکن است به شما بگوید: “در راه رفتن به محل کار دچار حادثه می شوید.” «شما بدون اینکه بدانید سرطان دارید.
“شما هرگز آنقدر خوب نخواهید بود که به رویای خود برسید.” و “همه دوستانت پنهانی تو را تحقیر می کنند.” ذهن شما بزرگترین ضعف ها و ناامنی های شما را می شناسد و در استفاده از آنها علیه شما تردیدی نخواهد داشت.
ممکن است شوخی بدی به نظر برسد، اما منطق واقعی پشت آن نهفته است. ذهن شما از شکنجه کردن شما لذت نمی برد، بلکه سعی می کند شما را از بلایای احتمالی آگاه کند.
با پیش بینی سناریوهای ترسناک،اگرچه بعید است و اتفاق نخواهد افتاد، ذهن شما شما را برای بدترین سناریو آماده میکند. محتاط بودن بهتر است از پشیمان بودن.
از نظر تکاملی، این به فرآیندی مرتبط است که ممکن است به اجداد ما کمک کرده باشد که بیشتر زنده بمانند، به همین دلیل است که همه ما مغزهایی داریم که اغلب خطر را پیش بینی می کند.
اما زبان و شناخت انسان این احتیاط سالم را در مورد استروئیدها قرار می دهد و به ما اجازه می دهد آن کار را بیش از حد انجام دهیم.
از قضا، زمانی که به ترسهای خود بیش از حد واکنش نشان میدهیم که همان واکنش به یک مدار خود تقویتکننده متصل میشود، گویی واکنشهای ترسناک خودمان ثابت میکند که چیزی برای ترسیدن داریم.
از قضا، وقتی به ترسهای خود بیش از حد واکنش نشان میدهیم که واکنشهای خود به یک مدار خود تقویتکننده متصل میشوند، گویی واکنشهای ترسناک خودمان ثابت میکنند ما چیزی برای ترس داریم.
ممکن است ذهن شما خوب باشد، اما این واقعیت را تغییر نمیدهد که این داستانهای ترسناک شخصیشده میتوانند مانع زندگی ما شوند.
آنها ممکن است ما را به مبارزه با ترس خود سوق دهند، ما را از دیگران دور کنند، و ما را از انجام کارهایی که برایمان مهم و معنادار است بازدارند.
من گمان میکنم که این بخشی از دلیلی است که ما عمداً در هالووین ترس ایجاد میکنیم، تا با آن بازی کنیم و روند ناسالم از بین ببریم.
بیایید با آن پیش برویم! بیایید کلاه جادوگران خود را بر سر بگذاریم و این هفته اگر متوجه ترس هایی شدیم که بهترین ها را از ما می گیرند، سعی کنیم مثل شبح باشیم.
S.P.O.O.K.Y. فرمول داستان های ترسناک ذهنی
- S = Spot قبل از اینکه بتوانید به طور مؤثر با افکار و احساسات خود مقابله کنید، باید به آنها توجه کنید. شما باید داستان ترسناک را همانطور که در لحظه آشکار می شود، ببینید.
شما می توانید آن را با صدای بلند، یا فقط به صورت درونی برای خودتان تصدیق کنید. مهم نیست آنچه مهم است این است که به آن توجه داشته باشید. - P = مکث همانطور که ذهن شما، شما را به اعماق افکار و احساسات دشوار فرو میبرد، به راحتی می توانید غرق شوید.
به همین دلیل، مکث مهم است. یک لحظه صبر کنید و نفس بکشید. شما می توانید به این موضوع رسیدگی کنید، اما مجبور نیستید این کار را دیوانه وار انجام دهید. مکث کنید و لحظه ای به خودتان اختصاص دهید. - O = مشاهده کنید سپس، وقت آن است که به هیولا نگاه دقیق تری داشته باشید. واقعاً چه شکلی است؟ چه افکاری ظاهر می شوند؟ چه چیزی را می توانید در بدن خود احساس کنید؟ و چه چیز دیگری را متوجه می شوید؟ داستان ترسناک را با تمام جزئیاتش مانند یک دانشمند کنجکاو که یک کشف جدید انجام می دهد مشاهده کنید.
- O = طی کردن این مرحله احتمالاً سختترین مرحله است. بعد از اینکه فیلم ترسناک خود را مشاهده کردید، وقت آن است که با آن صحبت کنید.
این به این معنی است که به خود اجازه دهید با این افکار و احساسات دشوار مواجهه شوید. نفس کشیدن را فراموش نکنید بله، سخت است، اما همچنین مهم است.
هرچه بیشتر بتوانید به خودتان اجازه دهید که در برابر چیزهای دشوار مقاومت کنید، کمتر شما را کنترل می کند و انجام کارهای مهم و معنادار برای شما آسان تر خواهد بود. - K = کارائوکه اکنون کمی سرگرم کننده است. ببینید آیا می توانید داستان ترسناک خود را در یک جمله بخوانید، به عنوان مثال، “من پیر و تنها خواهم مرد.”
به هیولای مورد علاقه خود فکر کنید و تصور کنید که آنها این جمله را می گویند. حالا یک کارائوکه کامل انجام دهید.
هیولای فرانکنشتاین را تصور کنید که زمزمه می کند «هیچ کس مرا دوست ندارد». وانمود کنید که یک جادوگر هستید که می گوید: “من تنبل و احمق هستم.” با صداهای مختلف آزمایش کنید و ببینید که چگونه بر داستان ترسناک تأثیر می گذارد.
به احتمال زیاد، کمی قدرت خود را از دست خواهد داد و شما دیدگاه متفاوتی به دست خواهید آورد. - Y = بله، متشکرم سپس ببینید که آیا می توانید با یک “بله” ملایم پایان دهید و از ذهن خود برای تلاش ترسناکش برای مفید بودن تشکر کنید.
ذهن شما سعی می کند از شما محافظت کند. با آن تند رفتار نکنید بله، داشتن داستان های ترسناک اشکالی ندارد.
تقریباً به همان شیوه از ارواح و اجنههایی که به سراغ شما میآیند برای تمام کارهایی که برای ترساندن شما انجام میدهند تشکر میکنید، ببینید آیا کمی قدردانی ذهن را آرام میکند یا خیر.
در فیلمهای ترسناک، حداقل آنهایی که پایان خوشی دارند، قهرمانهایی که زنده میمانند نترس نیستند. می توانید ترس، اضطراب، استرس، و نگرانی های آنها را ببینید.
اما به جای اینکه اجازه دهند خود توسط ترس هایشان کنترل شوند، می توانند روی آنچه که مهمتر است تمرکز کنند و اقدامات موثری انجام دهند.
و هنگامی که با داستان ترسناک شخصی خود مواجه شدید، ببینید آیا می توانید این سطح از تدبیر را تطبیق دهید و به یاد داشته باشید که مثل شبح باشید.
هالووین مبارک.
برای مطالعه در رابطه با شرطی سازی ترس کلیک کنید.