درونگرایی و برونگرایی
درونگرایی و برونگرایی از الگو های مهم شخصیت که بر رفتار و تفکر انسان ها حاکم است و و باعث بوجود آمدن نظریات و آزمونهای متفاوت برای اندازهگیری و سنجش این موضوع شده است. بشر برای شناخت بهتر از خود در زمینه های شغلی، اجتماعی، خانوادگی و… نیاز دارد که از نظریات و آزمون های روانشناسی کمک بگیرد. در این مقاله تاریخچه نظریات درونگرایی و برونگرایی را شرح میدهیم و سپس بهترین پرسشنامههای موجود در این زمینه را معرفی خواهیم کرد.
نگاه تجربی به درونگرایی و برونگرایی
برای شروع بحث درونگرایی و برونگرایی باید به یونان باستان و نظریه عمومی بقراط در مورد شخصیت افراد اشاره کنیم. بقراط معتقد بود شیوه رفتار و تفکر انسان ها توسط یکی از عناصر چهارگانه درون بدن تعیین میشود. چهار سبک شخصیتی برگرفته از عناصر چهارگانه عبارت اند از:
- صفراوی مزاجها: افرادی که دارای طبع گرم و خشک و همچنین این افراد خوشبین، فعال، باهوش، عصبی و پیش بینی ناپذیر هستند. به این افراد در روانشناسی برونگرای بدون ثبات هیجانی گفته میشود.
- سودایی مزاجها: افرادی که دارای طبع سرد و خشک و همچنین این افراد گوشهگیر، منزوی، دوراندیش و مضطرب هستند. به این افراد در روانشناسی درونگرای بدون ثبات هیجانی گفته میشود.
- بلغمی مزاجها: افرادی که دارای طبع سرد و تر و همچنین صبور، آرام، محتاط، میانهرو، منظم هستند و کمتر عصبی میشوند. به این افراد در روانشناسی درونگرای باثبات هیجانی گفته میشود.
- دموی مزاجها: به افراد خونگرم گفته میشود. این افراد طبع گرم و تر دارند. افرادی شجاع، معاشرتی، سرزنده و خوشمشرب هستند. دیر عصبی میشوند. به این افراد در روانشناسی برونگرای باثبات هیجانی گفته میشود.
نظریه یونگ درباره درونگرایی برونگرایی
برای بهتر فهمیدن درونگرایی و برونگرایی باید نظریه یونگ را بررسی کنیم؛ زیرا یونگ اولین کسی بود که این دو مفهوم را وارد مبحث شخصیت کرد و تعاریف کاملی از آنها ارائه داد. یونگ یک نظریه جامعه در این باره ترتیب داد و افراد دورنگرا و برونگرا را مشخص کرد و مهمترین تست شخصیت بر پایه و اساس نظرت و دیدگاه او است.
آیا درونگرایی و برونگرایی دو الگوی شخصیتی کاملا مجزا هستند؟
آیا افراد فقط میتوانند درون یکی از طبقات درونگرایی یا برونگرایی قرار بگیرند یا نه؟ آیا این دو صفت کاملاً از یکدیگر جدا هستند و یا باید آنها را بهصورت یک پیوستار در نظر گرفت که اکثر انسانها در میانه آن هستند و تعداد کمتری در دو طرف آن قرار دارند؟
همه در زندگی گاهی در جمع بودن را دوست داریم و گاهی تنها بودن را؛ و این نوسانات در طول روز بسیار طبیعی است. برخی اوقات در کنار دوستان و خانواده بودن را دوست داریم و گاهی اوقات هم بعد از چند ساعت فعالیت دوست داریم برای خودمان وقت بگذاریم و برای کار های روزانه برنامه ریزی کنیم.
مهترین نکتها یکه یونک درباره این دو الگو شخصیتی بیان میکند این است که افراد معمولا هر دو الگو را دارند و با توجه به نباز خود و موقعیت از هر دو استفاده میکنند اما ان چیزی که مشخص کنندهی سبک شخصیتی افراد است تمایل داشتن آنها به استفاده بیش از یک الگو در زندگی است.
برای کسب اطلاع بیش تر در زمینه کارل یونگ کلیک کنید.
تعاریف درونگرایی و برونگرایی از دیدگاه یونگ
بین براشت ما از درونگرایی و برونگرایی و نظریات یونگ در این مورد کمی تفاوت وجود دارد؛ و بینشهای تازه و دقیقی درباره این دو نگرش شخصیتی به ما نشان میدهد.
1. درونی گرایی
یک نگرش روانی که با جهتگیری به سوی اندیشهها و احساسات فرد مشخص میشود. افراد درون گرا تمایل دارند بیش تر به درون خود توجه کنند و موضوعات و رویداد های محیطی را با توجه به افکار درونی خود تفسیر می کنند.
2. برونگرایی
یک نگرش روانی که با جهتگیری به سوی دنیای بیرونی و دیگران مشخص میشود. توجه آن ها متمرکز بر دنیای بیرون و واقعیت های زندگی روزمره است. آن ها موضوعات و رویداد های محیطی را با توجه شیوه عمل گرایانه و بیرونی تفسیر می کنند.
کارکردهای درونگرایی و برونگرایی
ترکیب این دو الگو با چهار کارکرد خاصی که یونگ بیان کرد تیپ های شخصیتی افراد را ایجاد میکند. یونگ میگوید نه درونگرای محض درایم و نه برونگرای محض بلکه این دو الگو همواره با یک یا بیشتری از چهار کارکرد ترکیب شده و هشت تیپ شخصیت را ایجاد میکنند.
حس کردن، تفکر، احساس و شهود؛ این چهار کارکرد بهصورت خلاصه اینگونه تعریف میشوند:
- حس کردن، به معنای فهم این است که چیزی وجود دارد
- تفکر، باعث معنا بخشی به آن چیزی میشود که درک کردهایم
- احساس، باعث ارزشگذاری برای موضوعات میشود
- شهود، امکان شناخت موضوعات را بی آنکه دقیقاً منبع و چگونگی شناخت مشخص باشد فراهم میکند
سنخ های روانشناختی
1. سنخ فکری برونگرا:
چنین افرادی بر طبق قواعد انعطاف ناپذیری زندگی می کنند. آنها احساسها و هیجانهای خود را سرکوب کرده، در تمام جنبه های زندگی خود واقع گرا بوده و در اندیشه ها و عقاید خود جزمی هستند.
2. سخ احساسی برون گرا:
این افراد تفکر خود را بازداری کرده و شدیدا هیجانی هستند. آنها از ارزشها، اصول اخلاقی و آداب و رسومی که آموخته اند، دست برنداشته و از آنها پیروی می کنند و به طور غیر معمولی نسبت به انتظارات و عقاید دیگران حساس هستند.
3. سنخ حسی برونگرا:
این سنخ شخصیت متوجه لذت و شادی و تداوم پیگردی تجربه ها و حسهای جدید است. چنین اشخاصی شدید، واقعیت مدار بوده و تا اندازه زیادی با افراد و موقعیتهای مختلف انطباق پذیر هستند.
4. سنخ شهودی برونگرا:
یونگ معتقد بود که این افراد به خاطر توانایی زیاد خود در بهره برداری از فرصتها، در تجارت و سیاست کارایی بالایی دارند. آنها جذب عقاید جدید شده و خلاق هستند و قادرند دیگران را به عمل و پیشرفت ترغیب نمایند.
5. سنخ فکری درونگرا:
این افراد سازگاری خوبی با دیگران ندارند، در بیان افکار خود مشکل دارند و ظاهرة بی احساس بوده و توجهی به دیگران ندارند. آنها نه بر احساسهای خود، بلکه بر اندیشه های خود متمرکزند و از قضاوت عملی ضعیفی برخوردارند.
6. سنخ احساسی درونگرا:
در این افراد تفکر و ابراز بیرونی هیجان سرکوب شده است. آنها به نظر دیگران اسرار آمیز و دست نیافتنی می آیند، آرام و متواضع هستند، کودکانه عمل کرده و نسبت به احساسها و افکار دیگران توجه اندکی دارند.
7. سنخ حسی درونگرا:
افراد حسی درون گرا، سنخهای غیر منطقی هستند و از دنیا بریده اند. آنها به بیشتر فعالیتهای انسان با خیر خواهی و سرگرمی مینگرند. تا اندازه زیادی به مسایل زیبایی شناختی حساس هستند، بر حسها متمرکزند و شهود را سرکوب می کنند.
8. سنخ شهودی درونگرا:
این افراد ممکن است چنان به شهود توجه کنند که ارتباط اندکی با واقعیت داشته باشند. آنها رؤیایی و خیال پرداز هستند. دیگران به ندرت آنها را درک می کنند و به نظر عجیب و غریب می آیند.
افراط در درونگرایی و برونگرایی
هر فردی درونگرایی و برونگرایی را باهم دارد؛ اما اگر در هر یک از این ها افراط شود و کنترل شخصیت را به دست بگیرند تعادل شخصیت، فرد بهم میریزد. افرادی که برونگرای مفرط هستند، معمولاً تبدیل به افراد مقلدی میشوند که هیچ نظر و ایدهای از خود ندارند و بازیچه دست دیگران و حوادث میشوند. افرادی که درونگرای مفرط هستند، ارتباط خود را با واقعیت و دیگران از دست میدهند و ممکن است حتی دچار توهم و هذیان گردند.
نکته: از دیدگاه یونگ ایجاد تعادل بین این دو نگرش شخصیتی یکی از تواناییهای مهمی است که افراد با شناخت بیشتر خود به آن دست پیدا میکنند.
آزمون شخصیت مایرز-بریگز (MBTI)
این آزمون توسط مایرز و بریگز آمریکایی طراحی شد. آنها دریافتند که دیدگاههای یونگ با مشاهدات خودشان یکسان است. آنها تلاش کردند با طراحی این پرسشنامه به افراد کمک کنند تا شناخت بهتری از ویژگیهای خودشان به دست بیاورند. مایرز و بریگز دو کارکرد دیگر به گفتههای یونگ اضافه کردند؛ کارکرد ادراکی و قضاوتی.
- کارکرد ادراکی، افرادی را توصیف میکند که در مواجهه با رویدادها انعطاف و پذیرش بیشتری دارند و تفکر آنها روشنفکرانهتر است.
- کارکرد قضاوتی، افرادی را توصیف میکند که ساختار زندگی آنها استوار و محکم است و سعی میکنند تصمیمات روشن و واضحی بگیرند.
این تست به شما کمک میکند که درونگرا یا برونگرا بودن خود را متوجه شوید و همچنین کارکردهای غالب شخصیتتان را بهتر بشناسید. همچنین به شما کمک میکند تا افراد مشابه خود را بهتر تشخیص دهید و بتوانید با افراد دیگر ارتباط بهتری برقرار کنید. موضوع دیگر شناخت توانایی فردی و اجتماعی شماست. شاید در پیدا کردن شغل مناسب برای خود مشکل داشته باشید. این تست در یافتن زمینههایی که در آنها بیشتر تسلط و توانایی دارید به شما کمک خواهد کرد.
نظریه آیزنک درباره درونگرایی و برونگرایی
آیزنک یکی دیگر از افرادی است که در درک ما از این دو الگوی شخصیتی تأثیر فروانی گذاشته است. دیدگاه او با نگرش غالب ما هماهنگتر از یونگ است. او نیز همچون یونگ این دو الگو را بهصورت یک طیف در نظر گرفت که اکثر افراد در میانه آن قرار دارند.
برونگرایان ازنظر آیزنک معاشرتی، شوخطبع، سرزنده، حاضرجواب، خوشبین و تحریکپذیر هستند و در مقابل درونگرایان آرام، نافعال، غیر معاشرتی، محتاط، خوددار، فکور، بدبین، صلحجو، هوشیار و مقید هستند.
دلیل درونگرایی و برونگرایی از نگاه آیزنک
آیزنک از نگاه زیستشناختی مغز افراد درونگرا و برونگرا را با یکدیگر مقایسه کرد و به این نتیجه رسید که افراد برونگرا سطح تحریک مغزی پایینتری دارند و به همین دلیل برای رسیدن به سطح تحریک مغزی مطلوب و رسیدن به بهترین شرایط کارایی هوشی نیاز به هیجان و فعالیت دارند. افراد برونگرا به فعالیتهای هیجانی و اجتماعی و پرخطر بیشتر تمایل دارند زیرا در این شرایط احساس لذت بیشتری میکنند.
برعکس این قضیه در افراد درونگرا وجود دارد یعنی این افراد سطح تحریک مغزی بالاتری را تجربه میکنند و به همین دلیل با کمترین تحریک موجود در محیط مغز آنها به نهایت کارکرد و بازدهی خود میرسد و در آنها احساس لذت ایجاد میکند؛ به همین دلیل این افراد از مهمانیها و شغلهایی که به روابط اجتماعی بالا نیاز دارند و یا مدام در حال فعالیت و تحریک هستند اجتناب میکنند.
پرسشنامه شخصیت آیزنک
او بر اساس نظریات و یافتههای خود چندین پرسشنامه طراحی کرد که در کنار ویژگیهای دیگر، درونگرایی و برونگرایی را نیز موردسنجش قرار میدهد. پرسشنامه شخصیت مادزلی(MPI)، پرسشنامه شخصیت آیزنک(EPI) و آزمون شخصیت آیزنک(EPQ) از مهمترین آنها هستند و موارد استفاده فراوانی دارند.
آزمون پنج عاملی شخصیت مک کری و کاستا
آزمون پنج عاملی شخصیت یا نئو (NEO)، معروفترین و پرکاربردترین تست شخصیت شناسی مورداستفاده در تمام دنیا است. یکی از عواملی که این پرسشنامه اندازهگیری میکند، میزان درونگرایی و برونگرایی افراد است. این آزمون نیز درونگرایی و برونگرایی را بهعنوان یک طیف در نظر میگیرد که اکثر افراد در میانه آن قرار دارند.
کسانی که در برونگرایی نمرات بالاتری میگیرند افرادی مهربان، خوشرو، پرحرف، معاشرتی و خوشگذران هستند افرادی که در برونگرایی نمرات پایینتری کسب میکنند افرادی خوددار، ساکت، گوشهگیر، منفعل و فاقد توانایی ابراز هیجان نیرومند هستند.
برای اطلاع بیش تر از تست نئو فرم بلند و تست نئو فرم کوتاه کلیک کنید.
نظریات تکاملی در مورد درونگرایی و برونگرایی
این نظریات با کارهای دیوید باس در زمینه روانشناسی تکاملی شروعشد. این دیدگاه بیشتر تمایل بر یافتن علل گرایش افراد در استفاده از ابزارهای روانشناختی مختلف در طول تاریخ دارد. آنها به دنبال یافتن فواید و مضرات ویژگیهای مختلف انسانی هستند که شانس ما را برای زنده ماندن افزایش داده است.
ازنظر آنها انسانها ویژگیهایی را به ارث میبرند که شانسشان را برای زنده ماندن در طول تاریخ افزایش داده است. بهعنوانمثال این دیدگاه اعتقاد دارد دلیل اینکه اضطراب در طول تاریخ همراه با انسانها باقیمانده به این موضوع برمیگردد که اضطراب شانس ما را برای زنده ماندن افزایش داده است. افراد نیاز داشتند تا از خود در برابر حیوانات وحشی و رویدادهای طبیعی مثل سیل و طوفان محافظت کنند و افرادی که اضطراب بیشتری در این زمینهها داشتهاند احتمال زنده ماندن خود را افزایش دادهاند.
در همین زمینه، آنها معتقدند که برونگرایی منافع زیادی را برای نسل بشر به همراه داشته است از قبیل موفقیت در یافتن همسر، اتحاد اجتماعی و جستوجوی محیط برای به دست آوردن نیازهای خود. همچنین برونگرایی زیانهایی را نیز با خود به همراه داشته که باعث به وجود آمدن بعد درونگرایی در انسانها شده است. مثلاً افراد برونگرا احتمال بیشتری داشت که در معرض خطر قرار بگیرند و یا خانوادههای آنها ثبات کمتری داشته باشد.
سخن آخر
درونگرایی و برونگرایی دو سر یک طیف هستند. معمولاً ما به همراه درونگرایی و برونگرایی کارکردهای دیگری مثل متفکر و احساسی را نیز به همراه خود داریم و تشخیص اینکه شخصیت ما دقیقاً در کجای این طیف قرار دارد به تخصص و تجربه و مهارت بالایی نیاز دارد.