نماد سایت مجله روانشناسی رابینیا

معرفی رشته روانشناسی زنان (psychology of women)

روانشناسی زنان
  • معرفی رشته روانشناسی زنان (psychology of women)

    روانشناسی زنان حوزه ای از تحقیقات علمی است که بر روی چگونگی و چرایی رفتار زنان ، تفکر و احساس آنها متمرکز است. اصطلاحات دیگری که گاهی اوقات برای توصیف همان مفهوم استفاده می شود روانشناسی جنسیت و روانشناسی فمینیستی است.

    با این حال ، طبق گفته فلورانس اِل دانمارک (Florence L. Denmark) ، اصطلاح روانشناسی جنسیت تجربیات مهمی را که فقط در زنان وجود دارد را بررسی می کند . به عنوان مثال بارداری ، شیردهی و قاعدگی. اصطلاح روانشناسی فمینیسم مناسب تلقی نمی شود. زیرا مفهوم زیادی دارد و ممکن است تعریف آن در بین فمنیستهای مختلف بسیار متفاوت باشد.

    فلورانس اِل دانمارک،  روانشناسی زنان را مطالعه ای تعریف می کند که شامل تمام مسائل روانشناختی مربوط به زنان و تجارب آنها است. در آغاز تحقیقات روانشناختی ، زنان و گونه های جانوری ماده اغلب به عنوان سوژه در تحقیقات قرار نگرفتند.

    محققان اولیه بر روی انسانهای نر سفیدپوست یا حیوانات نر تمرکز داشتند . که روانشناسی را از یک علم رفتار به علمی درباره رفتار مردان سفیدپوست تبدیل کرد . همانطور که دانمارک و همکارانش در روانشناسی زنان گفتند.

    برای مطالعه تفاوت الگو های زبانی زنان و مردان کلیک کنید.

    تاریخچه و پیشینه روانشناسی زنان

    در اوایل تاریخ روانشناسی زنان دو شخصیت اصلی وجود دارد :

    چارلز داروین (1809 تا 1882) و زیگموند فروید (1856 تا 1939) ، که هر دو نفر زنان را نسبت به مردان پایین تر می دانستند.

    چارلز داروین (1809 تا 1882)

    داروینیسم اجتماعی بر اساس نظریه های انتخاب طبیعی و جنسی بود. به گفته داروین ، افراد در مبارزه برای هستی به رقابت می پردازند. و افرادی که صفات مطلوبی دارند زنده می مانند و تولید مثل می کنند.

    نظریه انتخاب جنسی که از محبوبیت کمتری برخوردار است نیز مبتنی بر یک مبارزه است. اما مبارزه بین مردان برای تصاحب زنان همانطور که داروین گفت.

    داروین بر این باور بود که زنان به دلیل رقابت برای مردان ، فرصت کمتری برای رشد هوش ، پشتکار و شجاعت نسبت به مردان دارند.

    بعنوان یک واکنش ، تعدادی از دانشمندان ، از جمله لتا هولینگ ورث (1886 تا 1939)، با ارائه شواهد تجربی مستدل بر ضد اعتقاد به تنوع بیشتر مردها ، برای رد داروینیسم اجتماعی تلاش کردند.

    فروید

    فروید، که نظریه روانکاوی او اساس برخی از تأثیرگذارترین فرمول های رشد شخصیت است. بر آلت تناسلی مرد به عنوان منبع قدرت تأکید کرد. و مفهوم “حسادت آلت تناسلی مرد” را ارائه داد، احساسی که گفته می شود دختران وقتی متوجه می شوند این احساس را دارند که آلت تناسلی مردانه ندارند.

    این دیدگاه همچنین باعث مخالفت برخی از روانکاوان زن شد زیرا زنان را به عنوان مردان نصفه و نیمه یا کمبود دار نشان می داد. به عنوان مثال ، کارن هورنی (1885 تا 1952)، که اغلب او را نوفرویدی توصیف می کردند، اظهار داشت که مردان به رحم زنان حسادت می کنند زیرا عمل ایجاد یک انسان دیگر، و شکل نهایی خلاقیت قلمداد می شود، مفهومی که به آن حسادت یا رشک رحم معروف است.

    کلارا تامسون (1893 تا 1958) یکی دیگر از مخالفان ارتدوکسی فرویدی بود. هورنی و تامسون هر دو تجربه ، محیط و تأثیرات اجتماعی را به عنوان فاکتورهای بسیار مهم برای رشد شخصیت ذکر کردند.

    نظریه آناتومی- سرنوشت

    گفته می شود نوزادان پسر و دختر به دلیل اختلافات اساسی خاص، دنیای اطراف خود را متفاوت درک و تجربه می کنند.

    با این حال، باردویک با نظریه بیش از حد ساده آناتومی- سرنوشت موافق نیست. این دانشمند همچنین با طرفداران جبرگرایی فرهنگی بحث می کند که اهمیت کمی را به تفاوت های بیولوژیکی نسبت می دهند.

    در کتاب روانشناسی زنان : مطالعه تعارضات زیست فرهنگی (1971) باردویک اظهار داشت که اختلافات بین زن و مرد به طور تعاملی نشات می گیرد : در تفاوت های خلقی ژنتیکی ، تفاوت در سیستم تولید مثل بزرگسالان و ارزشهای مرتبط با جنس مخصوص هر فرهنگ “

    روانشناسی زنان در سال 1973، هنگامی كه انجمن روانشناسی آمریكا بخش روانشناسی زنان را تاسیس كرد، که همچنین به عنوان بخش 35 شناخته می شود، رسماً به عنوان یك رشته قانونی تحصیلات شناخته شد.

    از آن زمان ، این رشته با تعداد زیادی از محققان به رشد و توسعه خود ادامه داده است. محققانی که روی این موضوع کار می کنند در سال 1999 ، این بخش را به انجمن روانشناسی زنان تغییر نام دادند.

     

     

    حوزه و رشته روانشناسی زنان

    حوزه روانشناسی زنان (psychology of women) اصلاحات فمنیستی را در اختیار نظریه ها و تحقیقاتی قرار می دهد که تجارب زنان را نادیده گرفته ، پیش پا افتاده و تحریف کرده تا در یک ساختار مغرضانه مردانه قرار گیرد. بنابراین ، رشته روانشناسی زنان

    موضوعات روانشناسی زنان

    در این رشته روانشناسی نیز افراد را ترغیب می کند تا تمام زیرمجموعه های روانشناسی را برای تصویرگری خود از زنان مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. psychology of women به موضوعات روانشناسی زیر می پردازد :

    روانشناسی زنان همچنین به مواردی بین جنس، نژاد، طبقه، سن، توانایی، گرایش جنسی و منشا ملی مربوط می شود.

    تحقیقات تجربی در روانشناسی زنان در سیاستگذاری در مورد موضوعاتی مانند ادغام زندگی کاری، مراقبت روزانه، خشونت علیه زنان و کودک ربایی و گم شدن کودکان استفاده می شود.

    محققان در زمینه روانشناسی زنان به عنوان شاهد خبره در پرونده های دادگاه در مواردی مانند آزار و اذیت جنسی، تبعیض نژادی، آزار جنسی کودکان، تجاوز جنسی و خشونت علیه همسر فعالیت می کنند.

    از رشته روانشناسی زنان نیز به عنوان روانشناسی فمینیستی یاد می شود. زیرا هدف این رشته شناخت فرد در جنبه های وسیع سیاسی و اجتماعی جامعه است.

    مشکلات عمومی سلامت روان در زنان

    اگر زنی هستید که افسردگی، اختلال اضطراب یا بیماری روانی دیگری را تجربه کرده اید، تنها نیستید.

    طبق نظرسنجی اخیر اداره سوء مصرف مواد و خدمات سلامت روان، در 29 میلیون زن آمریکایی یا حدود 23 درصد از زنان جامعه، فقط در سال 2012 یک اختلال مرتبط با سلامت روان را تشخیص داده اند. و اینها فقط موارد شناخته شده هستند.

    کارشناسان می گویند که میلیون ها مورد دیگر ممکن است گزارش نشده و درمان نشوند.

    برخی از شرایط سلامت روانی بیشتر در زنان رخ می دهد و می تواند نقش مهمی در سلامت کلی زن داشته باشد.

    در حالی که مردان میزان بالاتری از اوتیسم، اسکیزوفرنی زودرس، اختلال شخصیت ضد اجتماعی و اعتیاد به الکل را تجربه می کنند. مشکلات سلامت روانی در زنان شایع تر است:

    1. افسردگی

    زنان دو برابر مردان (12 درصد زنان در مقایسه با 6 درصد مردان) دچار افسردگی می شوند.

    2. اضطراب و هراسهای خاص

    اگرچه زنان و مردان به طور مساوی تحت تأثیر شرایط بهداشت روانی مانند وسواس فوبیا و ترس های اجتماعی قرار می گیرند ، اما زنان دو برابر مردان دچار اختلال وحشت ، اضطراب عمومی و ترس های خاص می شوند.

    3. سندرم استرس پس از سانحه (PTSD)

    زنان به دنبال یک واقعه آسیب زا دو برابر بیشتر دچار PTSD می شوند.

    4. اقدام به خودکشی

    مرگ در اثر خودکشی در مردان چهار برابر زنان است، اما زنان دو یا سه برابر بیشتر از مردان اقدام به خودکشی می کنند.

    5. اختلالات اشتها

    زنان حداقل 85 درصد موارد بی اشتهایی و پرخوری و 65 درصد موارد اختلال پرخوری را تشکیل می دهند.

    علائم زنان نیز متفاوت است

    حتی هنگامی که زنان و مردان در یک تشخیص روانی مشترک هستند، علائم و متعاقب آن درمان می تواند متفاوت باشد.

    به عنوان مثال، مردی که افسرده است احتمالاً مشکلات مربوط به شغل را گزارش می کند. در حالی که یک زن احتمالاً مسائل جسمی مانند خستگی یا اشتها و اختلالات خواب را گزارش می کند.

    برخلاف همتایان مرد افسرده خود، زنان تمایل دارند در طی چند سال از ابتلا به افسردگی دچار مشکلات سوء مصرف الکل شوند.

    زنان در مقایسه با مردان که اغلب از طریق ورزش و سایر سرگرمی ها بهبود می یابند. به احتمال زیاد از مراکز مذهبی و عاطفی برای جبران علائم افسردگی استفاده می کنند.

    زنان مبتلا به اسکیزوفرنی

    زنان مبتلا به اسکیزوفرنی بیشتر اوقات افسردگی و اختلال در فکر را تجربه می کنند. در حالی که مردان مبتلا به اسکیزوفرنی بیشتر دچار بی علاقگی و انزوای اجتماعی می شوند.

    زنان مبتلا به اسکیزوفرنی معمولاً سریعتر به داروهای ضد روان پریشی پاسخ می دهند. و به مراقبت های شخصی کمتری احتیاج دارند.

    زنان اسکیزوفرنی نیز علائم خلقی بیشتری را گزارش می کنند. که می تواند روند تشخیص را پیچیده کند و ممکن است علاوه بر داروهای ضد روان پریشی به تجویز تثبیت کننده های خلقی نیز نیاز داشته باشد.

     

     

    چرا تفاوت های جنسیتی؟

    چه چیزی در مغز و بدن زنان اتفاق می افتد تا این پاسخ ها را از بیماری روانی متمایز کند؟ پاسخ ها ممکن است در موارد زیر باشد:

    تأثیرات بیولوژیکی

    معروف است که نوسانات هورمونی زنان در خلق و خو و افسردگی نقش دارد. هورمون استروژن می تواند تأثیرات مثبتی بر روی مغز بگذارد.

    از زنان اسکیزوفرنیک در طی مراحل خاصی از چرخه قاعدگی در برابر علائم شدید محافظت کند. و ساختار نورون ها را در مغز حفظ می کند ، که از برخی جنبه های آلزایمر محافظت می کند.

    از نگاهی مثبت تر، زنان تمایل به ایجاد تثبیت کننده خلق و خوی کمتری در سروتونین دارند. و آن را با سرعت کمتری نسبت به مردان سنتز می کنند. که ممکن است میزان بالاتری از افسردگی باشد. همچنین اعتقاد بر این است که آرایش ژنتیکی زن در ایجاد اختلالات عصبی مانند آلزایمر نقش دارد.

    تأثیرات فرهنگی اجتماعی

    علی رغم پیشرفت در برابری جنسیتی، زنان هنوز از نظر قدرت اقتصادی-اجتماعی، مقام، موقعیت و وابستگی با چالش هایی روبرو هستند. که می تواند به افسردگی و سایر اختلالات کمک کند.

    زنان هنوز مراقبان اصلی کودکان هستند. و تخمین زده می شود که آنها 80 درصد از کل مراقبت های مربوط به بیماران مزمن بزرگسال را نیز فراهم می کنند . که این امر استرس را به زندگی یک زن اضافه می کند.

    دختران تمایل دارند در دوران بلوغ از بدن خود راضی نباشند . واکنشی که با افسردگی در ارتباط است. همچنین دختران بیشتر از پسران مورد آزار جنسی قرار می گیرند. و از هر پنج زن یک مورد تجاوز یا اقدام به تجاوز جنسی را تجربه می کند که می تواند منجر به افسردگی و اختلال وحشت شود.

    تأثیرات رفتاری

    برخی تصور می کنند که سهم زنان در گزارش اختلالات سلامت روان بیش از مردان است. و پزشکان مستعد تشخیص زن مبتلا به افسردگی و درمان بیماری با داروهای تغییر دهنده خلق و خو هستند.

    زنان بیشتر احتمال دارد که نگرانی های مربوط به بهداشت روان را به یک پزشک عمومی گزارش دهند. در حالی که مردان ترجیح می دهند که آنها را با یک متخصص سلامت روان در میان بگذارند. با این حال ، زنان گاهی اوقات می ترسند که خشونت جسمی و آزار را گزارش کنند.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    خروج از نسخه موبایل