نماد سایت مجله روانشناسی رابینیا

سه نکته کاربردی برای غلبه بر کمال گرایی

غلبه بر کمال گرایی
  • سه نکته کاربردی برای غلبه بر کمال گرایی

    صبح دوشنبه دلگیر ، من به یک دانشجوی فارغ التحصیل آرامش ناپذیر گوش می دهم. بر اساس وضعیت اضطراب آنها ، شما فکر می کنید در آستانه خروج از برنامه خود هستند یا یکی از عزیزان به شدت بیمار شده است.

    حقیقت بسیار متفاوت است. این شخص یک دانشجوی برجسته است و در راه کسب مدرک خود قرار دارد. آنها یک رزومه ستاره ای پر از پروژه های تحقیقاتی و نشریات تهیه کرده اند. با این حال ، آنها در آخرین امتحان خود با B کنار می آیند. معدل 4.0 کامل آنها در خطر است.

    این سناریو بسیار رایج است. داده های بیش از 40،000 دانشجوی کالج در کانادا ، انگلستان و ایالات متحده نشان می دهد که کمال گرایی در حال افزایش است.

    در جامعه دستاورد گرا ، کمال گرایی به عنوان نشان افتخار تجلیل می شود. مترادف با سخت کوشی و سخت کوشی شده است. حقیقت متفاوت است.

    کمال گرایی یک راه وحشیانه برای زندگی است. انسان بودن یعنی داشتن عیب. با این حال ، کمال گراها به سختی می توانند کاستی های خود را بپذیرند. آنها برای جبران ، سطح انتظارات خود را به سطوح دست نیافتنی و ناپایدار می رسانند.

    آنها خود را به حداکثر می رسانند و انتظار دارند در کارهایی که مهم می دانند 100 امتیاز کسب کنند. از قضا ، داشتن چنین تعریف محدودی از موفقیت آنها را برای بزرگترین ترس ، که شکست است.

    افراد کمال گرا وقتی در رسیدن به یک هدف خاص شکست می خورند ، فقط ناامید نمی شوند. آنها از شرم خیس می‌شوند زیرا خود را یک شکست کامل تعریف می کنند.

    کمال گرایی با مجموعه ای از مشکلات عاطفی مانند افسردگی ، اضطراب ، و حتی خودکشی همراه است. همین الگو در مورد دانشگاهیان صادق است. گزارشی از بنیاد رابرت وود جانسون فشار بیش از حد برای برتری را به عنوان یک عامل محیطی که سلامت نوجوانان را به خطر می اندازد ، شناسایی کرد.

    دانش آموزان در مدارس با موفقیت بالا ، با نمرات استاندارد و فارغ التحصیلانی که به کالج های برتر می روند ، در مقایسه با هنجارهای ملی میزان بیشتری از مشکلات سلامت روان را تجربه می کنند.

    جوانان راه الگوهای بزرگسالان خود را دنبال می کنند. برای معکوس کردن روندهای فعلی و محافظت از سلامت عاطفی جوانان خود ، ما باید خودمان را تأمل کنیم کمال گرا و الگوی رفتاری خود را تغییر دهیم. به هر حال ، اعمال بلندتر از کلمات صحبت می کنند.

    در اینجا سه ​​روش برای کمک به شما در رهایی از قید و بند کمال گرایی آمده است:

    1. بازسازی مجدد کمال گرایی

    افراد کمال گرا اغلب تمایلی ندارند که تمایلات کمال گرایانه خود را کنار بگذارند زیرا می ترسند برتری خود را از دست بدهند یا از رقابت عقب بیفتند، آشنایی باعث راحتی می شود.

    همانطور که آنها به من می گویند: “چرا من چیزی را که در زندگی تا این حد به من رسیده است رها می کنم؟” آنها کمال گرایی خود را یک ابرقدرت می دانند که آنها را به سمت موفقیت سوق می دهد.

    خیر آنها با وجود کمال گرایی خود توانسته اند در زندگی تا این حد پیش روند. ایجاد انتظارات بلند و غیرواقعی یک ابرقدرت نیست.

    فقط شما را در برابر مشکلات عاطفی آسیب پذیر می کند. تصور کنید اگر دیگر انتظارات بیش از حد را روی دوش خود نکشید ، چقدر می توانید مولدتر باشید.

    2. طرز فکر خود را تغییر دهید

    افراد کمال گرا اغلب دچار مغالطه “همه یا هیچ” می‌شوند. آنها در طرز فکر خود یا 100 نمره می گیرند یا کاملاً شکست خورده اند. مغز ما دچار این نوع تفکر می شود زیرا به دنبال الگوهایی است که تصمیم گیری را ساده می کند.

    انتخاب بین افراط سیاه و سفید آسان تر از تداخل در سایه های مختلف خاکستری است. مشکل این تحریف شناختی این است که ما می توانیم جزئیات مهمی را از دست دهیم که ما را در برابر مشکلات عاطفی و درگیری های بین فردی آسیب پذیر می کند.

    آنچه به کمال گرایان یادآوری می کنم این است که می توانند به اهداف بدون کامل بودن به اهداف خود برسند. شما می توانید در امتحان چند اشتباه کنید و همچنان بدون معدل 4.0 کامل مدرک A یا فارغ التحصیلی با افتخارات کسب کنید. جایگزینی تعالی برای کمال گرایی منجر به تنظیم اهداف سالم تر می شود.

    3. تعریف مجدد شکست

    برای جلوگیری از درد ناشی از شکست ، افراد کمال گرا ممکن است از انجام وظایف بسیار چالش برانگیز اجتناب کنند. آنها ممکن است با خیال راحت بازی کنند و فقط روی پروژه هایی کار کنند که به احتمال زیاد با موفقیت به پایان می رسند.

    به طور متناقض ، این استراتژی رشد شخصی را متوقف می کند و از رسیدن کامل افراد بالقوه به کمال گرا جلوگیری می کند. با ایمن بازی کردن ، آنها خود را نگه می دارند و نمی توانند خود را از محدوده راحتی خود بیرون کنند.

    به یاد داشته باشید که شکست یک تجربه جهانی بشری است. برای هیچ کس استثنا قائل نمی شود. حتی افراد موفق شکست می خورند. توماس ادیسون ، نیروی محرک نوآوری هایی مانند لامپ و دوربین های متحرک ، یکبار گفت: “من شکست نخورده ام. من فقط 10000 راه پیدا کرده ام که کار نمی کند.”

    تمرینات مدیتیشن و ذهن آگاهی به شما کمک می‌کند.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    خروج از نسخه موبایل