مکانیسم دفاعی درون فکنی
درون فکنی یا همانندسازی شدید یکی از انواع مکانیسمهای دفاعی است که مفهوم آن پس از فروید توسط نظریه پردازی با نام ملانی کلاین گسترش پیدا کرد.
کلاین بر این باور بود که درون فکنی یکی از مکانیسمهای دفاعی رایج در میان کودکان است که حتی قبل از شکل گیری زبان و در همان ماههای اول زندگی پدید میآید. در جریان این مکانیسم نوزاد تلاش میکند ویژگیهای شیء مطلوب را در درون خود پدید بیاورد و با تجربه دائمی آن در وجود خویش احساس امنیت و آرامش کند.
درون فکنی که در اصطلاح تخصصی روانشناسی با نام introjection شناخته میشود یکی از انواع مکانیسمهای دفاعی است که برای اولین بار توسط زیگموند فروید مطرح شد. فروید بر این باور بود که مکانیسمهای دفاعی واکنشهای ناخودآگاهی هستند که از ساختار ایگو در برابر فشارهای دو ساختار دیگر یعنی اید و سوپرایگو محافظت میکنند.
چرا که اید همواره در خواستهایی در زمینه غرایز و امیال ابتدایی دارد و از طرفی دیگر سوپرایگو با در نظر گرفتن معیارهای اخلاقی یا همان وجدان اجازه برآورده کردن همه آنها را نمیدهد. در این میان ایگو باید بتواند به نوعی میانجی گری دست بزند و فشارهای ناشی از ساختارهای متضاد را مدیریت کند. در همین راستا به کار بستن مکانیسمهای دفاعی مختلف میتواند تا حد زیادی کمک کننده باشد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مکانیسمهای دفاعی کلیک کنید.
بر اساس نظریه فروید زمانی که فرد در درون خود احساس نقص میکند، ممکن است به همانند سازی شدید با الگوهای مهم زندگی خود روی بیاورد. در این شرایط فرد تلاش میکند به نوعی جنبههای مثبت اشیاء (افراد مهم زندگی) را جذب کند و به این ترتیب از شر احساسات منفی خلاص شود. این عمل در زبان روانکاوی با عنوان مکانیسم دفاعی درونفکنی شناخته میشود.
برای آشنایی بیشتر با نظریه زیگموند فروید کلیک کنید.
مکانیسم درونفکنی در نظریه ملانی کلاین
ملانی کلاین یکی از نظریه پردازان پسا فرویدی بود که تئوری او را گسترش داد. او بیش از فروید بر دوران کودکی تاکید کرد و مفاهیم روانکاوی را برای نوزادان نیز به کار برد. او بر این باور بود که افراد در سنین کودکی از برخی مکانیسمهای دفاعی بیش از همه استفاده میکنند که از جمله آنها باید به دوپاره سازی، درون فکنی، برون فکنی و همانندسازی فرافکنانه اشاره کرد. در واقع نوزاد در ابتدا متوجه میشود که مادر یا همان شیء ابتدایی دارای ویژگیهای مثبت و منفی است.
اما او از نظر روانی قادر نیست هر دو جنبه را در یک فرد ببیند. از همین در ذهن خود به دو پاره سازی یا تقسیم دست میزند و دو شیء را تحت عنوان پستان خوب و پستان بد به وجود میآورد. سپس تلاش میکند این ویژگیها را با مکانیسم درون فکنی در خود به وجود بیاورد. جذب ویژگیهای مثبت نوزاد را از احساس تنش و اضطراب در امان نگه میدارد. در مقابل جذب ویژگیهای منفی باعث میشود کودک نسبت به آنها احساس کنترل نماید. با این حال آنچه کودک به درون خود راه میدهد بازنمای حقیقی اشیاء نیست بلکه تا حد زیادی تحت تاثیر تخیل و خیال بافیهای او قرار دارد.
تفاوت همانند سازی و درون فکنی
همانندسازی و درونفکنی دو مکانیسم دفاعی هستند که شباهت بسیاری با یکدیگر دارند. برای تمایز آنها از یکدیگر میتوان گفت که درون فکنی شکل شدید همانندسازی است. به عبارت دیگر در همانند سازی فرد تلاش میکند تا خود را شبیه به الگوهای مهم زندگی کند و ویژگیهای مثبت آنها را در خود نیز ایجاد نماید. این مکانیسم بیشتر نوعی عمل تقلیدی محسوب میشود. اما در درونفکنی فرد تلاش میکند نقصهای خود را با جذب ویژگیهای مثبت دیگران جبران نماید. از همین رو ویژگیهای خوشایند آنها را به خود نسبت میدهد.
درون فکنی بیمارگون
براساس نظریه فروید استفاده از مکانیسمهای دفاعی در حالت عادی امری طبیعی و رایج هستند و همان طور که از نامشان پیداست از فرد در برابر تنشها و اضطرابها محافظت میکنند. با این حال استفاده افراطی از هرکدام اینها از جمله درون فکنی زمینه ساز اختلالات روان رنجوری است و نیاز به دریافت روان درمانی به کمک یک متخصص روان شناس دارد.
آیا همانندسازی همان درون فکنی است؟
خیر، درون فکنی شکل شدیدتر همانندسازی است که در آن فرد ویژگی مثبت دیگران را به خود نسبت میدهد.
درون فکنی و برون فکنی چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟
درون فکنی و برون فکنی دو مکانیسم دفاعی متضاد یکدیگر هستند. در برون فکنی فرد ویژگیهای منفی خود را به دیگران نسبت میدهد و در درون فکنی ویژگیهای مثبت آنها را در خود جذب میکند.