نماد سایت مجله روانشناسی رابینیا

پیج‌ها و گروه‌هایی که ادعای تفکر انتقادی دارند

  • پیج‌ها و گروه‌هایی که ادعای تفکر انتقادی دارند

    من حدس می زنم که در رسانه های اجتماعی نسبتاً فعال هستم. من اینستاگرام را روی تلفن دارم ؛ من احتمالاً حداقل یک بار در روز آن را بررسی می کنم، سایر شبکه های اجتماعی ، شاید یک یا دو بار در هفته چک کنم.

    من هر از گاهی مطالبی را ارسال می کنم ، خواه یک الگوی رفتاری تند ، یک مقاله جالب که خوانده ام ، تبلیغ برخی تحقیقات ، یا مطالبی از همین وبلاگ به اشتراک بگذارم.

    من گروه های زیادی را دنبال می کردم که به علم ، شک و تردید ، تفکر انتقادی و رفع خطا اختصاص داشت. اما اخیراً دنبال کردن چنین گروه هایی را متوقف کرده ام.

    چرا؟

    مطمئناً ، به عنوان ارائه دهنده تفکر انتقادی ، اینها دقیقاً گروه هایی هستند که باید از آنها پیروی کنم – ترویج ایده هایی که من نیز باید آنها را در نظر بگیرم و به اشتراک بگذارم.

    خوب ، من بسیاری از آنها را در نظر گرفته ام ، و به ندرت مایلم آنها را به اشتراک بگذارم ، چه برسد به اینکه با آنها موافق باشم. به غیر از کلیک کلیپ آشکار (بله ، حتی گروه هایی که علم را ترویج می کنند ، کلمه کلیکی تولید می کنند) ،  بسیار زیادی از این گروه ها منفی ایجاد می شود – منفی با تفکر انتقادی سازگار نیست.

    بسیاری از گروهها سیاسی شدند و با این حال حق را به خودشان میدهند. کسانی که دارای مدیران گرایش به محافظه کارانه بودند شروع به تحقیر لیبرال ها کردند و کسانی که دارای مدیران گرایش به لیبرال بودند شروع به تحقیر محافظه کاران کردند.

    با توهین به گروهی با دیدگاه های متفاوت از شما چه چیزی به دست می آید؟ من نمی توانم تفکر انتقادی را در مثال زدن به دیگران احمقانه ببینم ، به ویژه در مورد چیزی مبتنی بر اعتقاد مانند سیاست .

    برای مطالعه در رابطه با تعامل در رسانه های اجتماعی کلیک کنید.

    اگر ما بر اساس چیزی که می توان آن را اثبات کرد (موافق یا مخالف) استناد کنیم ، چه فایده دارد به شخصی که ادعای نادرست کرده است حمله کنیم؟ آیا اندیشمندان منتقد نباید سعی در آموزش ، اطلاع رسانی و افشای اطلاعات غلط داشته باشند؟ من می دانم که ممکن است به نظر برسد که من مدیران را مورد سرزنش قرار میدهم  و این احتمالاً ناعادلانه است.

    آنها لزوماً عامل این مسائل نیستند ، بلکه آنها را تسهیل می کنند. در بسیاری از پست های این گروه ها ، موضوعاتی دنبال می شود که تردد نظرات هر کسی را که ممکن است در آن گروه در اقلیت باشند (نه از نظر نژاد و عقیده ، بلکه ایده ها و دیدگاه های آنها) تسهیل می کند و خوانندگان معمولی این وبلاگ می دانند که چگونه من درباره ترول ها (اوباش مجازی) احساس می کنم.

    این تفکر انتقادی نیست همانطور که گفتم ، اکثریت قریب به اتفاق این گروه ها را ترک کردم و آنها را دنبال نکردم. اما وقتی روی «لغو دنبال کردن» یا «ترک گروه» کلیک کردم ، عجیب ترین احساس در من ایجاد شد.

    احساس می کردم اگر “تفکر انتقادی” را کنار بگذارم ، گویی ممکن است پست مهمی را از دست بدهم یا فرصتی را برای تسهیل تفکر دیگران از دست داده ام. احساس گناه کردم.

    احساس می کردم یک کلاهبردار هستم. سپس تصمیم گرفتم یک هفته به آن مهلت دهم – اگر در هر یک از این گروه ها چیزی ارزشمند نوشته شده بود ، من به آن سر می زدم. اگر نه ، من “عدم دنبال کردن” را دنبال می کنم.

    حتی زمانی که آنلاین نبودم ، در مورد نقطه نظر تفکر انتقادی فکر می کردم . اگر آنچه که آنها گزارش می دهند من را پایین می آورد- چه از طریق ایجاد حساسیت در تصمیم گیری بد در جهان و چه از طریق ارائه اطلاعات مغرضانه (تصدیق این که کنایه مهم است) ، پس دنبال کردن این پست ها چه فایده ای دارد؟

    متوجه شدم که احساسات گناه و احتمالاً کلاهبرداری ناشی از این ایده است که من به نوعی از علم ، تحقیقات مبتنی بر شواهد و تفکر انتقادی پشت می کنم. اما من نه؛ در صورت وجود ، من از طریق پرهیز از نسخه های فرهنگ عامه هر یک به آن خدمات می دهم.

    “انجام وظیفه خود” ربطی به خواندن پست های این گروه ها ندارد. انجام وظیفه شما خواندن مقاله های تحقیقاتی واقعی است که توسط همکاران بررسی شده است.

    وظیفه شما آموزش افرادی است که آموزش  می خواهند . انجام وظیفه شما در مورد تمرین آنچه که تبلیغ می کنید است. عدم پیگیری من از گروهی از افشاکنندگان نمی تواند بر باورهای تخت زمین در مورد شکل این سیاره یا دیدگاه منکران تغییرات آب و هوا در مورد گرم شدن کره زمین تأثیر بگذارد.

    اگر ممکن است ، چنین گروه های رسانه های اجتماعی به جای ترویج گفتمان و آموزش باز ، اختلافات بیشتری بین طرفین در موضوعات خاص ایجاد می کنند.

    این امر ما را کجا رها می کند؟ درس آموختن چیست؟ شاید این فقط مورد دیگری باشد که نمونه ای از شیوه ای است که ارزشها و تعصبات شخصی می تواند مانع زندگی روزمره فرد شود.

    ارزش علمی ، تحقیق و اندیشه انتقادی من باعث شده است تا حدی در یک اتاق پژواک آنلاین شرکت کنم که خروجی آن ممکن است بر روحیه من تأثیر منفی بگذارد و دیدگاه من را نسبت به جامعه تحریک کند.

    شاید از جهاتی درست باشد ، اما این برای ارزیابی های عینی است ، نه آنچه که “انجمن” آنلاین به من می گوید.

    البته ، من تعصب دارم ، همه اینطور هستند ؛ وقتی برای چیزی ارزش قائل می شویم ، دیدگاه ما را به نفع مفاهیمی که ارزشهای ما را حفظ می کنند ، کاهش می دهد.

    اما با این اوصاف ، ما باید این پتانسیل را داشته باشیم که چنین تعصبی بر رفتارهای ما تأثیر بگذارد ، چه آنلاین و چه در “دنیای واقعی” ، به طوری که می توانیم از چیزهایی که ممکن است مانع ما شوند ، دوری کنیم.

    من هنوز هم به اندازه علم ، تحقیق و تفکر انتقادی ارزش قائل هستم ، پیگیری پست های خبری در مورد آنها به هیچ وجه از این ارزش نمی کاهد ، اما برای دیدن آن به مدتی زمان نیاز داشتم.

    برای کسانی از شما که تجربیات آنلاین مشابهی دارند ، تأمل به روشی که من توصیف می کنم ممکن است تمرین مفیدی برای مشارکت باشد.

    بنابراین ، پیشنهاد من این است که ما باید ارزشهای خود ، اقدامات در پرتو این ارزشها ، نتایج این اقدامات و تفکر انتقادی درباره همه آنها را فهرست بندی کنیم. چنین تمرینی ممکن است تأثیر مفیدی بر نحوه انجام تفکر روزانه و تعامل آنلاین داشته باشد.

     

    پیج‌ها و گروه‌هایی که ادعای تفکر انتقادی دارند

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    خروج از نسخه موبایل