درسال های جنگ جهانی دوم فردی به نام (( ادوین لند )) درحال گرفتن عکس از دختر کوچیک خود بود. ناگهان دختر پرسید چرا برای دیدن یک نفر باید این همه انتظار کشید؟
این سوال ساده لوحانه و حتی غیر معقول دختر توجه پدر را برانگیخت. آقای لند این سوال که به عکاسی علاقه ی فراوانی داشت و تحقیقاتی نیز در این زمینه داشت با سوال دخترش به فکر فرو رفت. او چنین می اندیشید که هرکس اگریک دست کت و شلوار یک اتومبیل یا هرچیز دیگری را بخرد بلافاصله می تواند از آن استفاده کند.چرا باید عکس برداری از این قاعده مستثنی باشد؟چرا باید روزها و هفته ها به انتظار ظهور فیلم و عکس نشست؟ آیا این امکان دارد که به جای بردن فیلم عکسبرداری شده به لابراتوار عکاسی و صرف ساعتها وقت آنها را در چند ثانیه ظاهر کرد؟
دوستانِ این دانشمند جوان چنین کاری را ناممکن خواندند. شش ماه پس از سوال زیرکانه ی دخترک این معما به طور نظری حل شد و در 26 نوامبر 1948 اولین دوربین پولاروید شصت ثانیه ایی در شهر بوستون وارد بازار شد.
مردم برای خرید آن وارد بازارها شدند و همین که فروشگاه ها باز میشدند به داخل حمله میکردند. جرقه ی فکر یک کودک موجب اختراع دوربین پولاروید شد.ذهن پاک و بی آلایشی که هنوز گردوغبار تعصبات و باورهای کلیشه آن را دربر نگرفته و همه چیزصاف و شفاف است.