نماد سایت مجله روانشناسی رابینیا

انگیزه افراد از تماشای تجاوز چیست؟

انگیزه افراد از تماشای تجاوز چیست؟
  • انگیزه افراد از تماشای تجاوز چیست؟

    آخر هفته ، نیویورک تایمز گزارش داد یک داستان دیگر در مورد عدم مداخله رهگذران، در این مورد در حالی که شاهد تجاوز جنسی یک زن در قطاری در خارج از فیلادلفیا بودیم.

    در این مورد بسیار ناراحت کننده، ظاهراً چندین سوار حمله ای را مشاهده کردند که حدود هشت دقیقه طول کشید و طی آن مردی به زنی که در ماشینشان نشسته بود حمله کرد و به او تجاوز کرد.

    یک افسر پلیس به قطار دوید و مرد را گرفت.

    اما مردم از عدم کمک تماشاچیانی که هیچ کاری برای کمک به زن انجام نداده بودند وحشت زده شدند  و برخی از آنها ظاهراً این حمله را در تلفن های خود ضبط کرده اند.

    تیموتی برنهارت ، سرپرست اداره پلیس شهرستان داربی علیا ، روز یکشنبه گفت: “من از کسانی که هیچ کمکی به این زن نکردند ، وحشت زده هستم.

    “هر کسی که در آن قطار بود باید در آینه نگاه کند و بپرسد چرا دخالت نکرده یا چرا کاری نکرده است.”

    وی افزود که بازرسان گزارش هایی از برخی مسافران که این حمله را با تلفن های خود ضبط کرده اند دریافت کرده اند اما پلیس این گزارش ها را تأیید نکرده است.

    هر بار که چنین رویدادی رخ می دهد (و اغلب تکان دهنده است) ، مردم – به درستی – علت را می پرسند.

    چگونه ممکن است مردم فقط در آنجا بنشینند و هیچ کمکی انجام ندهند در حالی که یک همنورد ، یک همنوع ، به شدت به کمک نیاز دارد؟

    اگرچه همانطور که در کتاب جدیدمان ، قدرت ما اشاره کرده ایم ، مردم اغلب در نهایت مداخله می کنند ، عواملی وجود دارد که به نظر می رسد این احتمال را کم و بیش می کند.

    روانشناسان اجتماعی تمایل دارند این رویدادها را بر اساس “اثر تماشاگر” توضیح دهند. پدیده‌ای مورد مطالعه که در آن افراد اغلب کمتر به دیگران نیازمند کمک می‌کنند.

    در حالی که افراد زیادی در اطراف وجود دارند، در مقایسه با زمانی که آنها به تنهایی یا در جمع چند نفر دیگر هستند.

    مردم به دیگران نگاه می کنند تا به آنها کمک کند تا بفهمند چگونه در شرایط جدید واکنش نشان دهند.

    اگر دیدند دسته ای از مردم واکنش نشان نمی دهند ، ممکن است تصور کنند که مشکل جدی نیست یا شخص دیگری باید مداخله کند.

    این توضیح استاندارد رفتار تماشاچیان یا به عبارت دقیقتر فقدان آن است.

    نقش هویت های مشترک

    اما دانشمندان و افراد عادی به طور یکسان تأثیر ی که هویت ها و به طور خاص هویت های مشترک می توانند در تصمیمات مردم برای کمک به آنها نقش داشته باشند را دست کم می گیرند.

    در اوایل سال جاری در پاسخ به حمله قبلی با تماشاچیان بدون واکنش ، ما موارد زیر را نوشتیم (همچنین ببینید قطعه مرتبط در لس آنجلس تایمز ):

    “همانطور که هویت ما تغییر می کند ، کم و بیش گسترده می شود ، افراد مختلف در محدوده مورد نظر ما قرار می گیرند.

    این مرزها ثابت نیستند ، بلکه بستگی به نحوه تفکر ما در مورد خود در لحظات خاص دارد.

    در اوایل دهه 2000 ، مارک لوین و همکارانش پویایی کمک به طرفداران فوتبال انگلیسی را مطالعه کردند.

    از برخی خواسته شد که به هویت خود به عنوان طرفداران یک تیم خاص فکر کنند.

    به ویژه اینکه چقدر منچستریونایتد را دوست دارند. در عوض از دیگران خواسته شد تا درباره کلیات خود هویت به عنوان طرفداران بازی – به عنوان متعصب فوتبال.

    سپس ، با گذر از محوطه دانشگاه برای تکمیل قسمت دوم مطالعه ، با یک غریبه مجروح برخورد کردند.

    آیا آنها مانند افرادی خوب برای کمک متوقف شدند؟ یا آنها فقط از آنجا عبور کردند؟

    نکته قابل توجه این است که آیا آنها کمک کردند تا حد زیادی بستگی به نوع پیراهنی داشت که غریبه مضطرب پوشیده بود.

    گاهی اوقات او پیراهن منچستریونایتد را بر تن می کرد ، گاهی اوقات از رنگ های لیورپول (بزرگترین رقبای منچستر) استفاده می کرد و در مواقعی دیگر فقط یک پیراهن ساده معمولی می پوشید.

    هوادارانی که از آنها خواسته شده بود به عشق خود به منچستریونایتد فکر کنند، هویتی که بیشتر به منچستر یونایتد مربوط می‌شود.

    در مقایسه با هر یک از دو پیراهن دیگر، در صورت پوشیدن پیراهن Man U، به طور قابل توجهی به او کمک می‌کنند.

    با این حال، آن دسته از هوادارانی که به عشق خود به فوتبال فکر می کردند، به طور کلی رفتار متفاوتی داشتند.

    با به خاطر آوردن این هویت گسترده تر ، آنها به همان اندازه به غریبه کمک کردند که پیراهن لیورپول یا منچستر یونایتد را بر تن داشته باشد.

    قابل ذکر است ، آنها بعید به نظر می رسند که بتوانند با یک پیراهن بدون آراستگی به یک غریبه کمک کنند – کسی که هنوز با او بیعت آشکاری نداشتند. ”

    وقتی همدلی بر پریشانی غلبه می کند

    در سال 2018 ، رود هورتنسیوس و بئاتریس د ژلدر مدل جدیدی ارائه کردند از اثر تماشاچی متمرکز بر واکنش مغز در مواقع اضطراری آنها پیشنهاد کردند.

    وقتی افراد مشاهده می کنند که شخص دیگری نیاز به کمک دارد ، دو سیستم مجزا از مغز فعال می شود.

    یک سیستم احساس ناراحتی شخصی ایجاد می کند و واکنش های منجمد کننده یا اجتنابی ایجاد می کند – واکنش هایی که برای کمک به آنها مناسب نیستند.

    سیستم دیگر ، که آنها ادعا می کنند تمایل بیشتری به کار دارد ، احساس همدردی ایجاد می کند ، که می تواند افراد را به مداخله سوق دهد.

    بر اساس مدل آنها ، واکنش فوری و غریزی ما در مواقع اضطراری این است که در حالت بلاتکلیفی یخ بزنیم یا در صورت امکان فرار کنیم.

    با این حال ، اگر احساس همدردی و نگرانی نسبت به قربانی ، که شاید با هویت مشترک افزایش یافته باشد ، قوی تر شده و بر آنها غلبه کند ، می توان بر این پاسخ های سریع و غیرقابل تصور غلبه کرد.

    از این منظر ، جنبه ای نگران کننده از مثال اخیر کلاس بی‌تفاوتی تماشاگران گزارشی است (هنوز تایید نشده) مبنی بر اینکه برخی ممکن است این حمله را روی تلفن‌های خود ضبط کرده باشند.

    توقف در بلاتکلیفی یا تلاش برای فرار از چیزی که می ترسد خطرناک است، قابل درک است، هرچند به سختی قابل تحسین است.

    اما ثبت یک حمله نه به عنوان یخ زدگی و نه اجتناب قابل درک است – و نشان دهنده فقدان همدلی واقعی است که مدلهای رفتار ناظران ما واقعاً به آن توجه نمی کنند.

    برای کسب اطلاعات  بیشتر در مورد تربیت جنسی کودکان کلیک کنید.

    جلوگیری از خشونت علیه زنان و تجاوز جنسی

    ممکن است وقتی حملات شامل یک مجرم مرد و یک قربانی زن می شود، عوامل دیگری در بازی وجود داشته باشد، همانطور که در قطار خارج ازفیلادلفیا رخ داد.

    عواملی که زنان را در معرض خطر بیشتری قرار می دهد.

    تحقیقات در دهه 1970 نشان داد که افراد بیشتر در دعوای خشونت آمیز بین زن و مرد مداخله می کنند ، اگر آنها تصور می کردند که آنها غریبه هستند نه زن و شوهر.

    این ممکن است به این دلیل باشد که مردم تصور می کردند زن قربانی بیشتر به دنبال کمک است و مهاجم احتمال می دهد که بماند و بجنگد ، اگر معتقد باشند که مرد با زن مورد حمله غریبه است.

    این الگو نگران کننده است زیرا ، همانطور که محققان خاطرنشان کردند ، افرادی که خشونت را مشاهده می کنند “به نظر می رسد قهرمانان را بیشتر به عنوان یک دوست ، یا یک زوج متاهل ، بعنوان یک غریبه ، آشنا یا دوست می دانند.”

    البته، ما امیدواریم که هنجارها از دهه 1970 تغییر کرده باشند، به طوری که شاید امروز با مشاهده خشونت زوجین، ناظران بیشتر به آنها کمک کنند.

    اما این تحقیق بر ضرورت مداخله بیشتر افراد تماشاچی برای متوقف کردن خشونت علیه زنان تأکید می کند.

    درک اینکه چرا مردم در کمک به قربانیان حمله به هیچ وجه آنها را تبرئه نمی کنند. بلکه باید از این بینش ها برای آموزش نحوه مداخله در مواقع بحران به مردم استفاده کرد.

    بررسی اخیر تحقیقات مرتبط بر اهمیت افزایش آگاهی و ترغیب تماشاگران برای قدم گذاشتن در زمانی که شخصی هدف خشونت جنسی است:

    “متأسفانه ، تحقیقات مبتنی بر شواهد در مورد راهکارهای جلوگیری یا مقابله با آزار جنسی بسیار اندک است.

    بهترین تحقیق مرتبط به بررسی تجاوز جنسی در محوطه دانشگاه و در ارتش می پردازد.

    این تحقیق نشان می‌دهد که آموزش تماشاگران نحوه تشخیص، مداخله و نشان دادن همدلی به اهداف حمله نه تنها آگاهی را افزایش می دهد و نگرش ها را بهبود می بخشد .

    اما همچنین تماشاچیان را تشویق می کند تا قبل از وقوع حملات ، آنها را مختل کرده و به بازماندگان کمک کنند تا در مورد این واقعیت گزارش دهند و به دنبال حمایت باشند. ”

    حتما بخوانید : من هرگز بچه نداشتم

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    خروج از نسخه موبایل