نماد سایت مجله روانشناسی رابینیا

نقد روانشناسی فیلم توهمات کشنده

  • فیلم توهمات کشنده

     

    فیلم توهمات کشنده به قصه‌ی یک داستان‌نویس محبوب که از بحران نوشتن رنج می‌برد می‌پردازد. نویسنده‌ای با تعدادی عنوان موفق کتاب است. با این وجود ناشران آن ملزم به نوشتن کتاب جدید دیگری هستند. از آنجا که او برای نوشتن به زمان و مکان بیشتری نیاز دارد یک زن جوان را استخدام می‌کند تا از فرزندان دوقلوی خود مراقبت کند. در طول فیلم ما شاهد تصاویری از درگیری این نویسنده با نوشتن کتاب جدیدش می‌شویم.

    به عبارت دیگر، پس از سال‌ها ننوشتن به ماری موریسون، داستان نویس، یک قرارداد سنگین پیشنهاد می‌شود. و شوهرش مبلغ زیادی را به دلیل سرمایه‌های بدون حساب کتاب و ضعیف از دست داده است. برای نوشتن در شرایط ایده‌آل، ماری پرستاری را برای بچه‌های خود استخدام می‌کند، که به سرعت به او وابسته می‌شود.

    در ابتدای فیلم وقتی ماری گریس را مشغول خواندن کتاب دید کاملا علاقه‌مند او شد. و در ادامه وقتی دید که او به سرعت با دو فرزندش ارتباط برقرار می‌کند، مری تصمیم می‌گیرد گریس را برای کار در خانه‌اش بپذیرد. در ابتدا همه چیز خوب پیش می‌رود
    .

    ماری با گریس زمان لازم را سپری می‌کنند و در کمال تعجب از او الهام می‌گیرد. متأسفانه این مدت زیادی طول نمی‌کشد که ماری در تشخیص بین توهم و واقعیت دچار مشکل می‌شود. که در ابتدا فکر می‌کند تأثیر نوشتن رمانش می‌باشد. اما پس از آن ماری متوجه می‌شود شاید این گریس است که همه چیز را تغییر داده.

    ما با دیدن بخش اول فیلم توهمات مرگبار عمیقا پای در بی حوصلگی و دلسردی می‌گذاریم و باید رک و پوست‌کنده بگویم که شدیدا طاقت‌فرسا می‌شود. هرچند آنقدر بازیگر نقش پرستار بنام گریس زیبا و جذاب در لایه‌های اروتیک این فیلم که در سطح مانده است، ظاهر می‌شود که تمام این کم و کاستی‌ها را برای من برطرف کرد.

    به هر حال باید با کمی صبر و حوصله، احساسات خود را کنترل کنیم تا ببینیم چطور تخیل نویسنده با واقعیت او مخلوط می‌شود. تا حدی که بیننده دیگر نمی‌داند آنچه را که تماشا می‌کند مربوط به چه چیزی است؟ واقعیت یا توهم؟ آیا او واقعاً زندگی واقعی خود را می‌کند یا آنچه را که برایش اتفاق می‌افتد حاصل تخیل و توهم اوست؟

     

     

    فیلمشناسی این کارگردان جذابیت خاص خود را دارد. کافیست فیلمEmma’s Chance را بیاد بیاورید. در این فیلم آنا الیزابت جیمز یک تریلر روانشناختی را به تصویر کشیده. آیا می‌توانیم این فیلم را یک تریلر روانشناختی خوب بدانیم؟

    شروع فیلم با موسیقی متن آشکار برای تحت تاثیر قرار دادن مستقیم مخاطب یکی از نقاط ضعف به حساب می‌آید. اما احساس بی رمقِ تماشای یک فیلم اروتیک را می‌گیریم. بدون هیچ گونه تحت تاثیر قرارگرفتن روانشناختی و فیلمی پر از کلیشه. به خصوص شخصیت گریس که از کهن الگوی پرستاری اغواگر برای بچه‌ها از کلیشه‌های بسیار دم دستی بهره برده شده است.

    اشتباهات و مسائل بسیار بیشتری برای بد بودن این فیلم می‌شود به موارد بالا اضافه کرد. به عنوان مثال: نویسنده، پرستار بچه‌ای را استخدام کرده است تا از فرزندانش به هنگام نوشتن مراقبت کند. با این حال، در طول این زمان، پرستار بچه‌ها با بازی گریر گرامر هرگز به نظر نمی‌رسد که وظیفه خود را انجام بدهد.

    و این پرستار همزمان با پدر و مادری که بیکار به نظر می‌رسند، به عشق و حال می‌پردازد و مدام در کنار آن‌ها حضور دارد تا بچه‌ها. اگر او کارش پرستاری از بچه‌ها می‌باشد چرا شب و روز با مادر و پدر آن‌ها در حال گشت و گذار می‌باشد؟ کافیست سکانسی را بیاد بیاورید که مادر بچه‌ها دست گریس را می‌گیرد و برای خرید لباس زیر به قدم‌زدن و بازدید از فروشگاه‌های مختلف می‌پردازند.

    مفهوم ادغام نویسنده در دنیای داستانی خود با واقعیت به خودی خود جالب توجه است. زیرا تعدادی سوال در مورد واقعی بودن برخی صحنه‌ها یا ایده‌های صرف در افکار ماری ایجاد می‌کند. هر از گاهی، فیلم توهمات مرگبار موفق می‌شود تا ما را در ابهاماتی که پایه‌اش را میریزد غرق کند.

    آیا رابطه بین ماری و گریس به چه شکلی میباشد؟ آیا ماری زنی شکننده است که جایگاه خود را از دست می‌دهد یا برعکس او با توجه به عنصری بنام سیگار و کشیدن سیگار برگ، زنی با اعتماد به نفس است که کنترل کامل شرایط را بدست گرفته. آیا او هنوز خودش است یا شاید شاهد تصویری هستیم که شاید با انتقال خود به رمان خودش برای خودش ایجاد می‌کند؟

    اگر بعضی از خطوط روایت داستان به خوبی درک شود و تردیدها را حفظ کند (به عنوان مثال وقتی ماری در ابتدای فیلم اشاره می‌کند که هنگام نوشتن، شخص دیگری می‌شود)، دیالوگ‌های دیگر در طول فیلم گره‌گشای فیلم و حقایقی را توضیح می‌دهند.

    واقعیت این است که این فیلم با ساختار اصلی داستان خودش بسیار یادآور تعدادی فیلم است که در گذشته بارها آن‌ها را دیده‌ایم و تجربه‌های متفاوت را از این تصاویر داشته‌ایم. با این حال، تریلرهایی که پرستار بچه به نوعی در آنها ظاهر می‌شود، بسیار به فیلم یاد شده نزدیک هستند. بنابراین اگر در ژانر هیجان‌انگیز روانشناختی در یک محیط خانوادگی فیلمی ندیده باشید، احتمالاً از این فیلم بهیچ وجه لذت نخواهید برد.

    بعضی از معماهاها یا پیچش‌های فیلم توهمات مرگبار، حتی اگر چیزی در خود داشته باشند، هنگام برگشت به عقب کاملاً منطقی نیستند. کافیست به انتهای فیلم کمی دقیق‌تر نگاه کنید. درواقع می‌شود گفت از پتانسیل آن به خوبی استفاده نشده است. و نکته بعد اینکه اگر فیلم بیست دقیقه کوتاه تر می‌شد، قطعاً به نفع او بود.

    گرچه طرح داستان نکات جالب خودش را دارد، اما تا حدود زیادی یادآور فیلم هایی است که بارها در ژانر درام‌های خانوادگی و هیجان‌انگیز روانشناختی دیده‌ایم. تازه‌سازی عنصر آمیختگی واقعیت با نوشتن یک کتاب که می‌تواند چندین سوال را به وجود آورد.

    با این حال، جای تأسف است که بعضی از پیچش‌ها خیلی منطقی نیستند و با توجه به اینکه الهام گرفتن از فیلم‌های دیگر بیش از حد واضح می‌باشد، تعدادی از این معماها نیز بسیار قابل پیش بینی هستند. اگر از تریلرهای روانشناختی یک محیط خانوادگی با دوز مناسب از پیچ و تاب های داستان لذت می‌برید، این فیلم ممکن است مورد توجه شما قرار بگیرد، با این حال، در ژانر ارائه شده می‌توانید عناوین بسیار بهتری پیدا کنید که به نظر خسته کننده هم نمی‌رسد.

     

     

    متأسفانه، این فیلمساز فیلمش را سر سری ساخته است. کاملا مشخض می‌باشد، پیچ و تاب‌های فیلم او خارج از ریتم و ساختار روایتی است که برای فیلم می‌سازد. ناامیدکننده. وی از صحنه پردازی تا حدی ناشیانه‌ای استفاده می‌کند که به هیچ‌وجه به اهدافش از این درآمیختگی واقعیت و تخیل او را نزدیک نمی‌کند.

    اگر سکانس‌های انتهایی فیلم را بیاد بیاورید، آن چاقو کشی‌های مصنوعی و تغییر صدای گریس که به مسخره‌ترین شکل ممکن ضربه‌ ی جدی و سهمگینی به فیلم زده است، متوجه می‌ شوید که فیلمساز انگار در ساخت انتهای فیلم تمرکز کافی را نداشته. هرج و مرج ذهنی خود فیلمساز بدون در نظر گرفتن اندکی تکنیک سینمایی در این تصاویر موج می‌زند.

    جز چند دیزالو نه چندان خوب مثل تصویر دریایی آرام با وسعت زیاد و خشونت پنهانش روی صورت ماری که در وان حمام آرام گرفته. یا قرار گرفتن تصویر گل‌هایی صورتی روی چهره‌ی ماری بهمراه ارضا شدن چیز خاص دیگری را ندیدم.

    اما از جهاتی باید گفت که فیلم از برخی جنبه های تصویری نسبتا بد نیست. ما اغلب تصاویری از مناظر اطراف را می‌بینیم که به همراه موسیقی در یک درام روانشناختی جای خودش را باز می‌کند.

    فیلم شرایطی را ایجاد می‌کند که ما جز درگیری در بازی بازیگران چیز دیگری را نمی‌توانیم بیابیم. با این تفاسیر فیلمنامه بیش از ارائه معماهای واقعی، تصور عدم انسجام را ایجاد می‌کند و پتانسیل تفسیر را به حداقل‌ترین شکل ممکن می‌رساند. کریستین دیویس (یکی از طرفداران فیلم Sex and the City که احتمالا برای بازی در این فیلم لذت برده است.)، درموت مولرونی و شانولا همپتون نسبتاً بازی بدی را ارائه می‌دهند. در صرتی که بازی گریر گرامر، این بازیگر جذاب یک سر و گردن از بازیگران دیگر در این فیلم بهتر ظاهر شده است. هرچند او هم بد بود.

     

    چرا گریس کاملاً متفاوت از سایر کاندیداهای پرستار بچه است؟ (لباس، رفتار، علاقه زیاد به کتاب‌ها) چرا ماری لباس‌های زیادی به گریس می‌دهد؟ چرا گریس لباس شنای ماری را به تن کرده است؟ چرا گریس دچار اختلال شخصیت شده است؟

    به ویژه این دو شخصیت:
    1. دختری دوست داشتنی که بچه‌ها را دوست دارد و همیشه در کنار آنهاست (مانند مادر فداکار که ماری در واقع است.)
    2. و دیگری کنترل کامل تنها مرد موجود در این فیلم.

    ماری اوایل فیلم می‌گوید:

    وقتی شروع به نوشتن می‌کنم کاملاً متفاوت می‌شوم.

    در ابتدای فیلم او کمی ناخوش با ناشران روبرو شده است. جایی که گفته می‌شود او گذشته سختی را پشت سر گذاشته است (بنابراین گریس می تواند ماری جوان باشد که توسط والدین و تنها فرزند زنده مانده بدرفتاری می کرد).

    بسیاری از موارد نشان می‌دهد که گریس در واقع ماری است و ماری دارای اختلال شخصیت چندگانه می‌باشد.

    به همین دلیل شوهرش در رستوران / کافه به او می‌گوید که او گاهی شبیه بیست ساله‌ها (وقتی شخصیت Grace دارد) و گاهی 40 ساله‌ها (وقتی شخصیت ماری دارد) است.

    از شخصیت‌های توهمات مرگبار می‌توان به ماری موریسون اشاره کرد که توسط کریستین دیویس بازی شده است. این بازیگر آمریکایی که بیشتر به خاطر شخصیتش شارلوت یورک گلدنبلات در سریال کمدی رمانتیک Sex and the City شناخته می‌شود نامزد دریافت جایزه امی و همچنین گلدن گلوب برای بازی در این سریال کمدی – درام می‌باشد.

     

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    خروج از نسخه موبایل