درک تفکر جادویی OCD
خرافات یک پدیده طبیعی و رایج است. ورزشکاری را در نظر بگیرید که در زمین فوتبال بازی میکند. قماربازی که روی میز کرپس روی یک مجموعه تاس می اندازد.
هوادار ورزش که برای تماشای بازی روی صندلی خوش شانسی می نشیند. و تعداد بیشماری در میان ما که از طبقه سیزدهم دوری میکنند، چوب میکوبند، انگشتان خود را روی هم میزنند، یا هر تعداد مراسمی را انجام میدهند که هیچ تأثیر علّی بر نتایجی که امیدوارند ندارند.
معمولاً، مقدار کمی از خرافات تأثیر مهمی بر زندگی فرد ندارد. اما در وسواس-اجباری اختلال (OCD)، خرافات می تواند محرک غیرقابل تحمل ترس و احساس مسئولیت شدید برای جلوگیری از بدبختی باشد.
درک تفکر جادویی
در قلب رفتار خرافی، تفکر خرافی وجود دارد – این تصور که یک عمل یا مراسم (مانند پرش از روی شکافهای پیادهرو) میتواند از اتفاقات بد برای خود یا عزیزان جلوگیری کند.
متخصصان سلامت روان به این شکل از تفکر در OCD به عنوان “تفکر جادویی” اشاره می کنند زیرا شامل تداعیهای ماوراء طبیعی علت و معلول است.
به عنوان مثال، فردی ممکن است یک فکر مزاحم داشته باشد: اگر من از قهوه ساز جدید استفاده کنم، همسرم دچار تصادف رانندگی می شود. برای کاهش ترسی که این فکر به ارمغان می آورد، ممکن است از قهوه ساز دوری کنند و برای مقابله با این تصور ترسناک، یک سری مراسم انجام دهند.
آنها ممکن است سعی کنند قبل از اینکه همسرشان از خانه خارج شود، به افکار “خوب” بیندیشند، عبارات خوش شانسی را تکرار کنند یا نیت های مثبت کاملی را در تعامل خود با همسرشان تداعی کنند. همه اینها ناشی از این تصور است که چنین تشریفاتی می تواند از تصادف ترسناک جلوگیری کند.
اگرچه کمی تفکر جادویی میتواند سالم باشد – به عنوان مثال، با ایجاد احساس راحتی در زمانهای سخت – اتکای بیش از حد به تفکر جادویی باعث رنج عاطفی میشود و موانع بی موردی را در زندگی روزمره فرد ایجاد میکند.
برای مطالعه در رابطه با تاثیر افکار منفی بر بدن کلیک کنید.
تفکر جادویی OCD چگونه ایجاد می شود؟
تفکر جادویی (mtOCD) ممکن است با یک محرک عاطفی منفرد شروع شود که باعث ارتباط درک شده می شود. کودکی را در نظر بگیرید که با یک اسباببازی جدید بازی میکند که ناگهان والدینش درگیر مشاجره وحشتناکی میشوند.
این اتفاق باعث می شود کودک فکر کند این اتفاق به این دلیل است که من با اسباب بازی، بازی کردم. احساس گناه بر آنها غلبه میکند، فورا اسباب بازی را رهامیکند و دیگر هرگز با آن بازی نمیکند.
به دنبال یک ارتباط اولیه، تفکر جادویی ممکن است شروع به گسترش به رویدادهای بیشتر و انجمن های بیشتری کند. در طول زمان طبیعی، والدین کودک وارد بحث های جدیدی می شوند و اتفاقات ناخواسته دیگری رخ می دهد.
شاید کسی در مدرسه کودک را مسخره کند یا تلویزیون خراب شود و پدر عصبانی شود. هر بار، برای کودک اتفاق منفی رخ میدهد ، یا کاری انجام داده فکر می کند به او ارتباط دارد.
دیری نمیگذرد که اجتناب به وسایل شخصی بیشتر و بیشتر میشود و کودک ممکن است در آیینهای جدیدی که برای جلوگیری از هر رویداد ناخواسته طراحی شدهاند، آرامش پیدا کند.
تفکر جادویی گذشته نگر و آینده نگر: نقش های گناه و ترس
سناریوی قبلی نمونهای ازتفکر جادویی گذشتهنگر است، به این معنی که ارتباط پس از واقعیت انجام میشود. دعوا اول اتفاق می افتد. ارتباط با اسباب بازی در مرحله دوم اتفاق می افتد.
افرادی که تفکر جادویی را تجربه میکنند احتمالاً تصور میکنند که اگر اتفاق بدی بیفتد، تقصیر من است. این باور باعث سرزنش خود برای هر اتفاقی میشود.
افراد نمی توانند در بیشتر مواقع اتفاقات ناخواسته را پیش بینی کنند، بنابراین سرزنش خود را بعد از آن اتفاق سرزنش میکنند. احساس گناه، احساس غالبی است که با متابولیسم گذشته نگر همراه است. من مقصر آنچه اتفاق افتاد هستم. باید جلوی آن را می گرفتم.
اما همه تفکر جادویی شامل نگاه به عقب به رویدادهایی نیست که قبلاً رخ داده است. تفکر جادویی آینده نگر هنگام نگاه کردن به آینده در پیش بینی فجایع احتمالی بوجود می آید.
این ممکن است توسط یک فکر مزاحم یا تصویری از آسیب ایجاد شود – به عنوان مثال، یکی از عزیزان مورد حمله قرار گرفته، به قتل رسیده یا در یک تصادف وحشتناک مجروح شده است.
ممکن است ناشی از تجربه و انتظار عود یک نتیجه ناخواسته قبلی باشد. احساس برجسته در تفکر جادویی آینده نگر ترس است – ترس از آنچه ممکن است در آینده رخ دهد و ترس از مقصر بودن.
احساس مسئولیت متورم
این باور که من مقصر هر اتفاق بدی هستم در تفکر جدایی به طور کلی رایج است. حرفه ای ها به این احساس مسئولیت متورم می گویند و این یکی از جنبه های مهم تفکر جدایی است.
مسئولیت متورم اغلب چیزی است که باعث بررسی تفکر جادویی میشود. برای مثال، کسی که مکرراً بررسی میکند که آیا در قفل است یا نه، ممکن است اولاً فکر کند که فردی میتواند وارد شود، و ثانیاً تقصیر من است که مطمئن نشدم در قفل است.
اصطلاح “متورم” به این معنی است که احساس مسئولیت و سرزنش خود در تفکر جادویی بیش از حد گرفته می شود و ممکن است توسط چیزی کاملاً خارج از کنترل فرد ایجاد شود.
در مثال ما از کودک، فقط والدین میتوانند واقعاً از وقوع دعوا جلوگیری کنند، بنابراین احساس مسئولیت کودک در قبال دعوا بالا است. اگر کودک فکر نمی کرد که دعوا تقصیر اوست، احتمالاً در آینده سعی نمی کرد از آن جلوگیری کند.
آنها به بازی با اسباببازی ادامه میدهند و برای مدیریت درگیریهای والدین، تشریفات خرافی را توسعه نمیدهند. بنابراین، مسئولیت، رویداد ناخواسته و واکنش تفکر جادویی را به آن مرتبط می کند:
دعوای والدین ⇒ تقصیر من است ⇒ اسباب بازی را رها می کند
میل برای کنترل
مسئولیت و کنترل دست به دست هم می دهند. شما نمی توانید مسئولیت چیزی را بپذیرید که نمی توانید کنترل کنید. اما اگر نسبت به چیزی احساس مسئولیت می کنید، احتمالاً تمام تلاش خود را برای کنترل آن انجام خواهید داد.
این یک غریزه سالم است. به عنوان مثال، در زندگی روزمره خود به عنوان یک درمانگر، مسئولیت مراقبت از مراجعانتان را بر عهده دارید. بنابراین، حتما مطمئن می شوید که مطلع، به روز و توجه هستم.
تمام تلاش خود را انجام می دهید تا مراقبت هایی را که برای انجام وظایفتان به عنوان یک حرفه ای انجام می دهید، کنترل کنید.
تفکر جادویی ممکن است با همان غریزه سالم آغاز شود. با این حال، به دلیل احساس مسئولیت متورم، مبتلایان ممکن است در موقعیتهایی با کنترل کم یا بدون کنترل اشتباه را درک کنند. و این تمایل به کنترل غیرقابل کنترل را ایجاد می کند.
اجرای مراسم
در لحظات اخر، مبتلایان به تفکر جادویی ممکن است با اشتیاق شدید برای انجام مراسمی که حس کنترل را ایجاد می کند، غرق شوند.
در تفکر جادویی مواردی که قبلا توضیح داده شد آمده است: تکرار عبارات شانس، خوب فکر کردن، تلاش برای ایجاد اهداف عالی در حین انجام مناسک، تکرار افکار تعدادی “خوش شانس” بارها، اجتناب از اشیاء بدشانس، انتظار برای زدن ساعت 11:11 قبل از شروع فعالیت، و غیره.
این کار برای تسکین میل به تشریفات، ایجاد حس کنترل و مقابله با ترس و گناه انجام میشود.
چرخه تفکر جادویی
اگرچه مبتلایان به تفکر جادویی معمولاً قدرت پیشگیری از پیامدهای ترسناک را ندارند، این مراسم گاهی اوقات قادر به ایجاد حس کنترل است. هنگامی که این اتفاق می افتد، ترس از فجایع را کاهش می دهد و تعهد درک شده برای جلوگیری از آنها را انجام می دهد.
این چرخه تفکر جادویی را ایجاد می کند. آداب و رسومی که حس کنترل را در لحظه ایجاد می کنند، اضطراب را تسکین می دهند.
اما تشریفات یک سکه دو رو است. از طرف دیگر احساس مسئولیت رو به رشد است.
چرا تشریفاتی که اضطراب را تسکین می دهند، احساس مسئولیت پذیری را بدتر می کنند؟
زیرا وقتی هیچ اتفاقی نمیافتد – وقتی همسر سالم به خانه میآید، یا والدین با هم دعوا نمیکنند – فرد این مراسم را مؤثر میبیند و با یک حس کنترل کاذب کنار میرود.
هنگامی که یک نتیجه ناخواسته به طور اجتناب ناپذیر عود می کند، فرد احتمال بیشتری دارد که آن را به عنوان یک شکست تجربه کند. این احساس مسئولیت را دوباره فعال می کند و فرد را به جستجوی ابزارهای بیشتر برای کنترل سوق می دهد و چرخه تفکر جادویی را تداوم می بخشد.
خلاصه
تفکر جادویی یک پدیده طبیعی است که در زندگی روزمره شاهد آن هستیم. همچنین در اختلالات بالینی مانند تفکر جادویی ظاهر می شود. خرافات ویژگی تعیین کننده تفکر جادویی است.
در تفکر جادویی، بیماران برای جلوگیری از اتفاقات بد، مراسم خرافی را انجام می دهند. این امر ناشی از احساس مسئولیت و تمایل به کنترل نتایج است. در کوتاه مدت، مناسک احساس ترس و گناه را تسکین می دهد.
اما با گذشت زمان، تفکر جادویی را بدتر می کند و احساس سرزنش برای بدبختی را تشدید می کند.