وبلاگ

ایمان

  •  

    بازرگان موفقی بود که کالاها و وسایل تزیینی و گران بهای بسیاری داشت.یک روز که از مسافرت برگشت بازگشت متوجه شد خانه و مغازه اش در غیاب او آتش گرفته و سوخته است.
    در این حادثه تمامی داروندار مرد بازرگان سوخت و خاکستر شد و خسارت هنگفتی بر او وارد آمد.
    فکر میکنید آن مرد چه کار کرد؟! خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد یا اشک ریخت؟!
    او با لبخندی بر لبان و نوری در دیدگان سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت :
    《خدایا! میخواهی که اکنون چه کنم؟!》
    ‏مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود تابلویی بر ویرانه خانه و مغازه اش آویخت :
    ‏مغازه ام سوخت !
    ‏خانه ام سوخت !
    ‏کالاهایم سوخت !
    ‏اما ایمانم نسوخته است !
    ‏این نمونه انسانی است که شیوه ی رویارویی صحیح با کشمکش های زندگی را در رنج ها دشواری ها آموخته است.
    پی نوشت : خودت رو دست کم نگیر

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای

    این مطلب را هم ببینید  منفی بافی و قدرت ذهن ناخودآگاه

    نوشته های مشابه

    اشتراک در
    اطلاع از
    guest
    0 نظرات
    بازخورد (Feedback) های اینلاین
    مشاهده همه دیدگاه ها
    همچنین ببینید
    بستن
    دکمه بازگشت به بالا
    0
    افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x