روانشناسی بالینی خانواده
روانشناسی خانواده یک حوزه تخصصی در روانشناسی حرفهای است که بر روی احساسات، افکار و رفتار افراد، زوجها و خانوادهها در روابط و در محیط گستردهتری که در آن فعالیت میکنند، تمرکز دارد. این حوزه بر پایه اصول تئوری سیستمها ساخته شده است و به عنوان یک سیستم که بیشترین تمرکز را در خود جای داده است، خانواده را مورد بررسی قرار میدهد.
فرضیه اصلی روانشناسی بالینی خانواده این است که پویایی خانواده نقش مهمی در عملکرد روانی افراد آن دارد، این امر برای خانوادههای بزرگ و همچنین خانوادههای کوچک و هستهای صدق میکند. تمرین در این حوزه، تاریخچه خانواده و محیط فعلی (شامل تاریخچه خانواده، فرهنگ قومی، جامعه، مدرسه، سیستم مراقبتهای بهداشتی و منابع حمایتی یا دشواری دیگر) را نیز در نظر میگیرد.
روانشناسان خانواده سعی میکنند تا مسائلی که توسط افراد مطرح میشود را نه تنها از دیدگاه تخصصی بلکه از طریق درک زمینههایی که این مسائل در آنها ایجاد شده است، مورد بررسی قرار دهند.
در روانشناسی بالینی خانواده، مواردی بررسی قرار میگیرند همچون:
- افراد به صورت انفرادی
- روابط زناشویی
- روابط والدین و فرزند
- گروههای کاری
- هر گونه گروههای اجتماعی
- سیستمهای سازمانیافته
مسائل بالینی که در روانشناسی خانواده مورد بررسی قرار میگیرند عبارتند از:
- مسائل ارتباطی بین زوجها
- مشکلات تحصیلی جوانان
- مشکلات رفتاری کودکان یا نوجوانان
- مشکلات والدین
- چالشهای مربوط به مراقبت از یکی از اعضای خانواده با مشکل جدی روانی یا مزمن
- مشکلات مرتبط با شغل یک یا چند بزرگسال در یک خانواده
- مدیریت مشکلات مربوط به پیری یکی از اعضای خانواده یا نسبی
- مشکلات در روابط بین اعضای خانواده یا انتخاب سبک زندگی ناسالم
- مشکلات در ارتباطات بین دو یا چند نفر
- اختلالات روابط مبتنی بر ادراک نادرست
روانشناسی بالینی خانواده به طور کلی به طیف گستردهای از مسائل بالینی و مشکلات رابطهای از جمله: سوء مصرف الکل و مواد مخدر، مشکلات رفتاری جوانان، افسردگی، بیشفعالی جوانان، تعارض والدین و فرزند، اختلالات رشدی، جنون جوانی، اختلالات طیف دوقطبی، خشونت خانوادگی، آزار جنسی، فیزیکی یا روانی، مسائل پزشکی، خودکشی، سلامت روان عمومی، خشونت شریک صمیمی، خیانت، و مشکلات رفتاری جوانان میپردازد.
روشهای کاربردی در روانشناسی بالینی خانواده شامل:
- درمانهای مبتنی بر شواهد
- مداخلات سیستمی (از جمله خانوادهدرمانی) با تأکید بر گسترهای از نکات
- درمان شبکهای
- روابط زوجی درمانی
- گروههای درمانی و درمان گروهی
- مشاوره با افراد خارجی مانند مدیران مدرسه، پزشکان، گروههای نوجوانان و دادگاهها
- نظارت بر افراد مختلف مرتبط با حل مسائل مطرحشده، اشاره کرد.
تمرین روانشناسی خانواده
رویکرد روانشناسی خانواده به مشکلات خاصی محدود نمیشود؛ بلکه بر پایهی یک نظریهی خاص است که روانشناسان خانواده با استفاده از آن به تحلیل مسائل فردی میپردازند و برای حل آنها کار میکنند. این رویکرد به مشکلات مختلفی از جمله مشکلات محور I، II و III و همچنین مشکلات مرتبط با روابط میپردازد.
گاهی اوقات اشتباه میشود روانشناسی بالینی خانواده را با خانواده درمانی اشتباه گرفت؛ درحالی که خانواده درمانی یکی از زیرمجموعههای روانشناسی خانواده است، رویکرد بالینی به منظور درک بهتر سلامت یا بیماری و حل مشکلات از یک دیدگاه توسعهای استفاده میکند.
رویکردهای درمانی در روانشناسی بالینی خانواده
رویکرد درمانی روانشناسی بالینی خانواده از طریق ایجاد محیطی امن و پشتیبانکننده، به تجربه و احساسات دشوار مشترک کمک میکند و این امر تغییر موثری را ایجاد میکند. این رویکرد به مشاوران کمک میکند تا تجربیات و دیدگاههای یکدیگر را درک، نیازهای همدیگر را شناسایی، نقاط قوت را تقویت و تغییرات مفیدی در روابط و زندگی مشترک ایجاد کنند.
در واقع، این رویکرد برای تغییر یک فرد به تنهایی نیست؛ بلکه بر روی روابط بین افراد و تأثیر آن بر رفتارهای آنها تمرکز دارد. این تغییرات ممکن است از طریق آزمایش افکار و رفتارهای جدید در محیط خانه و جلسات درمانی اتفاق بیفتد. همچنین، همانند هر رویکرد درمانی دیگر، مداخله زودهنگام نقش مهمی در موفقیت جلسات دارد.
انتظارات از جلسات درمانی اولیه
در حین جلسه اولیه درمانی، مهم است که به همهی افرادی که درگیر مشکلات هستند، توجه شود. در این جلسه، به موارد زیر توجه میشود:
- مشکل موجود
- عوامل مؤثر بر مشکلات
- تلاشهای قبلی برای حل مشکلات
- موانع موجود در راه تغییر
- امیدواری به تغییر
- راههای کاهش تأثیرات منفی بر خانواده
علاوه بر بررسی تعاملات درون خانواده، تأثیرات نسلهای گذشته، سبکهای دلبستگی، باورها، ارزشها و انتظاراتی که ممکن است مشکلات روابط را تداوم بخشند، نیز مورد بررسی قرار میگیرد. همچنین، همانند سایر روشهای درمانی، جلسات خانوادگی به طور کاملاً محرمانه برگزار میشوند.
تفاوت بین روانشناسی ازدواج و خانواده و روانشناسی بالینی
بین نقش روانشناسان بالینی و روانشناسان ازدواج و خانواده (LMFT) همپوشانیهایی وجود دارد، هر دو به عنوان متخصصان سلامت روان کار میکنند و با مشکلات روانی مختلفی از جمله بیماریهای روانی مبتلا به آنها مواجه میشوند. اما معمولاً روانشناسان بالینی بیشتر با افرادی که بیماریهای روانی شدید دارند کار میکنند، درحالی که روانشناسان خانواده همچنین به این مشکلات پرداخته و درمان انجام میدهند.
وقتی فردی با بیماری جدی مواجه میشود، اغلب تمایل دارد که کل خانواده درمانی را تجربه کند، و در این حالت LMFTها به خاطر آموزشهای تخصصیشان در این زمینه مورد استفاده قرار میگیرند. با این حال، نوع و شدت بیماری تأثیرگذار است و ممکن است به متخصص مربوطه بیشتر ترجیح داده شود.
برای مشاوره در زمینه ازدواج و تغییرات خانوادگی، مراجعین معمولاً به روانشناسان ازدواج و خانواده مراجعه میکنند، درحالی که در موارد دیگر ممکن است نیاز به خدمات روانشناسی بالینی باشد.
روانشناسان بالینی دورههای آموزشی طولانیتری دارند و شامل آموزش بیشتر در ارزیابی روانشناختی میشود. دامنه عمل آنها معمولاً بیشتر و گستردهتر است.
همچنین شما میتوانید از مشاوران رابینیا به صورت آنلاین وقت مشاوره دریافت نمایید.