فیلم دست نیافتنی ها
در ابتدای فیلم «دست نیافتنی ها/ The Intouchables» نوشته ای ظاهر می شود و به ما اطلاع می دهد این فیلم “بر اساس یک ماجرای واقعی” ساخته شده است. «دست نیافتنی ها» فیلم خیلی خوبی ست، فیلمی دلگرم کننده، خنده دار و روحیه بخش. اما تأثیرگذاری و قدرت فیلم به میزان وفاداری (یا عدم وفاداری) آن به اصل ماجرا ارتباطی ندارد. پس زیاد در فکر این نباشید که ببینید کجای داستان با اتفاق اصلی تفاوت دارد. از اینکه اصل و نسب یکی از شخصیت های اصلی در فیلم متفاوت از شخصیت واقعی ست، پریشان نشوید. از این فیلم به همین شکل که هست لذت ببرید و زیاد درگیر این نباشید که این فیلم داستانی تا چه حد واقعگرایانه عمل کرده است. این از آن نوع فیلم هاست که می تواند مانند شامپاین بیننده را گیج و سرخوش کند.
«اریک تولدانو/Eric Toldeano» و «الیویه ناکاش/Olivier Nakache» مشترکاً مسئولیت نگارش فیلمنامه و کارگردانی فیلم را بر عهده داشته اند. فیلمنامه ی اثر با هوشمندی از ساختار کمدی های عاشقانه بهره می جوید تا دوستیِ (افلاطونی و عاری از میل جنسی) دو مرد با شخصیت هایی کاملاً متفاوت را به تصویر بکشد. کوچکترین اثری از کشش جنسی میان دو شخصیت اصلی فیلم وجود ندارد، با این وجود رابطه ی آنها تابع احساس محبت و رفاقت است. این فیلم راوی دوست داشتن و محبتی ست فارغ از مسائل عشقی که میان دو مرد غیرهمجنس گرا به وجود می آید و به رابطه ی صمیمانه و عمیقی منجر می شود که به ندرت خارج از دنیای سینما دیده می شود. این فیلم درباره ی رفاقت است اما مانند بسیاری از فیلم ها رابطه ی دوستی در کنار اتفاقات اکشن پر سر و صدا یا ماجراهای کمدی سطح پایین در درجه ی دوم اهمیت قرار نمی گیرد. «دست نیافتنی ها» از ابتدا تا انتها به سیر پیدایش رابطه ای کم نظیر میان دو شخص کاملاً متفاوت می پردازد. به سختی می شود فیلمی پیدا کرد که در این زمینه به این خوبی عمل کرده باشد.
تماشای فیلم دست نیافتنی ها :
فیلیپ (با بازی Francois Cluzet) از گردن به پایین فلج است. او با وجود اینکه مجبور استزندگی خود را روی صندلی چرخدار بگذارند و از گردن به پایین اندام خود هیچ حسی ندارد، به طرز جالب توجهی به خوبی با وضعیت خود کنار آمده است. او آنقدر ثروتمند هست که بتواند از پس هزینه ی مراقبت های بیست و چهارساعته بربیاید و با کمک یک منشی، یک پرستار و یک مراقب زندگی نسبتاً پرباری را می گذراند. وقتی بر حسب شرایط مجبور می شود جانشینی برای مراقب قبلی اش پیدا کند، چندین داوطلب با خصوصیات معمول و لازم برای این شغل نزد او می آیند و او با آنها مصاحبه می کند، اما در میان این افراد یک شخص عجیب و غریب هم حضور دارد. این شخص جیب بر خیابان خواب و سوءاستفاده جویی به نام دریس ( با بازی Omar Sy) است.
او تنها به این دلیل درخواست مصاحبه ی شغلی داده تا به مأموران دولتی اثبات کند که واقعاً دنبال کار می گردد و به این ترتیب بتواند از نوعی خدمات دولتی که معادل فرانسوی بیمه ی بیکاری هستند، بهره مند شود. فیلیپ تحت تأثیر روش غیرعادی دریس در طی مصاحبه قرار می گیرد و او را استخدام می کند. خیلی زود، بعد از پشت سر گذاشتن چند مورد بگومگو، میان آن ها رابطه ای عمیق به وجود می آید و پایه های رفاقتی کم نظیر بنا می شود. احترام قائل شدن دوجانبه، علاقه ی شدید به اتومبیل های سریع و تفاوت ذائقه ی موسیقی آن ها به این رابطه قوت می بخشند. فیلیپ عاشق موسیقی کلاسیک است؛ دریس طرفدار پر و پاقرص گروه آمریکایی «Earth, Wind & Fire» است که در سبک R&B فعالیت می کنند.
«دست نیافتنی ها» سرشار از لحظات خلاقانه است، از آن دست صحنه هایی که به یادمان می آورند تماشای اتفاقات روی پرده ی سینما می تواند چقدر لذت بخش باشد. با سرعت راندن دریس و فیلیپ در بزرگراه در حالیکه ترانه ی «September» از رادیو پخش می شود، رقص نمایشی دریس در جشن تولد رسمی فیلیپ، صحنه ای که دریس در نقش آرایشگر فیلیپ ظاهر می شود، یا واکنش دریس وقتی اولین اپرای عمرش را می بیند، فیلم سرشار از چنین لحظات فوق العاده ای است. طنز و درام به خوبی در تعادل قرار گرفته اند. فیلم در هیچ کجای خود بیش از حد احساساتی پیش نمی رود، اما با وجود خنده های گاه و بیگاه، نمیتوان این فیلم را سراسر کمدی دانست. فیلم برای شخصیت ها و شرایط آنها احترام قائل است.
«دست نیافتنی ها» از چاشنی سبک فیلم های آمریکایی بی بهره نیست و این بدان معناست که اگر موضوع زیرنویس داشتن فیلم را درنظر نگیریم (این فیلم به زبان فرانسوی ساخته شده است) احتمال موفقیت فیلم در گیشه های سینماهای آمریکا زیاد است. به نظر می رسد کارگردانان فیلم تحت تأثیر سینمای هالیوود باشند. یکی دیگر از خصوصیات «دست نیافتنی ها» این است که از گنجاندن داستان های فرعی بیش از حد در سیر اصلی روایت اجتناب می کند. در کنار سیر پیدایش رفاقتی که در مرکز ماجراست، اتفاقات دیگری هم رخ می دهند اما تمام آنها در پیش زمینه نگاه داشته شده اند.
مانند سایر کمدی های عاشقانه و فیلم هایی که به رفاقت می پردازند، بازیگران و جذبه و کشش میان آنها پایه و اساس باقی اجزای فیلم است. در این فیلم، هر دو بازیگر اصلی فوق العاده عمل کرده اند. آنها شخصیت را درک کرده اند، نقش را زندگی می کنند و در رابطه ی دوطرفه ی شخصیت ها صمیمتی خالصانه به نمایش می گذارند. Francois Cluzet بازیگر کهنه کاری ست و در کارنامه ی هنری او در سایت IMDb بیش از 90 اثر ثبت شده است. کسانی که اهل جشنواره های هنری باشند فوراً چهره ی او را به جا می آورند، اما تابحال فیلمی با نقش آفرینی او در قاره ی آمریکا اکران نشده که در گیشه (و خارج از محل نمایش فیلم های هنری) موفقیت چشمگیری کسب کند. Omar Sy هم مانند او کارنامه ی هنری پرباری دارد اما زیاد در آمریکای شمالی شناخته شده نیست. این بازیگران شایستگی آن را دارند که بابت موفقیت خود مورد تشویق قرار بگیرند. «دست نیافتنی ها» روح و گرمی و اساس طنز خود را مدیون این دو نفر است.
هنگامی که در نوامبر سال 2011 «دست نیافتنی ها» در فرانسه به نمایش درآمد، با موفقیت بی نظیری روبرو شد. فیلم نه تنها در گیشه موفق بود، بلکه نامزد نه جایزه ی سزار هم شد و یکی از جایزه ها را (بهترین بازیگر مرد برای Omar Sy) از آن خود کرد. شرکت وینشتاین تصمیم گرفته تا از این فیلم برای رقابت همزمان با فیلم های بزرگ اکران تابستانی 2012 آمریکا استفاده کند. این فیلم از آن گونه آثاری ست که می تواند به خوبی از عهده ی این نقش بربیاید. در مقایسه با فیلم هایی که اغلب در مجتمع های سینمایی تجاری به نمایش در می آیند، این فیلم لحظات لذت بخش متفاوت و ملایم تری پیش روی مخاطب می گذارد. بیشتر فیلم هایی که در ماه های مِی و ژوئن اکران می شوند تنها به صحنه های اکشن و جلوه ویژه تکیه دارند، اما «طرد شده گان» در این میان یک مورد استثنایی و برجسته است که آنقدر ارزش دارد که تنها به همین دلیل هم که شده به تماشای آن برویم.
درباره فیلم «دست نیافتنی ها»:کمدی تضادها،درام پیوندها
آغاز فیلمنامه دست نیافتنی ها با سکانسی رقم میخورد که بعدا درمی یابیم متعلق به اواخر ماجرا است: فصلی که در آن دریس، خدمتکار فیلیپ، با سرعت بالای اتومبیل، پلیس را به دنبال خود می کشاند و با جاروجنجال و شلوغبازی، وانمود می کند که فیلیپ در حال مرگ است و دارد به درمانگاه می رساندش و بدین ترتیب، پلیس با اسکورت او را تا درمانگاه همراهی میکند. بعد از این سکانس، قصه از آغاز خودش روایت میشود و حکایت چگونگی آشنایی دریس و فیلیپ و مابقی ماجراها به ترتیب به اطلاع مخاطب میرسد. چرا نویسندگان فیلمنامه، پیرنگ را با این سکانس شروع میکنند؟ مگر نمیشد با همان مطلع آغازین، داستان را رقم زد و یا از بین دهها گزینه محتمل، سکانسی دیگر را برگزید؟
این سوال در واقع ناظر به فرایندی است که بحث خلاقیت را در فن فیلمنامه نویسی پیش میکشد. انتخاب این سکانس برای آغاز فیلمی درباره تحول یک مرد متمول در معاشرت با جوانی متعلق به طبقات فرودست جامعه، می تواند کارکردهای مختلفی داشته باشد که از آن بین به دو مورد در این مجال اشاره میشود. نخست آنکه این سکانس پتانسیل زیادی برای برانگیختن کشش مخاطب نسبت به تعقیب داستان دارد. حقه بازی دریس و فیلیپ در مواجهه با پلیس، احتمالات زیادی را در ذهن مخاطب برمیانگیزد که برای اثباتشان، نیاز زیاد به پیگیری مابقی داستان شکل میگیرد: آیا این دو بزهکارند؟ آیا با معمایی بغرنج مواجه هستند؟ آیا از فضای خاصی در حال گریزند یا به مقصد خاصی شتابان هستند؟ جدا از انگیزهسازی برای مخاطب، این سکانس واجد نکته مهم دیگری نیز هست که به نوعی جوهره داستان را دربردارد: پویایی در مقابل رکود و انفعال. اتومبیل دریس در میانه ترافیک ابتدا متوقف مانده است. اما ناگهان با قانونشکنی دریس در سرعت بالا و لایی کشیدن در وسط بزرگراه و گذشتن از مقررات ترافیک، اتومبیل شتاب میگیرد و بعدا با فضایی شوخ مانند حتی پلیس هم پشت سر گذاشته میشود. این اوضاع، در واقع درونمایه خود داستان اصلی است. موضوع فیلمنامه درباره مردی معلول و ثروتمند است که زندگی یکنواختی را در فضای هنجاری زندگیاش میگذراند و ناگهان با ورود سیاه پوستی از قشر پایین اجتماع به عنوان خدمتکارش، زندگیاش رو به تحول گذاشته میشود و شتابی آکنده از سرخوشی و نشاط به خود میگیرد؛ و این روند دقیقا همان مسیری است که در سکانس آغازین ترسیم شده است.
دست نیافتنی ها عمده فضای خود را در همین پیکره تضادآلود شکل میدهد و بضاعت های کمدی خود را هم بر پایه تضادها استوار میسازد. از نکته های ظاهری مانند تفاوتهای فیزیکی در شخصیت اصلی فیلمنامه (مانند سیاهی و سپیدی رنگ پوست، جوانی و میانسالی، پرتحرکی و معلولیت، فقر و ثروت، اصالت فرانسوی و نژاد مهاجر سنگالی) که بگذریم، روند داستان با مخدوش ساختن نمودهای زندگی بورژوازی از طریق ریشخندهای سپهر فرودستانه نقاط اوجش رقم میخورد؛ ریشخندهایی که صرفا نه از باب تمسخر، بلکه از معبر انتقادهایی کنشمندانه متجلی میشود. دریس با همین خدشه آفرینی ها، زندگی فیلیپ را تحت تأثیر قرار میدهد: نقاشی هنری آبستره را با رنگ آمیزی های خود بر تابلو هجو میکند، موسیقی کلاسیک را با موزیک عامه پسند به حاشیه میراند، تئاتر روشنفکرانه را با خندههای خود به مضحکه برگزار میکند، و حتی نامه نگاری های شاعرانه فیلیپ به زنی ناشناس را مورد سوال قرار میدهد و به جایش مکالمه ساده تلفنی و قرار حضوری را پیشنهاد میکند و بدین ترتیب آداب معاشرت این طبقه را نیز به چالش می کشد.
نویسندگان فیلمنامه، بیشترین فضای کمیک کار را با همین تضادهای موقعیتی گسترش میدهند که از مصداقهای هوشمندانهای بهرهمند است و از آب جوش ریختن دریس بر پای فیلیپ برای امتحان بی حسی پای معلولش گرفته تا شباهت سازی آدمها به چهره های تیپیکال و یا مشهور (دریس به اوباما، راننده متخلف به پاتریک سوایزی، فیلیپ ریشدار به ویکتور هوگو و…تشبیه میشوند)، موقعیتهای مفرح و سرخوشانهای آفریده میشود. اما نکته اساسی اینجا است که دست نیافتنی ها تنها یک اثر کمدی نیست و بخشهای عمدهای از داستان، در ژانر درام سپری می شود. فیلمنامه نویسان همانطور که از تضادها برای کمدی بهره گرفته اند، از پیوندها برای خلق فضاهای عاطفی استفاده کردهاند.
فیلم تقریبا تا زمانی که دریس نزد فیلیپ است، وجه غالبش کمیک است، اما بعد از آنکه یادمانهای مشترک بین این دو شخصیت تبلور پیدا میکند، ابعاد دراماتیک کار شکل میگیرند. انگار که دریس جای فرزند نداشته فیلیپ را میگیرد و فیلیپ نیز با توجه به اینکه دریس از والدین واقعیاش در کودکی جدا شده است، موقعیت پدرانه ای برای او پیدا میکند. زمانی که افراد دیگری جایگزین دریس میشوند، ناسازگاری فیلیپ با آنها در همین مسیر معنا پیدا میکند و در عین حال دریس نیز در برخوردهای اجتماعی بعد از دوران استخدامش برای فیلیپ، مانند تذکر متمدنانه به راننده متخلفی که جلوی پارکینگ توقف کرده یا کمک به مادرش یا هشدار به خلافکارانی که برادرش گرفتارشان است، تحول خود را نشان میدهد. این روند به خوبی دگرگونی شخصیتی دو کاراکتر اصلی داستان را متجلی میکند که یکی از مهمترین بخشهای فن فیلمنامه نویسی نیز هست.
دست نیافتنی ها نمونه خوبی از یک کمدی درام ساده و جمع و جور است که مختصات مختلف فیلمنامه نویسی را میتوان در آن جستجو کرد.