فیلم سرآشپز
«سر آَشپز/Chef» ، یک کمدی گرم که در آن یک آشپز حرفه اش را با آموختن در مورد توئیتر و افتتاح یک کامیون سیار پخش غذا، دوباره احیا میکند.«آشپز» باید برای پیدا کردن مخاطب گرسنه تر در هر جایی تلاش کند.این فیلم مخلوطی ظریف از یک کمدی فردی و مبارزه ای کم خطر است که در میان فیلم های اکثراََ شلوغ پارامونت کمی عجیب است.البته، این فیلم نتوانسته از پتانسیلش نهایت بهره را ببرد. «جان فاورو» که نویسندگی و کارگردانی و بازیگری در این اثر را برعهده داشته، در نقش کارل کسپر است، یک آشپز ماهر اما خسته از کارش که در یک رستوران باکلاس، غذاهای قدیمی و کلاسیک سرو می کند.او در نقدی نیش دار از سوی یک منتقد غذا (با بازی «اولیور پلت») به خاطر کمبود خلاقیت مورد سرزنش قرار میگیرد و -بعد از معرفی کردن خودش در توئیتر به وسیله ی تکنولوژی های جدید به کمک پسرش (با بازی «امجی آنتونی») – به طور اتفاقی دعوایی سخت را شروع میکند که میتواند موجبات بیکاری اش را فراهم آورد.به تشویق همسر سابقش (با بازی «سوفیا ورگارا») کاسپر یک کامیون سیار پخش غذای کوبایی را باز میکند، با امید اینکه شاید بتواند با این کار، موقعیتش را بهتر کند.
تماشای فیلم سر آشپز :
فیلم جدید فاورو، همان حس ناامیدی در زندگی را که دستمایه ی برخی از فیلم های اوست را دوباره به نمایش می گذارد، اما این بار در جهتی نادرست.شاید این فیلم چندان به فیلم «خوشگذران ها/Swingers» [فیلمی با بازی «جان فاورو»] شبیه نباشد، اما داستان هر دو فیلم به شکل قابل توجهی گرم و شخصی است.کسپر به خاطر آن نقد کذایی به شدت خشمگین می شود و کلاََ نظرش راجع به مقوله ینقد و انتقاد، به سمت منفی تغییر می کند.کسپر می گوید “تو همه چیو خراب کردی!”، سپس، باقی مانده ی یک کیک شکلاتی را به بینی آن نویسنده ی مالد.او می گوید: “تو فقط وضع منو خراب کردی!”، شما می توانید یک نسخه از فیلم قبلی فاورو، یعنی «کابوی ها و بیگانگان/Cowboys & Aliens» را با آن کیک عوض کنید، اینکار بیشتر آن منتقد را زجر خواهد داد.
«سر آشپز» مثل آشپزخانه یکسپر، داغ و پرسروصداست و پر از الفاظ رکیک است، اما یک رگه ی عاطفی نیز در آن به چشم میخورد که فیلم را تا حد زیادی تقویت می کند.رابطه ی پدر و پسری بین فاورو و شخصیت آنتونی به خوبی بسته شده است.تکاپوی تلخ و متداوم آنها فراخی و شیرینی یافته، همچون کامیون غذایشان که راه مارپیچ موفقیت را طی می کند.آنها با کامیونشان به ایالت های مختلف سفر می کنند، در مکان های تست غذا توقف میکنند، مثل «ورسیلس« در میامی، کافه «دو مونده» در نیو اورلیانز و محلی برای طبخ باربیکیو به نام «فرانکلین» در شهر آستین.این فیلم مثل یک سفر است، ولی بدون رنج است و موجب ناراحتی نمی شود.
فاورو که هیچگاه در شکل دادن شخصیت های زن خوب نبوده، این بار هم دو نقش بی مزه را به وراگا و «اسکارلت جوهانسون» داده است.آنها [منظور دو شخصیت مونث فیلم است] فرشته صفت اند، که آنجا با امر به معروف کردن کاسپر به دنبال راهنمایی او برای خروج از فلاکت هستند.بدترین صحنه ی فیلم آنجاست که جوهانسون روی تخت کاسپر خوابیده و دارد او را در حال پختن پاستا تماشا می کند.او لب هایش را همچون پیازی که در روغن سرخ میشود، گاز میگیرد وهمچون ریحان که بشقاب غذا را زیبا می کند، زیبایی اش را به رخ تماشاگران می کشد.درست است که کاسپر با او هیچ رابطه ای ندارد، اما شما باز هم با شخصیت جوهانسون ارتباط برقرار نخواهید کرد.
«سر آشپز» با علاقه ساخته شده،در طول تولید به آن واقعاََ توجه شده است و از این جهت با سربلندی نمایش داده می شود.عشق فاورو به غذا، موسیقی و خانواده در هر سکانس به چشم می خورد.اگر به پیش از اینکه او همه ی امکانات برای ساخت یک فیلم بلاک باستر را دارد برگردیم، او برای ما یک وعده غذای خانگی که بهتر از یک بلاک باستر است، سرو می کند.شما قدر این تلاش را خواهید دانست.مثل همه ی غذاهای خانگی اینجا هیچ چیز آنقدر بد نیست که نیازی به دور ریختن داشته باشد، اما همچنین هیچ چیز آن قدر ویژه هم نیست.
جان فاوریو ، از جمله کارگردانانی در هالیوود است که برآمده از جریان سینمای مستقل است و ساخته های مستقل ارزشمندی هم در کارنامه دارد.فاوریو را حتی می توان به نوعی یکی از پیشگامان سینمای مستقل هالیوود معرفی کرد و از این حیث، وی ارزش و اعتبار بسیاری نزد جشنواره های سینمایی آثار مستقل دارد. اما فاوریو در سالهای اخیر بطور کامل از جریان سینمای مستقل هالیوود فاصله گرفت و خودش را وقف ساخت آثار پر هزینه و بلاک باستری همانند قسمت اول و دوم فیلم « مرد آهنی » کرد که با فروش بسیاری نیز همراه بود. اما پس از ساخت فیلم « مرد آهنی » و همچنین فیلم ضعیف و البته پر هزینه « کابوی ها و بیگانگان » ، فاوریو هم رفته رفته از کانون توجهات خارج شد و حالا هم با فیلم « سرآشپز » بار دیگر به سینمای مستقل که از آن برخاسته بود، بازگشته است. فیلمی کمدی که به دور از تبلیغات رسانه ای اکران شده است.
کارل کسپر ( جان فاوریو ) سرآشپز خلاق و ماهری است که در یک رستوران شیک در شهر لس آنجلس آمریکا کار میکند. کارل به دستپخت عالی خود ایمان دارد و مشتریانش نیز از دستپخت او ابراز رضایت می کنند. اما یک منتقد سخت گیر به نام رمزی میشل ( اولیور پلات ) غذاهای کسپر را بطور کامل به باد انتقاد می گیرد و آنها را بدترین غذاهای دنیا می نامد و طولی نمی کشد که این اظهار نظر در اینترنت منتشر می شود و مخالفان و موافقان خود را پیدا میکند. کسپر که خیلی از حرف های این منتقد خوشش نیامده، نظری توهین آمیز از خود در اینترنت منتشر می کند و این باعث می شود تا کار خود را در این رستوران از دست دهد. کسپر پس از این اتفاق تصمیم می گیرد تا غذاهای خوشمزه خود را در کامیونی آماده کرده و به مشتریانش برساند اما …
« سرآشپز » در نگاه اول شبیه به آثار ” غذا محور ” متعددی است که در هالیوود ساخته شده و از نمونه های اخیر آن می توان به « جولی و جولیا » و همچنین انیمیشن موفق « رتاتویل » اشاره کرد. اما « سرآشپز » با اینکه اثری در ستایش تغذیه و اهمیت به خوراک می باشد، اما در لایه های زیرین فیلمنامه پیامهای ارزشمدی قرار گرفته که باعث می شود « سرآشپز » بسیار بیشتر از یک اثر ” غذا محور ” باشد.
« سرآشپز » تلنگری است به اینترنت و تاثیری که این تکنولوژی بر زندگی انسانها گذاشته است. فیلم قصد ندارد قضاوتی درباره این پدیده و پی آیند های استفاده از آن داشته باشد، بلکه تنها راوی جریانی هست که امروزه در زندگی تمام مردم دنیا تاثیرگذار بوده و اینجا با بیکار شدن کارل از کارش همراه می شود. کارل شخصیتی جدی اما استوار است که به کارش ایمان دارد و حتی پس از اینکه دستپختش از طرف عده ای که در اینترنت با او به مخالفت برخاسته اند ” بی مزه ” تلقی می شود، بجای اینکه تصمیم بگیرد ذائقه غذاهایش را بطور کامل تغییر دهد، آنها را متهم به درک نکردن غداها می کند! کارل در ادامه برای اینکه ثابت کند که می تواند کماکان یک سرآشپز عالی باشد، ادامه فعالیت هایش را به یک کامیون غذا منتقل میکند و اتفاقاً این ایده در اجرا بسیار موفق عمل می کند و کارل ثابت می کند که کماکان یکی از بهترین سرآشپز هایی است که آمریکا به خودش دیده است.
« سرآشپز » حاوی مضامینی از جمله تلاش و رسیدن به خواسته هاست. فیلم در دقایق آغازین کارل را مردی مغرور معرفی می کند که گویی هیچکس توان مقابله با وی را ندارد اما پس از اینکه وی از کار بیکار می شود، دوباره سعی می کند اعتبار از دست رفته اش را بازیابد . فیلم به خوبی تلاش کارل برای رونق دوباره کسب و کارش را به تصویر کشیده و مشاهده صمیمیتی که بین او و کسانی که با او در کامیون کار می کنند، یکی از بهترین روابطی است که در یک اثر سینمایی می توان مشاهده کرد و لذت برد.
جان فاوریو که خود نویسنده و کارگردان این فیلم هست، به خوبی موفق شده « سرآشپز » که می شود آن را در دسته آثار جاده ای طبقه بندی کرد ، به توفیق برساند. فاوریو آنطور که خودش گفته، مستقل بودن و تحت فشار نبودن باعث شده تا « سرآشپز » اثری باشد که جوی صمیمی و دوست داشتنی در آن حاکم باشد و واقعاً هم همینطور شده. فیلم بطور شگفت انگیزی دلنشین است. روابط میان شخصیت ها از زمانی که فیلم وارد سفر جاده ای در کامیون کارل می شود به درستی توسعه پیدا میکند و مضامینی از جمله عشق به کار و پیشرفت و درک انسانهای پیرامون، به درستی به مخاطب ارائه می شود بی آنکه کارگردان بخواهد آنها را با توسل به انواع و اقسام موقعیت های کلیشه ای به سوی مخاطب نشانه برود.
در راس این روابط دلنشین خود جان فاوریو قرار دارد که علاوه بر نویسندگی و کارگردانی، در نقش اصلی این فیلم ظاهر شده است. فاوریو شاید بهترین کسی بود که می توانست شخصیت کارل را حس کند و خود را در کالبد آن قرار دهد. فاوریو به خوبی موفق شده مهربانی و البته غرور و یکدندگی های کارل را به تصویر بکشد و در این راه شخصیت های مکمل نیز به خوبی با او همکاری کرده اند و به گسترش داستان کمک کرده اند. جان لگویزامو در نقش مارتین و هنرپیشه خردسال فیلم یعنی اِمجای آنتونی نیز خوبی در کنار جان فاوریو به گسترش داستان کمک کرده اند و مشاهد روابط این سه نفر با یکدیگر بسیار لذت بخش از آب در آمده است. سوفیا ورگارا که با آن لهجه دوست داشتنی در همه حال می تواند بامزه باشد، در نقش اینز قابل قبول است و فکر میکنم کمتر مخاطبی باشد که بتواند از حضور او در مقابل دوربین آزار ببیند. اما فارغ از بازیگران نقشهای اصلی فیلم، بازیگران مشهور بسیاری نظیر رابرت دونی جونیور و اسکارلت یوهانسون هم حضور مختصری در فیلم داشته اند که مطمئنا صحنه حضور رابرت دونی جونیور می تواند لبخندی را هم بر لبان شما بیاورد.
« سرآشپز » فیلمی مستقل و صمیمی هست که تماشایش می تواند بسیار لذت بخش باشد. « سرآشپز » داستان ادغام زندگی انسانها و تکنولوژی است ، اتفاقی که می تواند وجه خوشایند و ناخوشایندی به همراه داشته باشد و « سرآشپز » هم قرار هست روایتگر دو روی استفاده از تکنولوژی باشد. فیلم همچنین مضامین ارزشمندی درباره تلاش و کوشش و عشق به یکدیگر بیان می کند که روی هم رفته باعث می شود « سرآشپز » فیلمی باشد که تماشایش بهرحال می تواند به داشته های مخاطب اضافه کند.