فیلم کتاب سیاه
پل ورهوون / Paul Verhoeven سالها پس از ساختن فیلمهای عظیم سینمایی دهه 90 هالیوود مانند سپاهیان فضاپیما (Starship Troopers) ٬ مرد نامرئی (Hollow Man) و یاد آوری کامل (Total Recall) پس از بیست سال به ریشه هلندی خودش برگشته و فیلمی ساخته به شدت تکان دهنده٬ گیرا و انسانی.
دیگر نه از آن جلوه های ویژه مرعوب کننده خبری هست و نه از صحنه های به شدت اروتیک غریزه اصلی ۱(Basic Instinct). اینبار با تلفیقی از ژانرها روبروییم که 145 دقیقه تمام٬ نفس را در سینه شما حبس می کند و نمی گذارد به هیچ چیز به جز سرنوشت قهرمانان داستان بیندیشید.
داستان فیلم کتاب سیاه :
در اوج جنگ جهانی دوم و اشغال هلند توسط نازی ها ٬ یهودی های آن کشور در پی فرار به مناطق امن ترند. قهرمان داستان٬ دختری است از یک خانواده ثروتمند یهودی که در حین فرار٬ خانواده خود را ازدست می دهد و در پی یک سلسله اتفاقات به گروه مقاومت می پیوندد. گروه از او می خواهد با یک فرمانده آلمانی طرح دوستی بریزد اما این طرح به فاجعه می انجامد. البته نه بخاطر لو رفتن ماجرا. دختر عاشق فرمانده آلمانی می شود که انگار از خیلی های دیگر (از جمله همکاران دختر در گروه مقاومت) انسان تر است. جنگ تمام می شود و حالا دختر که در مظان اتهام به خیانت و همکاری با نازی هاست باید بیگناهیش را ثابت کند تا از اعدام بگریزد.این خط داستانی برای شما آشنا نیست؟ بله.
احتمالا درست حدس زده اید. در صورتی که فیلم را دیده باشید صد در صد می توانید به مشابهت خط داستانی آن با یک سریال معروف سالهای پیشین پی ببرید. ارتش سری (Secret Army). فیلم تمام مشابهت های داستانی لازم با آن سریال محبوب دهه هفتاد بی بی سی را دارد و به همان اندازه هم غیر قابل پیش بینی است.صحنه های زیبا و نفس گیر در فیلم بسیارند و بسیاری از آنها تنها به مدد بازی کم نظیر هنرپیشه زن هلندی فیلم Carice van Houten قابل انتقال بوده اند. هنرپیشه ای که گرچه برای هالیوود دوستان ناشناخته است اما در بازیگری در کشورش کارنامه پرو پیمانی با بیش از 25 فیلم دارد.
Carice van Houten به چهار زبان هلندی٬ آلمانی٬ انگلیسی و فرانسه آشناست و آوازهای آلمانی فیلم را خودش خوانده است. بازی بینظیر او وقتی خبر مرگ فرمانده آلمانی را (که عاشقش بود) می شنود یکی از بازیهایی خواهد بود که هیچگاه از یاد نخواهم برد. عجیب اینکه در زندگی واقعی خود هم عاشق همین بازیگر نقش افسر آلمانی(Sebastian Koch) شد و تا کنون با او زندگی می کند!این خانم جملات قصار جالبی هم در گفتگو با خبرنگاران دارد از جمله در یک کنفرانس مطبوعاتی خارج از هلند می گوید: “همه می پرسند برهنه شدن روی صحنه چه احساسی دارد؟ آنها فکر می کنند باید مساله هیجان انگیزی باشد اما من به آنها می گویم در هلند اگر روی صحنه برهنه نباشی عجیب و غریب است!
پس می بینید که برای من مسئله ای عادی بوده است!” با همه این تفاسیر فرهوفن برخلاف اکثر فیلمهایش از اروتیسیسم تنها در حدی که لازم است استفاده کرده و زیاده روی نکرده است.بی شک داستان فیلم و هیجان نفس گیر خط داستانی یکی دیگر از نقاط قوت فیلم است. این نکته زمانی ارزشش بیشتر می شود که بدانیم داستان فیلم نوشته خود فرهوفن است. او و یک نویسنده همکارش 15 سال روی طرح این فیلمنامه کار کردند تا توانستند سوراخ های فیلم را برای فیلمبرداری آماده کنند. فیلمبرداری فیلم که گرانترین تولید سینمایی هلند در طول تاریخ سینمایی اش می باشد در مناطقی از هلند انجام شده و بر اساس نوشته ای که در آغاز فیلم می بینیم ملهم از داستانی واقعی است.
داستانی پیچیده و تو در تو که انگار خیانت و مکافات در آن پایانی ندارد. چنانکه بازیگر زن فیلم در صحنه ای درخشان و نفس گیر هنگامی که فرو می پاشد می پرسد:” آیا هرگز پایان فرا خواهد رسید؟”کتاب سیاه از آن دسته فیلمهایی است که دوست داری دوبار یا بیشتر به تماشایشان بنشینی. از آن فیلمهایی که دو ساعت و نیم نشستن جلوی تلویزیون، خسته و نا امیدت نمی کند. با قهرمانانش درد و رنج را حس می کنی و دوست داری خائنین از صحنه روزگار محو شوند. اما در ورای این تریلر پر هیجان٬ چیزی هم هست. رنجی که بر صفحه کوچک تلویزیون می بینی سالهای سال است دامنگیر انسانهاست. همیشه ظالمی هست که ظلم می کند هرچند پس از مدتی خودش تبدیل به مظلوم شود. انسانهایی که برای آزادی و فردایی پر از صلح می جنگند اما به محض رسیدن به آن٬ خودشان درنده خوتر از جلادان قبلی بساط شکنجه و تحقیر را می افکنند. ذات خفیف بشر دوپا!