تحقیق درباره ی فیزیولوژی مغز و روان شناسی، مدل سنتی یادگیری را با هدف چیرگی بر حقایق و مفاهیم به چالش کشیده است. این گفته ی دکارت که (( من می اندیشم، پس هستم )) تنها تا حدودی درست است. تفکرات، احساسات، رۆیاها و تصورات به یک اندازه در پدیده ی پیچیده ی ماهیت انسان دخالت دارند. کسب دانش چیزی بیش از شناخت است؛ برای مثال، ادراک حداقل شامل 2 جزء اساسی است:
1) جزء “عینی” که از طریق حواس منتقل می شود و اطلاعاتی درباره ی پدیده های اطراف ما، توصیف و مکان آن ها و موقعیت ما نسبت به آن ها برای مغز فراهم می کند؛
2) جزء “ذهنی” که چیزهای ادراک شده را از طریق زمینه های تجربی و ویژگی های منحصر به فرد شخصی، دانش قبلی و گرایش های فرهنگی تجزیه و تحلیل می کند. شخصی که در نیویورک به دنیا آمده و بزرگ شده است، تنها برف را می بیند؛ در حالی که یک اسکیمو، در همان برف، سرزمین ها و منابع متعددی را برای زنده ماندن می بیند.
تصورات، اجزای کلیدی فرایند کسب اطلاعات و استفاده از آن ها هستند؛ زیرا می توانند حجم وسیعی از داده ها را خلاصه کنند.
تحقیق درباره ی کار حافظه نشان می دهد که اطلاعات به صورت تصاویری در لایه های بصری – فضایی برای استفاده های بعدی ذخیره می شوند. این فرایند، هم خاطرات – بازسازی های ذهنی اشیایی که دیگر در دسترس حواس ما نیستند – و هم تصورات ساختار ذهنی اشیای ناشناخته – را شامل می شود.
تصورات علاوه بر نقشی که در به یادسپاری و یادآوری دارند، قادر به رمزگشایی نشانه های ناشناخته به معرف های شناخته شده هستند. این رمز گشایی کارکرد مفیدی در زبان آموزی است. عکس های کتاب درسی به طور سنتی در کلاس های زبان خارجی با کارکرد رمز گشایی استفاده می شده است. عکس ها در یادگیری علوم و ریاضی که همچون یک زبان خارجی، نشانه ها، اصطلاحات و ساختارهای گرامری خاص خود را دارند. به همان اندازه مهم اند.
اگر چه تعاریف یادگیری کیفی ممکن است در جزئیات با هم متفاوت باشند ولی این نکته پذیرفته شده است که برای این که یادگیری اتفاق بیفتد، یادگیرندگان باید بر انگیخته شوند، مفاهیم اساسی باید فهمیده شوند و دانش باید از طریق مهارت های فکری پیچیده تر و سطح بالاتری گسترش یابد.
هم چنان که از یاگیری خطی دور می شویم، به چگونگی کارکردهای مغز نزدیک تر می شویم. فناوری های اطلاعات و ارتباطات سیستم های بازنمایی را از طریق استفاده از انواع محرک های مختلف (عکس ها، صدا و حرکت) پخش می کنند و نیازهای انواع مختلف یادگیری (شناختی، روانی – حرکتی و عاطفی) را برطرف می سازند؛ علاوه بر این، فناوری های اطلاعات و ارتباطات قابلیت افزایش کیفیت آموزشی را با افزایش انگیزه، تسهیل کسب مهارت های اساسی، ارتقای پژوهش و اکتشاف و آماده کردن افراد برای جهان مبتنی بر فناوری دارند.
ایجاد انگیزه برای یادگیری
یک فرایند یاددهی – یادگیری اثر بخش، باید اشتیاق ذهنی را بر انگیزد و حس لذتی که دانش آموزان را از نقش منفعل گیرنده اطلاعات، به نقش فعال تولید کننده ی دانش سوق می دهد، ایجاد کند؛ با وجود این، درگیر کردن فراگیرندگان در این فرآیند، برای معلمان می تواند چالش برانگیزترین کار باشد. فناوری های اطلاعات و ارتباطات ابزارهای آموزشی اثر بخشی برای درگیر کردن دانش آموزان در فرایند یادگیری هستند.
ویدیوها، تلویزیون و نرم افزار چند رسانه ای رایانه ای اطلاعاتی را فراهم می کنند که علاوه بر تحریک دستگاه حسی دانش آموزان از طریق تصاویر، رنگ، صدا و حرکت، معتبر و چالش بر انگیز نیز هستند.
پروژه ای در مالاوی به منظور آشنا کردن دانش آموزان مدارس ابتدایی با مفاهیم علمی، اعضای جامعه را در مشاغل سنتی و از طریق فیلم به تصویر می کشد. در برزیل، تله کورسو یک برنامه ی آموزشی برای میانسالان است و برنامه هایی آموزشی در سطح دوره ی دبیرستان تهیه و اجرا می کند. این برنامه ها از تلویزیون پخش می شوند. برنامه ی یاد شده هم چنین برای ارائه ی مفاهیم کوتاه و مختصر از نوارهای ویدیویی حاوی فعالیت های آشنا برای دانش آموزان استفاده می کند.
یک برنامه ی کارآموزی برای کارکنان بانک در ایالات متحده موفق به ارائه ی آموزش ضمن خدمت نشد؛ زیرا بانک ها کارآموزان بدون تجربه را قبول نمی کردند. آموزش گران تصمیم گرفتند از نوارهای ویدیویی کارکنان واقعی که در بانک های محلی کار می کردند و کارآموزانی که در موقعیت های کارمند – مشتری ایفای نقش می کردند، استفاده کنند.
کارآموزان فیلم ها را نگاه می کردند و اتفاقات، مسائل بالقوه، راه حل های برتر و نقاط ضعف و قوتشان را به بحث می گذاشتند. پس از نمایش این فیلم های ویدیویی، نرخ اثر گذاری و جایگاه برنامه ی آموزشی از 70 درصد به 90 درصد در طی دو سال افزایش یافت.
اگر چه برنامه های رادیویی جذابیت تصویری تلویزیون یا رایانه را ندارند، آموزش رادیویی متعامل از آواز ، قطعات نمایشی و موقعیت های کمدی برای جذب و نگهداری توجه دانش آموزان همه ی گروه های سنی در مناطق روستایی و کم درآمد در کشورهای در حال توسعه استفاده می کند.