رویکردهای روان درمانی

تاریخچه روان درمانی وجودی

مداخلات درمانی در درمان وجودی به منظور افزایش درک و آگاهی خود فرد صورت می‌گیرد.

  • تاریخچه روان درمانی وجودی

    درمان وجودی نوعی رویکرد درمانی است که برای رسیدن به اهداف خود از فلسفه کمک می‌گیرد. درمان وجودی تنها بر تعارضات درونی، غرایز سرکوب شده فرد و تأثیر اتفاقات و خاطرات تلخ گذشته که اغلب در رویکردهای روانکاوی و روان تحلیل‌گری مورد بررسی قرار می‌گیرد، اشاره نمی‌کند؛ بلکه نحوه‌ی مواجهه‌ی فرد با اصل وجود و هستی را نیز مورد ارزیابی قرار می‌دهد.

    در این نوع درمان تلاش می‌شود تا ظرفیت‌های وجودی فرد به حداقل برسد و آگاهی و درکش افزایش پیدا کند؛ از این طریق می‌تواند بر بیماری‌های روانی همچون اضطراب پیروز شود.

    تاریخچه وجود گرایی و درمان وجودی

    بستر شکل گیری فلسفه و درمان وجودی، نسل بعد از جنگ جهانی اول و جستجو برای معنی بعد از ویرانی جنگ جهانی دوم بود. درمان وجودی ابتدا به عنوان یک فلسفه و بعد روان درمانی به سوال‌هایی حول زندگی و مرگ پرداخت.

    لودویگ بینزوانگر اولین متخصص بهداشت روانی بود که بر ماهیت وجودی روان درمانی تاکید کرده و دیدگاهی پدیدار شناسانه داشت. وجودنگرهای دیگری چون وانگر تحت رهنمود فیلسوف دانمارکی کی یرکگارد بودند. مدارد باس نیز دومین پیشگام بانفوذ روان درمانی وجودی و رولو می‌بانفوذترین درمانگر وجودی در ایالات متحده بوده است.

    کتب رولو می‌ با عناوین معنی اضطراب، وجود، عشق و اراده، کشف هستی جزو پرفروش‌ترین کتب در زمینه درمان وجودی بوده‌اند.

    انتخاب و شروع تست های روانشناسی

    تمرکز و تأیید درمان وجودی بر چیست؟

    تمرکز و تأکید درمان وجودی بر اراده‌‌ی آزاد، خودمختاری و جستجو برای یافتن معنا است. این نوع از درمان به جای پرداختن به نشانه‌ها بر روی خود فرد متمرکز است. درمان وجودی در تلاش است تا ظرفیت افراد را برای ایجاد انتخاب‌های منطقی و توانایی‌هایش، افزایش دهد. رویکرد وجودی بر این مسائل تأکید می‌کند:

    1. افراد هویت‌های منحصر به فردی دارند که از طریق ارتباط با دیگران آن‌ها را نمایان می‌کنند.
    2. لازم است افراد دائما به خلق خود بپردازند چرا که معنای زندگی در حال تغییر است.
    3. اضطراب بخش انکار نشدنی و جدا نشدنی از زندگی انسان است.
    4. همه‌افراد به طور نسبی از مهارت خودشناسی برخوردارند.

    درمان وجودی برای درمان چه بیماری‌هایی به کار می‌رود؟

    مداخلات درمانی در درمان وجودی به منظور افزایش درک و آگاهی خود فرد صورت می‌گیرد. درمانگران در این رویکرد تلاش می‌کنند تا نشانه‌های بیماری‌هایی مانند اضطراب مفرط، خشونت، بی‌تفاوتی، پوچی، تنهایی، خجالت، اعتیاد، بیگانگی، ناامیدی، گناه، خشم، رنجش و… را در افراد کاهش دهند.

    در این نوع درمان به فرد کمک می‌شود تا تجربیات خود را افزایش دهد و به نوعی انعطاف پذیری در عشق، تعهد، قدرت، روابط، خلاقیت، معنویت، اصالت، خودشکوفایی و اراده دست یابد.

    این مطلب را هم ببینید  معرفی رشته روانشناسی شخصیت (personality psychology)

    انتظاراتی که در دوره درمان وجودی برآورده می‌شوند

    در درمان وجودی گستره‌ای از انواع رویکردها مورد استفاده قرار می‌گیرد اما بیشتر تمرکز بر روی وظایف و آزادی است. درمانگر وجودی به شما کمک می‌کند تا در برابر اضطراب‌ها و تنش‌های روانی، معنای زندگی خود را بیابید و این امر از طریق به کار بردن قدرت تفکر، عمل مسئولانه و مقابله کردن با افکار منفی و فشارهای اجتماعی حاصل می‌شود.

    در این درمان به فرد کمک می‌شود تا عشق، خلاقیت، اراده و اصالت خود را پرورش دهد و از نیروهای درونی خود بیشتری بهره را ببرد. برای مثال در درمان اعتیاد، درمانگر به شما کمک می‌کند تا با اضطراب حاصل از مصرف سوء مواد مخدر مواجه شوید و شما را هدایت می‌کند تا وظایف خود را در این زمینه بر عهده بگیرید.

    به شما آموزش داده می‌شود تا خودتان در مورد نحوه‌ی بهتر زندگی کردن تصمیمات عاقلانه بگیرید، مسئولیت‌های خود را بپذیرید و به جای پرداختن و اهمیت به حوادث بیرونی، بر رفتارها و افکار خود کار کنید.

    فرایند درمان در روان درمانی وجودی

    فرآیند روان درمانی در جلسات درمان وجودی شامل موارد زیر است:

    • افزایش تعهد مراجع نسبت به ادامه دادن فرآیند درمان و کمک به او برای رسیدن به خواسته‌های درونی
    • ارزیابی ریشه و علل عمقی نشانه‌ها و علائم
    • برقراری ارتباط مراجع با درمانگر و نوع درمان
    • بررسی مشکل و تعیین اهداف درمانی
    • تقویت اصالت و خلوص در مراجع

    تاریخچه روان درمانی وجودی

    نظریه شخصیت

    افرادی که به درمان وجودی معتقدند فرآیند شکل گیری را ثابت نمی‌دانند و معتقدند با صفات مخصوصی مشخص نمی‌شود. در واقع وجود جلوه‌ای از بودن در دنیای واقعیت است. وجودنگرها اعتقادی به جدایی و دوگانگی ذهن و بدن ندارند و می‌گویند چنین مفاهیمی تنها توسط خود افراد ساخته می‌شود.

    افراد معتقد به وجودگرایی دنیایی که انسان با آن ارتباط برقرار می‌کند را حاصل برداشت‌های آنان می‌داند. ارتباط را در سه سطح ارزیابی می‌کنند: بودن برای خویشتن، بودن با دیگران و بودن در طبیعت

    انجام تست عشق و ازدواج
    1. بودن با دیگران: آگاهی افراد از قدرت قضاوت‌گری انسان گاه باعث می‌شود از دیگران بترسند و فرار کنند. این ترس باعث می‌شود گاه افراد همیشه سکوت کنند تا مورد ارزیابی دیگران قرار نگیرند و یا رفتار خود را به گونه‌ای دیگر بروز می‌دهند تا تأثیرات بهتری بر دیگران داشته‌باشند.
    2. بودن برای خویشتن: بودن برای خویشتن با هدف رسیدن به نوعی از زندگی آگاهانه و خلق وجودی سالم است اما اشتغال ذهنی زیادی را برای فرد به همراه دارد.
    3. بودن در طبیعت: به نحوه ارتباط برقرار کردن انسان با محیط طبیعی و میزان پذیرش انسان نسبت به طبیعت اشاره دارد.
    این مطلب را هم ببینید  درسهای دست اول 20 سال بعد از فروپاشی (حادثه 11 سپتامبر)

    درمانگران در این رویکرد معتقدند انسان باید بهترین روش‌های بودن با خود، با دیگران و بودن با طبیعت را به کار بگیرد تا به زندگی سالم دست یابد و این روش‌ها شامل اصیل بودن می‌شود.

    برای کسب اطلاعات در خصوص معنای زندگی کلیک کنید.

    فاعل بودن

    درمان وجودی نیاز به عمل کردن را جز جداشدنی از وجود می‌داند. برای هر فعلی باید انتخابی اتفاق بیوفتد و هر انتخابی مسئولیتی به دنبال دارد و هر مسئولیتی اضطراب آور است. آگاهی از اینکه ما افراد آزادی هستیم که انتخاب می‌کنیم و در برابر این انتخاب‌ها هم مسئول هستیم در ما ایجاد اضطراب می‌کند.

    منبع اضطراب

    آگاهی ما درباره این که زمانی باید بمیریم، و نیستی در انتظار ماست، یک اضطرابی را در همه ما ایجاد می‌کند. در واقع آگاهی از مرگ در ما ایجاد اضطراب وجودی می‌کند. از نظر وجودنگرها اغلب مشکلات روانی بشر ناشی از رویارو شدن با همین جلوه‌های نیستی و متعاقبا اضطراب وجودی است.

    مفهوم اصیل بودن

    وجود اصیل، گشودگی به طبیعت و دیگران و خودمان است. گشودگی یعنی فرد اصیل آگاه است و چیزی را از خود پنهان نمی‌کند و آزادی خودانگیخته‌ای برای بودن با دیگران دارد. چیزی را از خود برملا نمی‌کند که با آن مغایر باشد. وجود اصیل در هر سه سطح هستی تعارضی ندارد و یکپارچه و متصل است.

    ریشه های اضطراب

    تهدید به بی معنایی پیشامد دیگری است که منجر به اضطراب می‌شود. این اضطراب، موجب جهت‌گیری زندگی ما برای انجام کارهای معنی دار می‌شود. اگر در زندگی معنی نباشد نیرویی هم برای تصمیم گیری و عمل وجود ندارد. انزوا و تنهایی هم در این دنیا وضعیت دیگری برای ایجاد اضطراب است.

    نظریه آسیب شناسی

    • دروغ گفتن اساس  آسیب روانی است.
    • دو انتخاب داریم : مضطرب شدن یا دروغ گفتن.
    • دروغ گفتن به اضطراب روان رنجور منجر می‌شود.
    • دروغ گفتن در هر سطح وجودی می‌تواند روی دهد.
    • نشانه‌های آسیب روانی در واقع مفعول کردن خودمان است.
    • اضطراب روان رنجور به عمل کردن طبق اضطراب منجر می‌شود.
    • آسیب روانی با تاکید زیاد بر یک سطح وجود به بهای سطوح دیگر مشخص می‌شود.
    • ما از راه دروغ گفتن از نیستی فرار کنیم تا اجازه تجربه اضطراب وجودی را به خود ندهیم.
    • رایج‌ترین سطح دروغ گفتن به دیگران است. با تصویر غلطی که از خود به دیگران نشان می‌دهیم.
    • اضطراب روان رنجور پاسخی بدلی به هستی است در حالی که اضطراب وجودی پاسخی صادقانه به نیستی است.
    • از طریق دروغ گفتن تماس خود را با منبع رهنمود شخصی خویش یعنی قصدمندی خود را از دست می‌دهیم. قصدمندی آفریدن معنا ومبنای هویت ماست. قصدمندی ما مستلزم موضع گیری در زندگی است.
    این مطلب را هم ببینید  رویکرد رفتارگرایی در روانشناسی چیست؟

    نظریه فرایندهای درمان وجودی

    دروغ گفتن منبع آسب روانی است صداقت راه حل برطرف کردن نشانه‌ها است. پس اصالت هدف روان درمانی وجودی است. بالا بردن آگاهی یکی از فرایندهای مهم است که افراد از طریق آن به جنبه‌هایی از دنیا و خودشان پی می‌برند که با دروغ گفتن مخفی مانده‌اند. در درمان وجودی به فنون اهمیتی داده نمی‌شود، زیرا تکنولوژی فرایند مفعول کردن است. وجودنگری به رابطه اصیل بین درمانگر و درمانجو تأکید دارد.

    نکات مهم

    • هستی اصیل فقط در زمان حال وجود دارد.
    • شکل هستی ما هشیار, انتخاب شده و آزاد است.
    • فرایند درمان وجودی مبتنی بر بالا بردن آگاهی و بینش است.
    • نیستی زمینه است که شکل هستی در برابر آن آفریده می‌شود.
    • بی معنایی زمینه ای است که معنی را می‌توان در برابر آن درک کرد.
    • درمان وجودی در گروه درمانی و درمان انفرادی نیز به کار برده می‌شود.
    • اجتناب کردن از انتخاب و اضطراب به معنی آن است که نتوانسته ایم فاعل انتخاب کننده باشیم.
    • اجتناب کردن از اضطراب وجودی به معنی اجتناب ورزیدن از نیستی در شکل‌های مختلف آن است.
    • درمان وجودی نیز مانند رفتار درمانی، روانکاوی، درمان‌های شناختی رفتاری، واقعیت درمانی و دیگر روش‌ها یک نوع رویکرد درمانی است.
    • ما به عنوان فاعلی هشیار، انتخاب کننده و گشوده فقط از طریق مواجه شدن با اضطراب وجودی و جان به در بردن از آن می‌توانیم معنا یابیم.
    • ما در زندگی روزمره هستی را به صورت فاعل بودن خود تجربه می‌کنیم که به موجب آن فاعل یا عامل فعال در هدایت کردن زندگی خویش هستیم. نیستی به صورت مفعول بودن ما تجربه می‌شود که به موجب آن تنها مفعولهایی هستیم که به وسیله نیروهای غیر ارادی خود هدایت می‌شویم.

     

    تست های شغلی
    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای

    مهسا پیرمحمدی

    بِه رویاهای خود باور داشته باشید، آنها به دلیلی به شما داده شدند 👌💎

    نوشته های مشابه

    دکمه بازگشت به بالا