روانشناسی رشد: 10 مطالعه مهم
ده مطالعه روانشناسی رشد کلاسیک را کشف کنید که نشان می دهد چگونه خود، حافظه، زبان، یادگیری و موارد دیگر کودکان پدیدار می شوند.
روزی روزگاری، اگرچه اکنون به سختی برای ما قابل باور است، اما همه ما بچه بودیم.
ما غرغر کردیم ، گریه کردیم ، خندیدیم ، کاوش کردیم ، زمین خوردیم و تصور بسیار کمی در مورد سفری که تازه شروع کرده بودیم نداشتیم.
اگر اتفاق بدی رخ ندهد ، در چند سال اول زندگی ما حافظه ، زبان ، خودپنداره ، توانایی های شناختی ، اجتماعی و عاطفی را توسعه دادیم.
اولین قدم های خود را به سوی خود آینده خود برداشتیم.
روانشناسی کودک – یا به طور کلی روانشناسی رشد – فقط مطالعه کودکان نیست ، مطالعه من و شما و نحوه به وجود آمدن ماست.
فقط همانطور که کشف تاریخ شما می تواند در مورد آینده به شما بیاموزد ، روانشناسی رشد نیز به ما نشان می دهد که قبلاً چه بوده ایم و حتی چه خواهیم شد.
در اینجا 10 مطالعه کلاسیک روانشناسی رشد وجود دارد که زمینههای حیاتی رشد کودکی را روشن میکند.
هر کدام قطعهای از پازل است که خودمان هستیم، و هر کدام با بررسی تنها یک قطعه به ما یادآوری میکنند که چگونه جنبههایی از تجربه را که اکنون بدیهی میدانیم، زمانی بسیار پیچیده بوده است.
1. حافظه نوزاد خیلی زود رشد می کند
برخی معتقدند برای ما غیرممکن است که چیزی را قبل از دو تا چهار سالگی به خاطر بسپاریم.
دیگران فکر می کنند خاطرات ما می تواند به عقب برگردد – شاید حتی به قبل از تولد.
سوال “فراموشی کودکانه” پیچیده است، زیرا آزمایش اینکه آیا اولین خاطرات بزرگسالان واقعی است یا خیالی دشوار است.
با این حال، کاری که روانشناسان انجام داده اند، بررسی ظهور حافظه در چند سال اول ما با یک سری آزمایشات کلاسیک در روانشناسی رشد است.
اینها نشان دادهاند که سیستمهای حافظه ما واقعاً از همان ابتدا به خوبی کار میکنند.
بهنظر میرسد خاطرات نوزادان نیز در این زمینه کار میکنند. تقریباً مانند خاطرات بزرگسالان – فقط خاطرات نوزادان بسیار شکننده تر هستند.
2. روانشناسی رشد: هنگامی که خود ظاهر می شود
تا به امروز، «تست آینه» بهترین آزمایش روانشناسی رشدی است که برای بررسی ظهور خودپنداره در نوزادان ایجاد شده است.
اکثر مردم به دنبال شماره یک خودشان هستند که عجیب است تصور کنیم زمانی بود که ما هیچ مفهومی از “من” نداشتیم.
یک مطالعه ساده که مربوط به اوایل دهه 70 است نشان می دهد که قبل از دو سالگی ما نمیتوانیم خودمان را در آینه بشناسیم.
به دلیل این مطالعه، و تغییرات زیادی در روانشناسی رشدی که به دنبال آن انجام شد، برخی ادعا میکنند که تا 2سالگی خودپنداره ما ظاهر نمیشود.
3. نحوه یادگیری کودکان
مطالعه کلاسیک یادگیری در دوران کودکی نشان می دهد که درک واقعی از کنار گذاشتن پیش فرض های ثابت حاصل می شود.
نحوه بازبینی درک کودکان از جهان یکی از جذاب ترین زمینه های روانشناسی رشد است.
اما این فقط مربوط به کودکان نیست. همه ما باید هر از گاهی مفاهیم جدیدی را بپذیریم حتی اگر آنها به اندازه منشاء گونه عمیق نباشند.
این وسوسه انگیز است که فکر کنیم یادگیری تا حد زیادی مربوط به حافظه است به خصوص که در دوران بد آموزش و پرورش، یادگیری تا حد زیادی از روی یادداشت انجام میشد.
با این حال، ایده «مدلهای ذهنی» به کودکان پیشنهاد میکند که مدلهای ذهنی را از نحوه کارکرد جهان بسازند و سپس آنها را آزمایش کنند تا درک ما را تقویت کنند، و این روشی است که کودکان یاد میگیرند.
4. سبک های دلبستگی در روانشناسی رشد
سبک های دلبستگی چگونگی واکنش افراد به تهدیدات و مشکلات را در روابط شخصی خود تحلیل می کنند.
این مشکلات گاهی اوقات ریشه در مهمترین روابط اولیه دارند که در سبک های دلبستگی مشهود است.
جای تعجب نیست که روانشناسان رشد به اولین روابطی که ما با مراقبین اصلی خود ایجاد می کنیم بسیار علاقه مند هستند.
این سبک های دلبستگی به احتمال زیاد تأثیر مهمی بر همه روابط آینده ما ، از جمله روابط با همسرمان همکاران ما و فرزندان ما خواهد داشت.
در حالی که نمی توانید همه چیز را به گردن والدین خود بیندازید ،سبکهای دلبستگی اولیه مانند الگویی است که ما در زندگیبا خود به جلو می بریم.
برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص اختلال های فراگیر رشد کودک کلیک کنید.
5. نوزادان در هفته های اخیر تقلید می کنند
یکی از اساسی ترین شکل های رفتار اجتماعی کپی برداری از شخص دیگری است.
هر چند تقلید چیزی است که ما بزرگسالان آن را بدیهی می دانیم ، در واقع این یک فرآیند بسیار سخت برای یک نوزاد خرد سال است.
در قلب تقلید، درک تفاوت بین خود و دیگران است، چیزی که ژان پیاژه، روانشناس کودک معروف سوئیسی فکر می کرد بلافاصله در نوزادان پدیدار نشد.
در نتیجه، او استدلال کرد که نوزادان تا سن 8 تا 12 ماهگی نمی توانند از دیگران تقلید کنند.
اما، اکنون برخی از محققان فکر می کنند نوزادان کوچکی که بین 12 تا 21 روزه هستند می توانند از دیگران تقلید کنند.
6. وقتی کودکان می توانند ذهن های دیگر را شبیه سازی کنند
تئوری ذهن زمانی است که ما می توانیم خود را به جای دیگران بگذاریم تا افکار، نیات و اعمال احتمالی آنها را تصور کنیم.
بدون توانایی شبیه سازی آنچه دیگران فکر می کنند ما در دنیای اجتماعی گم می شویم .
ظهور نظریه ذهن در کودکان یک نقطه عطف رشد مهم است. برخی از روانشناسان تصور می کنند که شکست در توسعه نظریه ذهن جزء اصلی اوتیسم است.
برخی از مطالعات روانشناسی رشد نشان می دهد که در حدود 4 تا 6 سالگی طیفی از مهارت های قابل توجه در کودکان خردسال ظاهر می شود که برای عملکرد موفق آنها در جامعه حیاتی است.
آنها شروع به درک می کنند که دیگران می توانند باورهای غلط داشته باشند ، خود آنها می توانند دروغ بگویند و دیگران می توانند به آنها دروغ بگویند – آنها یک نظریه ذهنی دارند.
7. ماندگاری شی در روانشناسی رشد
ماندگاری شی ، یا ثبات شی ، در روانشناسی رشد، درک این است که چیزها به وجود خود ادامه می دهند، حتی اگر نتوانید آنها را ببینید.
تحقیقات در روانشناسی رشد نشان داده است که به نظر می رسد نوزادان 3.5 ماهه درک اساسی از ماندگاری اشیا دارند .
به نظر می رسد که نوزادان خردسال لزوماً در دنیایی از اشکالی که برای آنها معنای کمی دارد گرفتار نمی شوند.
در عوض، به نظر می رسد آنها فیزیکدانانی شهودی هستند که می توانند استدلال ابتدایی را در مورد مفاهیم فیزیکی مانند گرانش، اینرسی و ماندگاری جسم انجام دهند.
8. چگونه نوزادان اولین کلمه خود را یاد می گیرند
اولین قدم نوزاد در سفر تکوینی یک ساله خود به اولین کلمه شاید تاثیرگذارترین کلمه آنها باشد.
این گام اول تمایز و طبقه بندی اجزای اصلی صدای زبانی است که می شنوند.
برای اینکه بدانید و فکر کنیدکه چقدر سخت است گوش دادن به کسی که به زبانی صحبت می کند که شما نمیشناسید.
زبان های خارجی می توانند مانند جریانهای مداوم سر و صدا به نظر برسند که در آن تشخیص اینکه یک کلمه از کجا شروع می شود و یک کلمه دیگر از کجا شروع می شود دشوار است.
تحقیق در روانشناسی رشد نشان می دهد که تا حدود 11 ماهگی نوزادان در تشخیص واج های مورد استفاده در انواع مختلف زبان ها استاد هستند.
اما پس از 11 ماه ، نوزادان با یک مجموعه واج برای زبان اول خود کنار می آیند و توانایی تشخیص واژگان را از زبان های دیگر از دست می دهند.
9. بازی و روانشناسی رشد
لو ویگوتسکی ، روانشناس توسعه پیشگام ، فکر می کرد که بازی در سالهای پیش دبستانی منبع اصلی توسعه است.
از طریق بازی کودکان بسیاری از مهارت های اساسی اجتماعی را یاد می گیرند و تمرین می کنند .
آنها احساس خود را پرورش می دهند، یاد می گیرند با کودکان دیگر تعامل کنند، چگونه دوست پیدا کنند، چگونه دروغ بگویند و چگونه نقش بازی کنند.
مطالعه روانشناسی رشد کلاسیک در مورد چگونه بازی در کودکان توسط میلدرد پارتن در اواخر دهه 1920 در موسسه رشد کودکان در مینه سوتا انجام شد.
او از نزدیک کودکان 2 تا 5 ساله را مشاهده کرد و انواع بازی را دسته بندی کرد.
او شش مورد متفاوت انواع بازی پیدا کرد اعم از انفرادی ، انجمنی تا مشارکتی.
10. نظریه روانشناسی رشد پیاژه
ژان پیاژه یک روانشناس رشدی بود که نظریه چهار مرحله ای او که در سال 1936 منتشر شد، بسیار تأثیرگذار بوده است.
نظریه چهار مرحله رشد پیاژه ادعای مشکوکی دارد که یکی از انتقاد شدهترین نظریههای روانشناختی است.
از مرحله حسی-حرکتی، مرحله قبل از عملیات، مرحله عملیاتی مشخص و مرحله عملیاتی رسمی، نظریه او تلاش میکند تا چگونگی پیشرفت رشد کودکی را توصیف کند.
با این حال، آزمایشها و نظریههای پیاژه در مورد چگونگی ایجاد دانش کودکان در مورد جهان با چالشهای بیپایانی روبهرو بوده است که بسیاری از آنها توجیه میکنند.
برای اطلاعات بیشتر در خصوص مثلث های روانشناسی کلیک کنید.