معرفی رشته روانشناسی شناختی (Cognitive psychology)
روانشناسی شناختی (Cognitive psychology) دانشی در رابطه با نحوه تفکر ماست و مربوط به فرآیندهای ذهنی درونی مانند توجه، ادراک، حافظه، برنامه ریزی برای عمل و زبان است. هر یک از این مولفهها محور شکل گیری این موضوع است که چه کسی هستیم و چگونه رفتار میکنیم.
در تعریف رشته روانشناسی شناختی گفته شده است که:
روان شناسی شناختی شاخهای از علم روانشناسی است که بر روی روش پردازش اطلاعات افراد تمرکز میکند
این به این معنی است که ما چگونه اطلاعات را پردازش میکنیم و چگونه با اطلاعات برخورد میکنیم که منجر به واکنشهای ما میشود.
به عبارت دیگر، رشته روانشناسی شناختی به آنچه در ذهن ما اتفاق میافتد توجه می کند که محرک (ورودی) و واکنش (خروجی) را به هم پیوند میدهد.
روان شناسان شناختی فرآیندهای داخلی را مطالعه میکنند که شامل ادراک، توجه، زبان، حافظه و تفکر است.
آنها سوالاتی مانند این میپرسند:
- چگونه می توانیم درباره دنیای خارج اطلاعات کسب کنیم؟
- چگونه می توانیم اطلاعات را ذخیره و پردازش کنیم؟
- چگونه مشکلات را حل می کنیم؟
- آیا تجزیه و تحلیل در ادراک ما باعث ایجاد اشتباه در تفکر ما میشود؟
- چگونه خطاها در تفکر ما منجر به پریشانی عاطفی و رفتارهای منفی می شود؟
مروری بر تاریخچه روانشناسی شناختی
اصطلاح “روانشناسی شناختی” اولین بار توسط اولریک نیسر در سال 1967 مورد استفاده قرار گرفت.
از آن زمان، مداخلات بسیاری از مطالعه شناختی پدید آمده است که به نفع حوزه روانشناسی بوده است.
جالب است بدانید روانشناسی شناختی با رشته های دیگر هم در ارتباط است.
به همین دلیل، اغلب در زمینه های مختلف از جمله پزشکی، آموزش و تجارت توسط افراد مورد مطالعه قرار می گیرد.
کاربرد روانشناسی شناختی چیست؟
روانشناسی شناختی از ابتدا هدف گرا و مسئله محور بوده است.
تصور کنید که با یک روان شناس شناختی درمان را شروع می کنید.
یکی از اولین کارهایی که باید انجام دهید این است که مشکلات خود را شناسایی کرده و اهداف مشخصی را برای خودتان تنظیم کنید.
سپس روانشناس شناختی به شما کمک خواهد کرد تا مشکلات خود را به شکلی سازماندهی کنید که شانس رسیدن به اهداف تان را افزایش دهید.
فرض کنید وقتی در حال آماده سازی سخنرانی خود برای محل کار هستید، می ترسید که شکست بخورید.
به همین دلیل، شما از حواس پرتی در اطراف خود به عنوان راهی برای اجتناب از کار بر روی سخنرانی خود استفاده میکنید.
این مانع از آمادگی شما می شود که در واقع باعث عدم دستیابی به موفقیت شما می شود.
شما معتقدید که شکست خورده اید زیرا بی ارزش هستید. یک روانشناس شناختی به شما کمک می کند تا اوضاع را بررسی کرده و سپس وضعیت را منطقی کنید تا بتوانید مهمترین دلیل شکست خود را درک کنید.
سپس آنها به شما یاد خواهند داد که چطور تغییراتی ایجاد کنید که به انواع موفقیت شما کمک میکند.
ویژگی های درمان روانشناسی شناختی کدامند؟
تمامی اشکال روان شناسی شناختی دارای این چهار ویژگی هستند:
- یک رابطه مشارکتی بین مشتری و درمانگر
- این باور که پریشانی روانشناختی تا حد زیادی ناشی از اختلال در فرآیندهای شناختی است
- تمرکز بر تغییر شناخت برای ایجاد تغییرات مطلوب در احساسات و یا رفتار
- یک درمان آموزشی محدود که بر مشکلات خاص تمرکز دارد
روانشناسی رفتاری با این امر آغاز می شود که کلیه رفتارهای انسانی آموخته می شود و متناسب با محیطی که در آن قرار دارد سازگار است.
رفتار میتواند با روشهای مختلف تشویق یا مجازات شود که منجر به افزایش یا کاهش اقدامات خاصی میشود.
همانطور که زندگی پیشرفت میکند، مجموعه ای از رفتارها توسط این تجربیات شکل میگیرد و باعث ایجاد یک انسان چند وجهی با علایق، آرزوها، حرفهها، مهارتها و عادات میشود.
از سوی دیگر، روانشناسی شناختی در اصل فرض میکند که افکار و احساسات، در فرآیند تشکیل رفتار فعال تر هستند.
افراد فرآیند افکار را درک می کنند و مشخص میکنند که چگونه رفتارها باید اجرا شوند، به جای اینکه به عنوان یک گیرنده منفعل و یا تولید کننده تجارب و یا رفتار باشند.
نظریههای روانشناسی شناختی
در زیر به سه مورد از مهم ترین نظریه های روانشناسی شناختی اشاره شده است
- آلبرت آلیس (Albert Ellis ) درمان رفتار عاطفی (REBT)
- درمان شناختی آرون بک ( Aaron Beck ) (CT)
- درمان رفتار شناختی Donald Meichenbaum) CBT)
چارچوب درمان رفتار عاطفی که توسط آلبرت الیس تهیه شده است در گذشته به عنوان درمان عقلانی یا درمان احساسی شناخته می شد.
درمان رفتار عاطفی یکی از اولین درمان های شناختی است. امروزه این یک رویکرد اصلی در زمینه رواشناسی شناختی است.
این فرضیه اصلی را ایجاد می کند که شما از طریق تفسیر مشکلات به علائم روانی خود کمک می کنید.
تأثیر روانشناسی شناختی بر رویکردهای سلامت روان
علاوه بر درک بیشتر از نحوه کار ذهن انسان، زمینه روانشناسی شناختی بر رویکردهای سلامت روانی نیز تاثیر گذاشته است.
پیش از دهه 1970، بسیاری از رویکرد های سلامت روانی بیشتر بر رویکردهای روانکاوی، رفتاری و انسانی متمرکز بودند.
روانشناسان شناختی چه کسانی هستند؟
شاید این سوال در ذهنتان مطرح شده است که کار یک روانشناس شناختی چیست؟
طبق اعلام انجمن روانشناسی آمریکا، روانشناسان شناختی پژوهش محور هستند و اغلب فرآیندهای ذهنی مانند یادگیری، احساس، دانستن و تفکر را مطالعه می کنند.
آنها بر این باورند که میتوانند آزمایشهایی را برای بررسی علمی این فرآیند های ذهنی انجام دهند و در انجام این کار، مهارت های مربوط به ارتباطات، آمار، تحقیقات و مدل علمی را به کار میگیرند.
روان شناسان شناختی عموما به عنوان محقق دانشگاهی استخدام میشوند.
این افراد بیشتر روی تدریس دانشجویان دانشگاه و نظارت بر آن دسته از دانشجویانی که بر تحقیق روی پایان نامه خود کار می کنند، وقت می گذارند و یافته های خود را در گزارش ها یا مجلات علمی منتشر می کنند.
روانشناسان شناختی همچنین ممکن است تحقیقاتی را به عنوان عوامل انسانی، برای پیمانکاران یا موسسات وابسته به ارتش، برای مدرسه ها انجام دهند.
یا به عنوان بخشی از جامعه قانونی باشند، یا به نمایندگی از شرکتها به ارزیابی نحوه عملکرد یک محصول با کاربر می پردازند.
روانشناس شناختی در نقش درمانگر
در حالی که بسیاری از روانشناسان شناختی پژوهشگر هستند و توسط دانشگاه ها و آژانس های دولتی استخدام میشوند، برخی دیگر تخصص بالینی دارند و به طور مستقیم با افرادی کار میکنند که چالشهای مربوط به فرآیندهای ذهنی مختلف را دارند.
آنها ممکن است در بیمارستان ها، کلینیک های سلامت روان و یا مطب های خصوصی کار کنند.
فواید تحصیل روانشناسی شناختی چیست؟
علیرغم اینکه روانشناسی شناختی یک بار به دلیل عدم اعتبار اکولوژیکی مورد انتقاد قرار گرفت، تحصیل در رشته های رو به رشد می تواند بسیار مفید باشد زیرا به بسیاری از رشته های دیگر توجه می کند.
علاوه بر روانشناسان، روانشناسی شناختی غالبا توسط افراد در تعدادی از زمینه های مختلف مورد مطالعه قرار می گیرد که می تواند از درک عمیق تری در مورد فرآیندهای ذهنی انسان بهره مند شود.
نظریه های روانشناسی شناختی می تواند برای موارد زیر مفید باشد:
- مهندسین
- دانشمندان علوم اعصاب
- انسان شناسان
- زبان شناسان
- روانشناسان سازمانی
- معماران
- طراحان نرم افزار
- هنرمندان
- پزشکان
- و گفتار درمانگان
معلمان و توسعه دهندگان برنامه درسی نیز معمولا روانشناسی شناختی را مطالعه می کنند تا در مورد نحوه رشد مغز دانش آموزان، یادگیری و حفظ اطلاعات، اطلاعات بیشتری کسب کنند.
اگر شما علاقمند به روانشناس شناختی هستید تا بتوانید مطالعات عمیقی در مورد فرآیندهای تفکر و برداشت های انسانی انجام دهید، معمولا لازم است که شما یک مدرک روانشناسی بالاتری را داشته باشید تا مهارت های لازم در زمینه تحقیق، تفکر انتقادی، تحلیلی، آماری و حل مسئله را کسب کنید.