زندگینامه آلبرت الیس
آلبرت الیس یک روانشناس و روان درمانگر آمریکایی بود که رفتار درمانی عقلانی هیجانی (REBT) را بنیان نهاد. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکترای روانشناسی بالینی از دانشگاه کلمبیا است و توسط هیئت روانشناسی حرفه ای آمریکا (ABPP) تأیید صلاحیت شد.
وی موسسه آلبرت الیس مستقر در نیویورک را تأسیس کرد و رئیس آن بود. آلبرت به طور گسترده ای به عنوان یکی از آغازگران تغییر الگوی شناختی انقلابی در روان درمانی و یکی از اولین مروجان و توسعه دهندگان درمان های شناختی رفتاری شناخته می شود.
زندگینامه کودکی آلبرت الیس
الیس در پیتسبورگ، پنسیلوانیا به دنیا آمد و در برانکس، نیویورک بزرگ شد. پدربزرگ و مادربزرگ پدری او مهاجر یهودی از امپراتوری روسیه بودند، در حالی که پدربزرگ مادری او از گالیسیا، لهستان بود.
او بزرگترین فرزند از سه فرزند خانواده بود. هری، پدر الیس، شغلش طوری بود که مکررا در سفرهای کاری و از خانه دور بود و طبق گزارشات اعلام شده، کمترین علاقه را به فرزندان خود نشان می داد.
در نوجوانی پدر و مادرش طلاق گرفتند و او فقط با مادرش زندگی می کرد.
الیس در زندگی نامه خود مادرش هتی را به عنوان زنی خودمحور و دارای اختلال دوقطبی توصیف کرد.
به گفته الیس، او گاهی اوقات “او فردی می شد که فقط شلوغ می کرد و اصلا به حرف دیگری گوش نمیکرد”. او نظرات قاطع خود را در مورد اکثر مسائل ارائه می داد، اما بندرت مبنای واقعی این دیدگاه ها را تحلیل می کرد.
مادر الیس نیز مانند پدرش از نظر عاطفی از فرزندانش فاصله داشت. الیس گفت که او اغلب هنگام رفتن به مدرسه می خوابید و هنگام بازگشت معمولاً در خانه نبود اما الیس به جای احساس ناراحتی، مسئولیت مراقبت از خواهر و برادرهای خود را بر عهده گرفت.
او با پول خودش ساعت کوکی خرید و از طریق آن ساعت از خواب بیدار می شد و خواهر و برادر کوچکترش را لباس می پوشاند. وقتی رکود بزرگ رخ داد، این سه کودک به دنبال کار برای تأمین هزینه خانواده بودند.
الیس از کودکی بیمار بود و در طول جوانی از مشکلات سلامتی زیادی رنج می برد. در سن پنج سالگی با بیماری کلیوی در بیمارستان بستری شد. او همچنین به دلیل التهاب لوزه در بیمارستان بستری شد، که منجر به عفونت شدید استرپتیکی شد که به جراحی فوری نیاز داشت.
وی از هشت مورد بستری در بیمارستان بین پنج تا هفت سالگی اش خبر داد که یکی از آن ها تقریباً یک سال به طول انجامید. پدر و مادرش در این سالها حمایت عاطفی کمی از وی می کردند و بندرت او را ملاقات می کردند یا او را دلداری می دادند.
الیس گفت که آموخت که با مشکلات روبرو شود زیرا “بی توجهی های خانواده اش او را رو به رشد کرد.” بیماری، الیس را در تمام زندگی دنبال می کرد. در 40 سالگی به دیابت مبتلا شد.
الیس درباره ترسی که از سخنرانی در جمع داشت، گفته است و در سال های نوجوانی نیز نسبت به زنان بسیار خجالتی بود.
در سن 19 سالگی، که به عنوان یک درمانگر شناختی رفتاری درشناخته شده بود، خود را مجبور کرد به مدت یک ماه با 100 زن در باغ گیاه شناسی برانکس صحبت کند. علی رغم عدم قرار ملاقات، وی گفت كه از ترس از طرد شدن توسط زنان، حساسیت زدایی كرده است.
زندگینامه تحصیلی و شغلی آلبرت الیس
الیس پس از دریافت مدرک لیسانس هنر در تجارت از آنچه در آن زمان به عنوان کالج شهر نیویورک در مرکز شهر در سال 1934 شناخته می شد، وارد رشته روانشناسی بالینی شد.
او کار کوتاهی را در تجارت آغاز کرد و سپس نویسندگی را دنبال کرد. این تلاش ها در زمان رکود بزرگ که از سال 1929 آغاز شد، الیس دریافت که تجارت ضعیف است و در انتشار داستان های خود موفقیتی ندارد.
وقتی الیس دریافت که در نوشتن کتاب های غیر داستانی تبحر دارد، درباره جنسیت انسان تحقیق کرد و نوشت. مشاوره غیر روحانی وی در این زمینه او را متقاعد كرد كه در روانشناسی بالینی شغل جدیدی را دنبال كند.
در سال 1942، الیس تحصیل در مقطع دکترا در روانشناسی بالینی را در کالج معلمان دانشگاه کلمبیا آغاز کرد، جایی که روانشناسان اصولاً در زمینه روانکاوی آموزش دیدند.
در ژوئن 1943، وی کارشناسی ارشد هنر خود را در روانشناسی بالینی از کالج معلمان به اتمام رساند و در حالی که هنوز در مقطع دکترا مشغول به کار بود، به صورت نیمه وقت دیدن مراجع را آغاز کرد. (احتمالاً به دلیل اینکه در آن زمان ایالت نیویورک نیازی به اعتبار رسمی روانشناسان نداشت).
الیس حتی قبل از دریافت دکترای خود شروع به چاپ مقالات کرد. در سال 1946 او مرور و نقدی بر بسیاری از آزمون های شخصیت که به صورت مداد و کاغذی بودند، نوشت. وی نتیجه گرفت که فقط پرسشنامه شخصیت چند مرحله ای مینه سوتا از استانداردهای یک ابزار مبتنی بر تحقیق برخوردار است.
وی دکترای خود را در روانشناسی بالینی در کلمبیا در سال 1947 دریافت کرد، در آن زمان الیس به این باور رسیده بود که روانکاوی عمیق ترین و موثرترین روش درمانی است. وی مانند اکثر روانشناسان زمان خود به نظریه های زیگموند فروید علاقه مند بود.
او به دنبال آموزش بیشتر در روانکاوی بود و سپس به تمرین روانکاوی کلاسیک پرداخت. اندکی پس از دریافت دکترای خود در سال 1947، الیس یک برنامه تجزیه و تحلیل و برنامه نظارت یونگی را با ریچارد هولبک، تحلیلگر ارشد در انستیتوی کارن هورنی (تحلیلگر خودش هرمان رورشاخ، که آزمون مرکب رورشاخ را توسعه داد) آغاز کرد.
در این مدت وی در دانشگاه نیویورک، دانشگاه راتگرز و دانشگاه ایالتی پیتسبورگ تدریس کرد و چندین سمت برجسته را بر عهده داشت.
در آن زمان، اعتقاد الیس به روانکاوی به تدریج در حال سقوط بود. پس از فارغ التحصیلی، الیس ابتدا روانکاوی را آموزش داد و تمرین کرد، اما خیلی زود از ضعف های روش روانکاوی، انفعال و بی نتیجه بودن آن ناراضی شد.
الیس تحت تأثیر کار افرادی مانند آلفرد آدلر، کارن هورنای و هری استک سالیوان، شروع به توسعه رویکرد خود در زمینه روان درمانی کرد. از اواخر دهه 1940 به بعد، الیس در رفتار درمانی عاطفی منطقی (REBT) کار کرد.
در سال 1954، الیس آموزش تکنیک های جدید خود را به سایر درمانگران آغاز کرد و در سال 1957، الفرد آدلر پاسخ داد.و با پیشنهاد این که درمانگران به مردم کمک می کنند تا تفکر و رفتار خود را به عنوان درمان مشکلات عاطفی و رفتاری تنظیم کنند، به طور رسمی اولین رفتار درمانی شناختی را ارائه داد.
دو سال بعد، الیس کتاب نحوه زندگی با یک نوروتیک را منتشر کرد، که در مورد روش جدید او توضیحاتی ارائه داد. در سال 1960، الیس مقاله ای در مورد رویکرد جدید خود در کنوانسیون انجمن روانشناسی آمریکا (APA) در شیکاگو ارائه داد.
علی رغم اتخاذ رویكرد نسبتاً آهسته، الیس موسسه خود را تأسیس كرد. موسسه زندگی منطقی در سال 1959 به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی تاسیس شد. در سال 1968 توسط هیئت مدیره ایالت نیویورک به عنوان یک موسسه آموزشی و کلینیک بهداشت روان معتبر شناخته شد.
در دهه 1960، الیس به یکی از بنیانگذاران انقلاب جنسی آمریکا تبدیل شده بود. وی خصوصاً در شغل اوليه خود به دليل كار به عنوان يك سکسولوژیست و به دليل ديدگاه های انسان دوستانه ليبرال و به دلیل حضور و سخنرانی در برخی اردوگاه های بحث برانگيز در مورد جنسيت انسان شناخته شده بود.
وی همچنین با جانورشناس و محقق جنسی آلفرد کینزی کار کرده و در تعدادی از کتاب ها و مقالات به موضوع جنسی و عشق انسان پرداخته است.
روابط جنسی و عاشقانه از ابتدای کار حرفه ای او مورد علاقه وی بوده است. نورمن هیر، در پیشگفتار كتاب الیس در سال 1952، كتاب اعتقادات جنسی و آداب و رسوم، فعالیت انجمن پیشگیری از بیماری های مقاربتی را تحسین كرد.
در سال 1958، الیس کتاب کلاسیک خود را “جنسیت بدون گناه” منتشر کرد، که به دلیل حمایت از نگرش لیبرال نسبت به رابطه جنسی شناخته شده است. او در مجله Paul Krassner به نام Realist همکاری کرد.
در سال 1965 الیس کتابی منتشر کرد تحت عنوان همجنس گرایی: علل آن و درمان آن، که در آن از همجنس گرایی تا حدی به عنوان یک آسیب شناسی قلمداد می شد و بنابراین شرایطی برای درمان بود.
در سال 1973، انجمن روانپزشکی آمریکا با بیان اینکه این یک اختلال روانی نیست و بنابراین به درستی درمان نمی شود، موضع خود را در مورد همجنسگرایی تغییر داد.
در سال 1976، الیس نظرات قبلی خود را در مورد جنسیت و انسان رهایی یافته روشن کرد و بیان داشت که برخی رفتارهای بی نظم همجنسگرایی ممکن است رخ دهد، اما در بیشتر موارد نباید چنین اقدامی انجام شود زیرا همجنسگرایی ذاتاً فقط از دیدگاه مذهبی خوب یا بد است.
در اواخر عمر خود، او رابطه جنسی بدون گناه را در سال 2001 به روز و بازنویسی کرد و آن را به عنوان رابطه جنسی بدون گناه در قرن بیست و یکم منتشر کرد.
وی در این کتاب، دیدگاه انسان گرایانه خود را در مورد اخلاق و اخلاق جنسی آشکار و بهبود بخشید و فصلی را در رابطه با همجنس گرایی اختصاص داد تا به همجنسگرایی توصیه و پیشنهاداتی در مورد چگونگی لذت بردن و بهبود بیشتر زندگی عاشقانه جنسی آنها بدهد.
با حفظ برخی از ایده ها در مورد جنسیت انسان از اصل، این مرور عقاید انسانی گرایانه و ایده های اخلاقی بعدی وی را همانطور که در کار و عمل دانشگاهی او شکل گرفت، توصیف کرد.
الیس تا پایان زندگی خود یک برنامه کاری دقیق را رعایت می کرد. وی همچنین با وجود داشتن چندین مشکل سلامتی به کار خود ادامه داد، در اواخر دهه 1980 با 70 بیمار در هفته و در سال های آخر زندگی خود با 10 بیمار در هفته سرو کار داشت.
رفتار درمانی عقلانی هیجانی (REBT)
در سال 1956 وی آنچه را كه آن را روان درمانی عقلانی می نامید معرفی كرد .این روش بر رویكرد مستقیم و فعال تری در درمان تأكید داشت كه در آن درمانگر به مراجع، كمك می كرد تا باورهای غیر منطقی اساسی را كه منجر به پریشانی عاطفی و روانی می شود، بشناسد.
امروزه این روش به عنوان رفتار درمانی عقلانی هیجانی یا REBT شناخته می شود. الیس اولین کتاب مهم خود را در زمینه رفتار درمانی عاطفی منطقی (REBT) در سال 1962 منتشر کرد.
REBT یک روان درمانی فعال، فلسفی و تجربی است، هدف آن حل مشکلات و اختلالات عاطفی و رفتاری و کمک به افراد برای داشتن شادی و زندگی رضایت بخش تر و بهتر است.
عقاید REBT این است که افراد در مورد موقعیت هایی که درگیر هستند تصورات غلط دارند و این باورها باعث ایجاد اختلال می شود اما می توان آنها را زیر سال برد و تغییر داد.
رفتار درمانی عاطفی عقلانی (REBT) توسط روان درمانگر و روانشناس آمریکایی آلبرت الیس ساخته شد، که بسیاری از آموزه های فلاسفه آسیایی، یونانی، رومی و مدرن را به دست آورد.
REBT اولین بار در اواسط دهه 1950 توسط الیس در معرض دید قرار گرفت. این پیشرفت تا زمان مرگ وی در سال 2007 ادامه داشت.
REBT یک نظریه و عمل روان درمانی است و یک مکتب فکری است که الیس ابتدا ایده های خود را در كنفرانس انجمن روانشناسی آمریكا در سال 1956 ارائه داد، سپس مقاله ای اساسی در سال 1957 با عنوان “روان درمانی روانشناختی و روانشناسی فردی” منتشر كرد كه در آن پایه های آنچه را كه آنرا درمانی (RT) می نامید، قرار داد و با دقت به سوالات رودولف دریكورس و دیگران در مورد شباهتها و تفاوت های روانشناسی فردی آلفرد آدلر پاسخ داد.
برای مطالعه زندگینامه آلفرد آدلر کلیک کنید.
فرضیات نظری
چارچوب REBT فرض می کند که افراد دارای گرایش های ذاتی منطقی (به عنوان مثال، خودیاری، کمک اجتماعی و سازنده) و غیر منطقی (یعنی خود تخریبی، اجتماعی ناکافی و غیرمفید) هستند.
REBT ادعا می کند که افراد، تا حدود زیادی، آگاهانه و ناخودآگاه مشکلات عاطفی مانند احساس گناه، ترحم، خشم بالینی، آسیب، احساس گناه، شرم، افسردگی و اضطراب و همچنین رفتارها و تمایلات رفتاری مانند تعلل، زورگویی را تجربه می کنند.
سپس REBT به عنوان یک فرایند آموزشی استفاده می شود که در آن درمانگر اغلب به طور فعال و مستقیم به مراجع می آموزد که چگونه باورها و فلسفه های غیر منطقی و خود مغلوب را که ذاتاً سخت، افراطی، غیرواقعی، غیر منطقی و مطلق است، شناسایی کند و سپس آنها را به چالش بکشد و مدل های منطقی و خودمختاری را جایگزین آنها کند.
با استفاده از انواع روش ها و فعالیت های شناختی، عاطفی و رفتاری، با کمک درمانگر و تمرین تکالیف، مراجع می تواند به یک تفکر، گفتار و رفتار منطقی، مستقل و سازنده دست یابد.
مدل A-B-C
یک پیش فرض اساسی REBT این است که مردم از نظر عاطفی تحت شرایط ناخوشایند قرار نمی گیرند، بلکه از طریق نحوه بیان دیدگاه خود در مورد این شرایط از طریق زبان خود، عقاید قضاوتی، معانی و فلسفه خود در مورد جهان، خود و دیگران آشفته می شوند.
در REBT، مراجعان معمولاً این فرض را یاد می گیرند و با یادگیری مدل آشفتگی و تغییر روانشناختی A-B-C-D-E-F، این فرض را به کار می گیرند. حروف زیر معنای زیر را در این مدل نشان می دهند:
A- ناملایمات.
B- باور های رشد یافته در شخص همراه با ناملایمات.
C- عواقب عقاید آن شخص (همان عقاید مورد B).
D- اختلاف اندیشه های شخص در مورد های A, B, C.
E- فلسفه یا باور جدید و موثری که در آن شخص از طریق وقوع مورد D در ذهنش ایجاد می شود.
F- احساسات تکامل یافته خود فرد بعد از نقطه C یا بعد از نقطه F.
در حالی که REBT اغلب به عنوان شاخه ای از CBT توصیف می شود، کار الیس واقعاً بخشی از انقلاب شناختی بود و او به توسعه و پیشرفت درمان های رفتاری شناختی کمک کرد. الیس اغلب به عنوان یکی از مشهورترین متفکران تاریخ روانشناسی توصیف می شود.