زندگینامه جان دیویی
جان دیویی در ۲۰ اکتبر ۱۸۵۹ در شهر برلینگتون در ایالت ورمانت آمریکا پا به دنیا گذاشت. دیویی تحصیلات دانشگاهی خود را نیز در ورمانت گذراند و در سال ۱۸۷۹ در جمع انجمن فی بتا کاپا که کانونی برای شناخت درخشانترین استعدادهای آمریکا بود پذیرفته شد.
جان دیویی تصمیم گرفت تحصیلات خود را در دانشگاه معتبر و برجسته جانز هاپکینز ادامه دهد و بعد از آن نیز دوران کوتاهی به تدریس در سیستم آموزش دبستان مشغول شد. اما سرانجام او به دانشگاه جانز هاپکینز بازگشت تا مدرک دکترای خود را کسب کند و این آغازی برای تصاحب منصب تعلیم روانشناسی در دانشگاه میشیگان بود.
دیویی با نظریات خود در طول حیات پربار حرفهایاش چنان نظرهای نخبگان را بهخود جلب کرد که چند دکترای افتخاری نیز به او اهدا شد.
در اوایل دهه ۱۸۹۰ دیویی از نخستین اعضای هیات علمی دانشگاه شیکاگو بود و در سال ۱۸۹۶ او توانست در هاید پارک، دانشکدههای آزمایشگاهی شیکاگو را تاسیس کند. در آن زمان کلوین کدی فیلسوف پیشرو دوره آموزش نوین نیز همراه وی و مدیر بخش موسیقی این مرکز بود تا بتوانند طرح آموزش نوینی ارائه دهند.
آنها قصد داشتند، گروه سنی کودک تا نوجوانان را به نحوی آموزش دهند که بهطور طبیعی و خود ساخته برای ورود به دانشگاه آماده باشند. در ادامه همین تلاشها بود که دیویی در مسیر توسعه نظریههای آموزشی خود کتاب مدرسه و جامعه را در سال ۱۹۰۰ منتشر کرد.
جان علاوه بر مشغولیت در دانشگاه شیکاگو به انجام پژوهشها در زمینه تجربهگرایی نیز مبادرت ورزید و همین کنکاش به عامل مهمی در برانگیخته شدن علاقه روزافزون او به فلسفه پراگماتیسم یا عملگرایی تبدیل شد.
جان دیویی و عملگرایی، عامل تحول در جامعه آمریکایی
عملگرایان عقیده دارند که فلسفه باید بهصورت مفید و عملی باشد و منجر به شکوفایی دانش عملی در جهان شود. این ایده همچون طوفانی در آمریکا بود که باعث تحولی عمیق در بین جامعه آمریکایی شد.
دیوبی تصمیم گرفت نگرش خود به عملگرایی را با عنوان ابزارگرایی معرفی کند؛ چراکه استدلال میکرد آزمایشها نقش مهمی در کشف حقیقت دارند. دیویی در سال ۱۸۹۹ بهعنوان رئیس انجمن روانشناسی آمریکا انتخاب شد. این انجمن بعدها جای بزرگانی همچون گوردن آلپورت بود.
همچنین دیویی در سال ۱۹۰۵ نیز به ریاست انجمن فلسفی آمریکا برگزیده شد که تنها ۵ سال از زمان تاسیس آن میگذشت و امروزه مهمترین ارگان حرفهای فلسفه در ایالات متحده بهشمار میرود و این در حالی بود که جان یک سال قبل تصمیمی کلیدی گرفته بود.
دیویی در سال ۱۹۰۴ تصمیم گرفت برای تدریس به گروه فلسفه دانشگاه کلمبیا بپیوندد و تا ۲۶ سال بعد و زمان بازنشستگی خود نیز به این پیوند وفادار باقی ماند.
ثمره تلاش و کوشش این روح پرجنبوجوش در طی این دوران تالیف حدود ۴۰ کتاب و صدها مقاله و گزارش بود. این پشتکار ستودنی منجر شد جان دیویی به عنوان فیلسوفی برجسته، مبتکر شیوههای آموزش جدید، روانشناسی پر نفوذ در جامعه و اصلاحکننده شیوه تدریس شناخته شود.
در حقیقت جان دیویی ناخدایی بود که کشتی آموزش وپرورش را به سمت یادگیری تجربی هدایت میکرد و تدابیر او به عنوان شاکله رسمی و اساسی بسیاری از سازمانها شناخته شد. دیویی آنقدر بر جامعه آمریکایی موثر بود که به یاد تلاشهای او تمبر یادبودی در ۱۹۶۵ چاپ شد تا تلاش و کوشش این مرد خستگی ناپذیر در حافظه ملت آمریکا برای همیشه ثبت شود.
تاثیر جان دیویی در شکوفایی روانشناسی اجتماعی
دستاوردهای دیوبی در طول دوران کاری خود بسیار قابل توجه بود؛ ولی نتیجه تلاشهای او در اصلاح آموزش و پرورش بارزترین نمود همکاری وی در شکوفایی روانشناسی اجتماعی بود. جان دیویی پیشرویی بود که برای بهبود و پیشرفت آموزش و پرورش از قدرت استدلال یاری میگرفت.
جان دیویی با صراحت ابزار میکرد، آموزش تنها یک وسیله برای یادگیری دانش نیست؛ بلکه آموزش باید بهنحوی انجام شود که فراگیران بتوانند مهارتهای زندگی را فرا گیرند و در تصمیمگیرهای اخلاقی موفق عمل کنند.
در حقیقت این یک رویه پیشگیرانه هوشمندانه بود؛ چرا که همه ما روزی به صرافت میافتیم که چگونه قدرت تجزیه و تحلیل خود را افزایش دهیم. جان دیویی به نقش کلیدی آموزش برای تحقق دموکراسی بسیار معتقد بود و در طول زندگی خویش بارها این نگرش را مورد تاکید قرار داده بود.
جان دیویی در جستوجوی راه نجات و رستگاری جامعه
جان دیویی بر همین اساس مقالاتی را منتشر کرد تا تئوریهای او درباره آموزش بیشتر شناخته شود. او باور داشت زمانی دانشآموزان بیشترین بهره را از آموزش میبرند که مجاز به تعامل و درگیری با محتوای آموزشی باشند.
جان دیویی مسیر آموزشی که با یادگیری تجربی و فرآیندهای اجتماعی برای کسب دانش مجهز شده بود را بهعنوان راه نجات و رستگاری جامعه میشناخت. از نظر او دانشآموزان باید فرصتی داشته باشند تا پتانسیل نهایی خود را به منصه ظهور برسانند و از دانشی که فرا میگیرند برای تاثیرگذاری در شکوفایی جامعه بهره ببرند.
جان دیویی به نقش تعامل در یادگیری نیز صحه گذاشت؛ چرا که معتقد بود دانشآموزانی که بهواسطه تجربیات خود با مفاهیم و دانش ارتباط برقرار میکنند، موفق به جذب عمیق و دائمی دانش طبق یک شیوه شخصیسازی شده میشوند.
نظریههای آموزشی جان دیویی چنان درخشان بود که هنوز هم بهصورت گسترده مورد استفاده قرار میگیرند و اصرار بر یادگیری عملی یا یادگیری با انجام دادن در روند آموزش معاصر را میتوان نتیجهٔ بخشی از کوششهای او دانست.
نظریههای جان دیویی
جان دیویی در تمام زمان فعالیت حرفهای خود با جدیت میکوشید تا محیط آموزشی ماحصل اندیشههای او با تمرکز دقیقی به حفظ منافع دانشآموزان و در تلاش برای به اشتراکگذاری دانش با آنها به فعالیت ادامه دهد.
براساس الگوی یادگیری جان دیویی، معلم باید نقش راهنما را برای کسب دانش بر عهده داشته باشد و همچون شریکی شیفتهٔ کشف دانش، با دانشآموز بههمراهی عملی بپردازد تا آنها با حل گامبهگام و با کمک توان شخصی خود مطالب آموزشی را فرا گیرند.
امروزه بسیاری از ما مشتاق هستیم بدانیم که چگونه یک لایف کوچ شویم؟ و این نشان میدهد که نقش یک راهنما که به ماهیگیری یاد دهد چقدر در شکوفایی استعدادها با ارزش است.
جان دیویی نیز مدافع خستگیناپذیری برای یادگیری تجربی بود و برای پیادهسازی و گسترش یادگیری عملی در عرصهٔ آموزش تلاشِ در خور ستایشی انجام داد.
نظریههای جان دیویی منجر به تحولات در بسیاری از مدلهای تجربی زمان خود شدند و بنیاد یادگیری پروژه محور بهشمار میروند. یادگیری پروژه محور مجموعهای از تکنیکها است که منجر میشوند دانشآموزان به پژوهش و تحقیق درباره تجربههای خود دست بزنند.
جمع بزرگی از پیروان نظریههای جان دیویی، الگوی تربیت کودک محور او در آموزش را، چنان سرلوحه طراحی روندهای آموزش خود قرار دادند که کودکان حتی میتوانستند مسیر آموزش خود را مدیریت کنند. این رویه بهنظر جان دیویی برداشتی غلط از نگرش او بود و آن را زیادهروی میدانست که باید در قبال آن هوشیار و محتاط بود.
فعالیتهای گسترده جان دیویی
فعالیتهای جان دیوی در دنیای فلسفه، سیاست و روزنامهنگاری نیز گسترده بود. جان دیویی یک خداناباور انسانگرا و از مهمترین امضاکنندگان نسخه اول مانیفست اومانیستی ۱۵ بندی بود که در ۱۹۳۳ رونمایی شد و انسانگرایی را بهعنوان یک دین جدید معرفی میکرد.
درعینحال جان دیویی از مدافعان سختکوش اصلاحات سیاسی بود. او باور داشت خبرنگاران نهتنها باید به گزارش رویدادها بپردازند؛ بلکه باید پرسشگری و معرفی راهکارهای حل مشکلات را نیز سرلوحهٔ کار خود قرار دهند.
جان دیویی در پژوهشهای شناختشناسی برای بررسی باورها و منطق بهعنوان روشی برای درست اندیشیدن نیز نقش موثر و گستردهای داشت. آثار فلسفی جان دیویی هنوز هم در گروههای فلسفه دانشگاههای بزرگ دنیا بهطور گستردهای مورد توجه و مطالعه است.