زندگینامه دیوید باس
دیوید باس (david buss) پروفسور روانشناسی در دانشگاه تگزاس است. شهرت او به دلیل تحقیقاتش در زمینه انتخاب جفت بر اساس روانشناسی تکاملی و بررسی تفاوت های جنسیتی بین زن و مرد است.
پژوهش های عمیق او درباره استراتژی های جفت یابی در انسان ها، کار او را در روانشناسی تعریف میکند و از دیگر نظریه پردازن شخصیت متمایز می سازد.
دیوید باس به همراه K. H. Craik، صفات شخصیتی خاصی را تحلیل کرده اند که در ساختار شخصیت نقش ویژه ای دارند. او ایده ای را درباره نظریه نمونه اولیه در روانشناسی پیشنهاد داد که می گوید صفات برای طبقه بندی یک شخصیت و اینکه چطور یک صفت می تواند یک شخصیت مشخص را تعریف کند، استفاده می شوند.
تولد و تحصیلات دیوید باس
دیوید باس در ۱۴ آوریل سال ۱۹۶۳ بدنیا آمد. او موفق به کسب مقطع PhD در رشته روانشناسی از دانشگاه برکلی کالیفرنیا شد. نظریات او درباره استراتژی های جفت یابی انسان، تعارضات ببن زوجین، روابط آن ها، شهرت، اعتبار، وضعیت، حسادت هیجانی، قتل و اخیرا هم بر روی تعقیب و مزاحمت زوجین، بسیار برجسته است.
استراتژی های جفت یابی
نظریه دیوید باس بین روابط کوتاه مدت و بلند مدت در استراتژی های جفت یابی تمیز قائل شده است. او یک پرسشنامه با نام soi-r ایجاد نمود که مشخص می کند یک انسان به روابط بلند مدت و جدی علاقه دارد و یا به روابط کوتاه مدت و بدون تعهد.
بر اساس تحقیقات دیوید باس و همکارانش، مردانی که چهره یک زن را به آنها نشان می دادند، علاقه بیشتری به روابط بلند مدت داشتند و از سوی دیگر مردانی که به آن ها بدن زنان را نشان دادند، میل به داشتن روابط کوتاه مدت با صاحب آن عکس داشتند.
آزمایش مشابه ای بر روی زنان صورت گرفت و هیچ نشانه ی خاصی که معنایی برای استراتژی جفت یابی دیوید باس داشته باشد، نشان نداد.
برای مطالعه نکات مهم در انتخاب شریک زندگی کلیک کنید.
چالش های زن و مرد
بنابر تحقیقات آن ها، مردان و زنان در طول مدت رشد، با چالش های متفاوتی در هویت جنسی و نقش جنسی خود روبرو می شوند که رفتارهای بعدی آنها را مشخص می کند.
زن ها با چالش حاملگی روبرو می شوند و در محوریت آن پرورش دادن موثر یک کودک و اطمینان از بقای آن کودک است. در حالی که برای مردان چالش، تامین منابع و انتقال ژن هایش به نسل بعد و بقا در شرایطی است که والد شدن برای او به بار می آورد.
دیوید باس نظریه تداخل استراتژیک را ابداع نمود. این نظریه می گوید که مردان و زنان با فریب های متفاوتی در روابط بین جنسی خود دست و پنجه نرم می کنند. زنان به عنوان افراد احساسی، در برابر خیانت عاطفی، آشفتگی بیشتری از خود نشان می دهند. مردان از سویی دیگر، در برابر خیانت جنسی و دروغ، آشفتگی زیادی تجربه می کنند.
افتخارات و جوایز
دیوید باس افتخار کسب جایزه Distinguished Scientific Award از APA برای توسعه روانشناسی و بسیاری از دیگر جوایز علمی معتبر را داشته است. او همچنین تعداد زیادی کتاب درباره تحقیقاتش نوشته است. یکی از مشهور ترین کتاب های او، قاتل همسایه است که تئوری تکاملی مدرنی از قتل را ارائه میدهد.
لیست کتاب های دیوید باس
- تکامل میل: استراتژیهای جفتیابی انسان (۱۹۹۵)
- شور خطرناک: چرا حسادت جنسی به همان اندازهٔ عشق و سکس ضروری است (۲۰۰۰)
- کتاب درسی روانشناس تکاملی (۲۰۰۵)
- قاتل همسایه: چرا ذهن برای کشتن طراحی میشود؟ (۲۰۰۶)
- چرا زنان سکس دارند: فهم انگیزشهای جنسی از ماجراجویی تا انتقام (۲۰۰۹)
- سکس، قدرت، تعارض: رویکردهای تکاملی و فمینیستی (۱۹۹۶)
- روانشناسی تکاملی (ویرایش چهارم ۲۰۱۲)
نظریه دیوید باس
دیوید باس، یکی از نظریه پردازان شخصیت در حوزه روانشناسی تکاملی است. درواقع نظریه او، به عنوان یکی از نظریههای شخصیت، براساس پژوهشهای مختلفش درمورد روابط زن و مرد، صورت گرفته است. یکی از مفاهیم مهم در نظریه دیوید باس، معیارهای متفاوت برای انتخاب جفت است.
این نظریه بیان میکند که بر اساس سیر تکاملی متفاوت جنس نر و ماده در طول تاریخ زندگی حیوانات و همچنین رشد شخصیت متفاوت زنان و مردان در گونه انسان، دو جنس، معیارهای متفاوتی را برای انتخاب شریکشان، پرورش دادهاند. البته این مسأله باعث چالشها و بحثهای مختلفی در پژوهشهای بعدی و در صحبتهای روزمره افراد شده است.
شکلگیری بحث معیارهای انتخاب جفت
در دهه ۱۹۸۰، انقلابی در حوزه روانشناسی تکاملی به وجود آمد. این انقلاب، با انتشار پژوهش دیوید باس درمورد علوم رفتاری و مغز، ظهور پیدا کرد. دیوید باس، پژوهشهای قبلی درمورد اینکه زنان و مردان، چه ویژگیهایی را برای انتخاب شریک خود، ترجیح میدهند را، بر روی تعداد بسیار بیشتری از افراد در سراسر دنیا، تکرار کرد.
اینکه نظریه دیوید باس درمورد معیارهای انتخاب جفت، به عنوان انقلاب در نظر گرفته شده است؛ به این دلیل است که او، ده هزار نفر از افراد را در سراسر دنیا مورد بررسی قرار داد.
بنابراین نتایج پژوهش او، براساس فرهنگ همه قارهها (هر شش قاره) و کشورهای متفاوت دنیا (۳۳ کشور) بود و بنابراین تفاوتهای فرهنگی نیز در آن، لحاظ شده بود. همین مسأله، تعمیم دادن نتایج پژوهشهای دیوید باس درمورد معیارهای انتخاب جفت را قابل اطمینانتر کرد.
۳ فرضیه نظریه دیوید باس درمورد معیارهای دو جنس برای انتخاب جفت
فرضیه اول
دیوید باس، این فرض را درمورد معیارهای انتخاب جفت ، به این شکل مطرح کرد که در گذشته و در گونههای مختلف حیوانی و انسانی، وظیفه جنس مذکر، بیشتر این بوده که منابع را برای اعضای گونه و خانواده خود (همسر و فرزندان) تأمین کند.
بنابراین بقای آنها و همسر و فرزندشان، به این وابسته بوده که چقدر در به دست آوردن این منابع، موفق بودهاند. درنتیجه باس، فرض اولش را اینگونه مطرح کرد که زنان، بیشتر به دنبال مردانی هستند که در تلاش برای کسب منابع و به دست آوردن منابع، موفقترند.
نتایج پژوهش باس درمورد فرضیه اول
هماهنگ با این فرضیه، نتایج پژوهش باس درمورد معیارهای انتخاب جفت نیز، این موضوع را تایید کرد. برای بررسی این موضوع، او ۳۷ گروه از زنان را در کشورهای سراسر دنیا، مورد بررسی قرار داد.
در بین این ۳۷ گروه، در ۳۶ گروه، زنان مردانی را ترجیح میدادند که وضعیت مالی و اقتصادی خوبی داشته باشند؛ در ۲۹ گروه، مردان بلندپرواز و کوشا را ترجیح میدادند؛ و در همه ۳۷ گروه، زنان مردانی را ترجیح میدادند که از نظر سنی، از آنها بزرگتر بودند.
شاید به این دلیل که کوشا بودن، وضعیت اقتصادی بهتر و سن بیشتر، این پیشفرض را در زنان ایجاد میکند که چنین مردانی، توان بیشتری را برای کسب منابع اقتصادی مورد نیاز دارند.
فرضیه دوم
طبق این فرضیه در نظریه دیوید باس ، در جریان تکامل حیوانات و انسان، جنس مذکر به دنبال این بوده که احتمال بقای خود را از طریق برقراری روابط جنسی با جنس مونث، افزایش دهد؛ چرا که از طریق افزایش تولیدمثل، احتمال انتقال ژنهای آنان، افزایش مییابد. بنابراین، احتمالا مردان در انتخاب شریک خود، توان بارور شدن زنان را در نظر میگیرند.
پژوهش درمورد فرضیه دوم
هماهنگ با این فرضیه در نظریه دیوید باس ، پژوهش گسترده خود او نیز، نتایج مشابهی را به دست آورد. در بررسیای که بر روی ۳۷ گروه از مردان در کشورهای سراسر دنیا، انجام شد؛ در ۳۴ گروه، مردان زنانی را ترجیح میدادند که جذابیت ظاهری بیشتری داشتند؛ و در همه ۳۷ گروه بررسیشده، آنها زنانی را ترجیح میدادند که جوانتر از خودشان بودند.
در هردو مورد، احتمالا مردان، پیشفرضشان این است که زنانی با ظاهر فیزیکی بهتر و کم سن و سالتر، توانایی باروری بیشتری دارند و بقای آنها را بیشتر تضمین میکنند. درنتیجه، با احتمال بیشتری، جذب چنین زنانی میشوند.
فرضیه سوم
در طول تاریخ تکامل حیوانات و انسان، بعد از رابطه جنسی میان جنس مذکر و مونث، باروری مختص جنس مونث بوده است. بنابراین زنان با اطمینان ۱۰۰% میتوانند آن فرزند را متعلق به خود بدانند.
اما مردان ممکن است درمورد اینکه آن فرزند، متعلق به خودشان است یا نه، شک داشته باشند. این مفهوم توسط Triver تحت عنوان “سرمایه گذاری والدینی متفاوت در زن و مرد” شناخته میشود. به عقیده او، زنان سرمایهگذاری والدینی بیشتری نسبت به مردان دارند.
پژوهش درمورد فرضیه سوم
هماهنگ با فرضیه سوم دیوید باس درمورد معیارهای انتخاب جفت، پژوهش معروف او روی ۳۷ گروه از افراد در کشورهای سراسر دنیا، نشان داد که در ۲۳ گروه، مردان زنانی را ترجیح میدادند که سابقه رابطه جنسی با سایر شریکهای جنسی را نداشتهاند؛ یعنی پاکدامنی جنسی زنان برای مردان، از اهمیت ویژهای برخوردار است. از طرفی، زنان مردانی را ترجیح دادند که از نظر عاطفی، به آنها خیانت نکرده باشند.
نظر کلی درمورد معیارهای انتخاب جفت در نظریه باس
نظریه دیوید باس درمورد معیارهای انتخاب جفت در زنان و مردان به صورت کلی، بیان میکند که زنان دوست دارند مردانی با جایگاه اجتماعی و مالی مطلوب، جاه طلب و بزرگتر از نظر سنی را به عنوان همسر خود، انتخاب کنند؛ که چنین ویژگیهایی حاکی از این است که مرد میتواند منابع را به دست آورد و تأمین کند. مردان هم، جذابیت فیزیکی و جوانی را در همسر خود میخواهند؛ که حاکی از توان بارور شدن آنهاست.
نکتهی حائز اهمیت، این است که با تغییر ساختار خانواده در جوامع امروزی از جمله جامعه ایرانی و با افزایش نرخ ورود زنان به بازار کار، به نظر میرسد که این نظریه، با چالشهایی روبروست. البته بعضی پژوهشها پس از مطرح شدن این نظریه نیز، آن را مورد ارزیابی و حتی نقد قرار دادند.
تئوری دیوید باس
دیوید باس یکی از نظریهپردازان شخصیت است که براساس دیدگاه تکاملی از شخصیت، نظریه خود را درمورد روابط زن و مرد، مطرح کرده است. یکی از نظریههای شخصیت دیوید باس، معیارهای جفتیابی متفاوت زنان و مردان را شرح میدهد.
اما تئوری دیوید باس در طول زمان، کاملتر شد و با معرفی راهبردهای متفاوت زنان و مردان در پیدا کردن جفت، ظهور پیدا کرد. در ادامه، به شرح این بخش از نظریه او، پرداخته شده است.
راهبردهای جفتیابی در تئوری دیوید باس
در سال ۱۹۹۳، دیوید باس (Buss) و دیوید اسمیت (Schmitt) برای ایجاد یک چارچوب نظری گستردهتر نسبت به نظریه موجود، تئوری راهبردهای جفتیابی را برای درک موضوع جفتیابی انسان، مطرح کردند.
در این نظریه، راهبردها به صورت کلی، به دو دسته راهبردهای جفتیابی کوتاهمدت و بلندمدت، تقسیم میشوند و فرض بر آن است که راهبردهای غالب زنان و مردان، متفاوت است.
نظریه راهبردهای جفتیابی در ۴ جا، مطرح میشود
اول
درتاریخ تکاملی انسان، گرچه گفته شده که زنان و مردان، راهبردهای متفاوتی را به کار میگیرند؛ اما هم زنان و هم مردان، در شرایط خاصی، راهبردهای جفت یابی کوتاه مدت و بلندمدت را متناسب با شرایط و در جاهایی که مزایای آن برای تولیدمثل، بیشتر از معایب آن بوده، دنبال کردهاند.
دوم
زمانی که دنبال کردن راهبردهای جفتیابی کوتاه مدت، در تضاد با دنبال کردن راهبردهای بلندمدت است؛ مشکلات سازگاری مختلف مرتبط با آن، باید حل شود.
سوم
به دلیل برابر نبودن دو جنس در حداقل سطح سرمایه گذاری والدین، مردان نسبت به زنان، بخش زیادی از تلاششان برای جفتیابی را صرف راهبردهای جفتیابی کوتاه مدت میکنند. چرا که در تئوری دیوید باس، فرض بر این است که زنان در نقش والد، سرمایهگذاری بیشتری برای فرزندان خود میکنند.
چهارم
به دلیل اینکه فرصتها و تولید مثل در زنان و مردان، متفاوت است، مشکلات سازگاری که زنان باید در حین استفاده از راهبردها، حل کنند؛ با مشکلات سازگاری مردان، متفاوت است. اگرچه بعضی مشکلات در بین هر دوجنس، شایع هستند. به هرحال، راهبردهای جفتیابی متفاوت زنان و مردان، راهبردهای پختهای برای سازگاری آنها هستند؛ اما خودشان نسبت به استفاده از آنها، آگاه و هشیار نیستند.
تفاوت زنان و مردان در راهبردهای جفتیابی
باس و اسمیت، حمایت زیادی برای پیش بینیهای اصلی تئوری دیوید باس درمورد راهبردهای جفتیابی، به دست آوردند. مثلا مردان نسبت به زنان به رابطه جنسی کوتاه مدت، علاقه بیشتری را گزارش دادند. اما دو جنس، سطوح مشابهی از علاقه به راهبردهای جفتیابی طولانی مدت را گزارش کردند.
طبق این تئوری، مردان نسبت به زنان، تمایل به داشتن شریکهای جنسی زیادی دارند و همچنین گرایش دارند که روابط جنسی را در رابطهی خود، زودتر شروع کنند. از این تفاوتهای جنسی، حمایت زیادی شده است؛ به گونهای که در پژوهشی بر روی ۱۶ هزارنفر از ۵۲ کشور مختلف، وجود این تفاوتها، تأیید شده است.
در مجموع، روانشناسان تکاملی، شواهد گستردهای را نشان دادهاند درمورد اینکه مردان نسبت به زنان، به راهبردهای جفت یابی کوتاه مدت، علاقه بیشتری دارند؛ که این، با موضوع تفاوت های دو جنس در سرمایه گذاری والدینی، هماهنگ است. به این معنا که چون مردان برای والدگری، سرمایهگذاری کمتری میکنند، درنتیجه از طریق روابط جنسی کوتاه مدت و متعدد، میخواهند سرمایهگذاری والدینی کمترشان را جبران کنند.
انتقادات وارد بر یافته های تئوری دیوید باس
نقد اول به تئوری دیوید باس
تفاوت های جنسی، آن طور که باس و همکاران گفته اند، صرفأ ناشی از مکانیسمهای انتخاب طبیعی نیست؛ بلکه از فرایندهای اجتماعی شدن نیز نشأت میگیرد. درواقع براساس این نقد، زنان و مردان در طی اجتماعی شدن، به نقشها و فرایندهایی مجهز میشوند که افراد هم جنس خودشان به طور طبیعی در جامعه، انجام میدهند.
بر این اساس در اکثر جوامع، زنان بیشتر از مردان، نقش خانه دار و مراقب را ایفا میکنند و مردان بیشتر از زنان، نقش تأمین کننده منابع را ایفا میکنند.
درواقع بر اساس “نظریه نقش اجتماعی”، پیشبینی میشود که جامعه هنوز هم ویژگیهای مرتبط با مهرطلبی را در زنان و ویژگیهای مرتبط با جاهطلبی را در مردان، القا میکند. در طول زمان، این تفاوتهای جنسی، به نقشهای جنسیتی گستردهتری، توسعه مییابد که به نوبه خود، انتظارات مردم درمورد اینکه هر جنس، چگونه رفتار کند را شکل میدهد.
نظریه نقش اجتماعی میگوید همان طور که نقشهای محوله به زنان و مردان توسط جامعه، تغییر میکند، ترجیحات و راهبردهای جفتیابی آنها نیز تغییر میکند.
نقد دوم
نقد دوم مربوط به روشهای پژوهشی انجامشده درمورد ترجیحات و راهبردهای جفتیابی است. به این صورت که بیشتر پژوهشهای انجامشده، جذابیت جفت را در شریکهای انتزاعی، بررسی کردهاند و نه شریکهای واقعی. طبق این نقد، پژوهشهای نسل دوم روانشناسی تکاملی، روی کار آمدند.
این پژوهشها، نشان دادند که همیشه، چنین غلبهای بر ترجیحات و راهبردهای جفتیابی افراد، حاکم نیست. در این راستا، مفاهیمی نیز در محدوده نسل دوم روانشناسی تکاملی، مطرح شدند و مورد بحث قرار گرفتند.