شک و بیاعتمادی، قاتل ازدواج هستند. زن یا شوهر بدگمان، به زمین و زمان و علیالخصوص همسر خود، با عینک بدبینی نگاه میکند و شدیدا مستعد سوءبرداشت از رفتارهای دیگران است. چنین فردی حتی به عادیترین اتفاقات زندگی روزمره، مثلا خرید رفتن همسرش، شک میکند و دائما در تلاش است که با توهمات بیمارگونهی خود، به همسرش اتهام ناپاکی و خیانت بزند. طرف مقابل معمولا با مشاهدهی این قبیل بیاعتمادیها، احساس آزردگی و توهین میکند و در موارد حاد، تصمیم به طلاق و جدایی میگیرد. در این مطلب، روی سخنمان بهویژه با کسانی است که زندگی مشترک خود را به علت بدگمانیهای بیمورد همسرشان در آستانهی فروپاشی میبینند.
قبل از هر چیزی، سعی کنید بپذیرید که شما علت شکاک بودن همسرتان نیستید یا اگر هم ربطی به این قضیه داشته باشید، نقشتان خیلی زیاد نیست. مثلا شاید همسرتان عادت دارد که تماسهای تلفنی یا پیامهای تلگرامیتان را مدام چک کند، اما باید بدانید که شما عامل چنین رفتارهایی نیستید، بلکه بدگمانی همسرتان به علت طرز برداشت متفاوت اوست، به این معنی که نوع نگاهش به وقایع زندگی با نوع نگاه دیگران فرق دارد.
شوهری که آلوده به بدگمانی نیست، در صحبت کردن همسرش با همکاران مرد هیچ مشکل خاصی نمیبیند، اما شوهر بدگمان ممکن است از یک مکالمهی کاری معمولی، به داستانپردازیهای عاشقانه و توهمات بیاساس برسد. بعید است که بتوانید به این قبیل افراد ثابت کنید برداشتشان غلط است و باید نوع نگاهشان را تغییر بدهند، پس چه بهتر که بدگمانیهای همسرتان را شخصی نکنید. در واقع، تمایل افراطی شکاکها به شک کردن، نشاندهندهی احساس ناامنی یا فقدان خویشتنداری است که باعث میشود دیگران را به چشم خطاکار و مقصر ببینند تا بتوانند شک و بیاعتمادی خود را توجیه کنند. درست است که بدگمانی همسرتان، حتی با اینکه شما عاملش نیستید، نهایتا متوجه خودِ شما خواهد بود، اما تا حد امکان بکوشید تا سؤال و جوابهای دائمی همسرتان را به خود نگیرید و آزردهخاطر نشوید.
بهجای اینکه گوشتان را بر گلایههای همسرتان ببندید یا بیهوده بگومگو کنید، صبور باشید و وقتی همسرتان از چیزی گِله میکند و حسادتش شعلهور میشود، حرفش را بشنوید. بگذارید طرف مقابل بداند که میتواند احساساتش را نزد شما بازگو کند. ترسها و نگرانیهایش را بشنوید و سعی کنید بفهمید که این احساسات منفی از کجا آب میخورند. وقتی همسرتان ببیند که درکش میکنید و میتواند مشکلاتش را دوستانه با شما مطرح کند، ترغیب خواهد شد که احساسات منفی و دلهرههای بیموردش را کنار بگذارد.
وقتی همسرتان برای چندمینبار از شما میپرسد که مثلا پای تلفن با چه کسی حرف میزدید و چه میگفتید، هر لحظه ممکن است کاسهی صبرتان لبریز شود، اما سعی کنید بهجای اینکه حالت تدافعی به خود بگیرید، با آرامش و خونسردی برخورد کنید. اگر با عصبانیت وسط حرف همسرتان بپرید یا بداخلاقی کنید و واکنشهای تندی از خودتان نشان بدهید، فقط اوضاع را وخیمتر میکنید و بدگمانیهای همسرتان را تشدید میکنید. در عوض، به احساس حسادت همسرتان اهمیت بدهید. جملاتی مانند «واااااای! خواهشا دوباره شروع نکن …» یا «واقعا حالت خرابه که اینجوری فکر میکنی …» فقط به سوءبرداشت طرف مقابل دامن میزنند و هیچ گِرهای از مشکلتان باز نمیکنند. بهجای این جملات تحریککننده، بگذارید همسرتان حرفش را بزند و فرصتِ شنیدهشدن داشته باشد. وقتی همهی حرفهای همسرتان را شنیدید، آنوقت میتوانید موضع خودتان را بیان کنید.
شاید گاهی بدون اینکه حواستان باشد، طوری رفتار میکنید که بهانه دست همسرتان میدهید. مثلا کسی که شبها دیروقت با تلفن صحبت میکند یا بیخبر از شهر خارج میشود، شاید علت بدگمانیهای همسرش فقط همین رفتارهای نامتعارف خودش باشد. ممکن است پیش خودتان فکر کنید که چنین رفتارهایی بهانهی موجهی برای بدگمانی نیستند، اما این احتمال را نیز در نظر بگیرید که شاید طرف مقابل به چنین رفتارهایی بهعنوان نشانههای پنهانکاری نگاه میکند. برای اینکه چنین شک و شُبهههایی بهوجود نیایند، باید سعی کنید با صحبت کردن دربارهی دلیل رفتارهایتان، شکافهای ارتباطیتان را پُر و اعتماد همسرتان را جلب کنید.
در صورتی که بدگمانیهای همسرتان ناشی از بیماریهای روانی حاد نباشد، میتوانید با در دسترستر بودن از شدت نگرانیهایش کم کنید. مثلا وقتی با شما تماس میگیرد، تلفن را جواب بدهید و تماسش را تا حد امکان بیپاسخ نگذارید. یا مثلا اگر قرار است اضافهکاری داشته باشید و بیشتر از زمان معمول در محل کار بمانید، بهتر است به همسرتان اطلاع بدهید تا بداند دیرتر به منزل برمیگردید. به عبارتی، سعی کنید درمورد برنامهی روزانهی خود شفاف باشید.
شاید پیش خودتان فکر کنید که با چنین رفتاری مجبورید مدام همه چیز را توضیح بدهید، اما اینطور نیست. وقتی همسرتان بداند کِی و کجا میتواند به شما دسترسی داشته باشد، اطمینان خاطر بیشتری در عشق احساس خواهد کرد و کمتر شکاک میشود. به همسرتان یادآوری کنید که عاشقانه دوستش دارید، همیشه کنارش خواهید بود و از هیچ تلاشی برای حل مشکلات زندگی مشترک تان فروگذار نمیکنید.
در یک وقت مناسب، همسرتان را به گفتوگو دعوت کنید و برایش توضیح بدهید که چقدر از سؤالوجوابهای دائمیِ او احساس ناراحتی و اندوه میکنید. اجازه بدهید همسرتان بداند که بدگمانیهایش دیگر باعث نمیشوند که برای جلب رضایت او و رفع سوءظنها تلاش کنید، بلکه با این کار از ادامهی تلاش دلسردتان میکند و بهانه دستتان میدهد که نسبت به حریم خصوصی خود، حالت تدافعی پیدا کنید. همچنین به همسرتان یادآور شوید که اگر اوضاع به همین ترتیب ادامه پیدا کند، ممکن است به علت ناامیدیِ زیاد قادر به ادامهی این رابطه نباشید.
به همسرتان اطمینان بدهید که عاشقش هستید و حاضرید روی بهبود جنبههایی از رفتارتان که باعث تحریک آشفتگی او میشوند، کار کنید. چنانچه صحبتِ رودررو برایتان سخت است، میتوانید برای همسرتان نامه بنویسید. در نامه نیز ضمن اشاره به وضعیت روحی خود، به همسرتان اطمینان بدهید که عاشقانه دوستش دارید و حمایتش میکنید.