نقد روانشناسینقد فیلم

نقد روانشناسی فیلم اگه میتونی منو بگیر + تماشای آنلاین

نگاهی دیگر به فیلم اگه میتونی منو بگیر

  • فیلم اگه میتونی منو بگیر

     

    استیون اسپیلبرگ در دومین فیلم خود در قرن ۲۱، «اگه می‌‌تونی منو بگیر» ماجرای واقعی یک کلاهبردار نابغه را جلوی دوربین برده است. برای خیلی‌‌ها شاید نام فرانک ابگنیل آشنا نباشد؛ ابگنیل یکی از کلاهبردارهای نابغه‌‌ی قرن گذشته به حساب می‌‌آید که در جعل چک تبحر عجیبی داشت.

    او به قدری کارهایش را دقیق و درست انجام می‌‌داد که توانست در کشورهای مختلف جهان و همینطور شهرهای آمریکا، چک‌‌های جعلی را نقد کند و پول زیادی از راه کلاهبرداری به دست آورد. حقه‌‌هایی که وی با جا زدنِ خود به عنوان کمک خلبان و دکتر و وکیل سوار می‌‌کرد، حضور در کابین خلبان با شرکت کردن در پروازهای مختلف و فرارهایش از دست پلیس، بخش دیگری از ماجرای فرانک ابگنیل هستند.

     

    تماشای فیلم اگه میتونی منو بگیر :

    انتخاب و شروع تست های روانشناسی

     

    جالبیِ ماجرا اینجاست که او همه‌‌ی این کارها را تا پیش از سن ۲۲ سالگی انجام داد و چند سال بعد از دستگیری‌‌اش نیز در شناسایی چک‌‌های جعلی با FBIوارد همکاری شد. اسپیلبرگ با سپردن نقش این شخص به لئوناردو دی‌‌کاپریو و با همکاری بازیگر محبوب خود، تام هنکس روایت داستان او را در «اگه می‌‌تونی منو بگیر» بر پایه‌‌ی نوشته‌‌ای که خودِ ابگنیل از زندگی‌‌اش منتشر کرد، انجام داد.

    «اگه می‌‌تونی منو بگیر» داستانش را بر یک فلاش‌‌بکِ بلند بنا نهاده است. آغاز فیلم زمانی‌‌ست که در سال ۱۹۶۹ ابگنیل در زندانِ فرانسه به سر می‌‌برد و کارل هنراتی (تام هنکس)، مأمور FBI به دیدار او آمده؛ سپس زمان به ۶ سال قبل – سال ۱۹۶۳ – برمی‌‌گردد و فیلم داستان خود را در قالب فلاش‌‌بکی بلند پیش می‌‌برد تا نشان دهد فرانک ابگنیل چطور کلاهبرداری را از نوجوانی آغاز کرد و در ادامه‌‌ی کلاهبرداری‌‌هایش دستگیر شد.

    این مطلب را هم ببینید  نقد روانشناسی فیلم جری مگوایر + تماشای آنلاین

    فیلم از همان اول مشخص می‌‌کند که ابگنیل توسط کارل دستگیر شد؛ پس در ادامه، توجه تماشاگر را به حقه‌‌هایی که از او سر می‌‌زند و فرارهایش از دست کارل معطوف می‌‌سازد و به نوعی جذابیتش را می‌‌خواهد در موقعیت‌‌های حاصل از آنها به دست آورد.

    اسپیلبرگ در «اگه می‌‌تونی منو بگیر» این موقعیتِ آشنا را بین فرد تعقیب‌‌کننده و متواری که اولی همیشه برای دستگیر کردن دومی دیر می‌‌رسد و یک قدم عقب است، قصد داشته با حال و هوایی لذت‌‌بخش و بامزه دنبال کند و به تماشاگر نشان دهد. با این حال فیلمِ اسپیلبرگ جز اینکه صرفاً در لحظاتی موفق نشان می‌‌دهد، به راحتی می‌‌تواند به فراموشی سپرده شود. گیرِ فیلم در دو شخصیت مهم قصه است؛ اگرچه کاراکتر فرانک ابگنیل به مراتب وضعیتی بهتر از شخصیت مقابل خود دارد اما هیچکدام در پرداخت، شکلی قوی به خود نگرفته‌‌اند.

    اصلی‌‌ترین چیز در «اگه می‌‌تونی منو بگیر» این است که کارهایی که فرانک ابگنیل به آن ها دست می‌‌زند، موقعیت سینمایی باورپذیر داشته باشند تا تماشاگر نیز آن‌‌ها را باورپذیر ببیند. حال در فیلم، کلاهبرداری‌‌های فرانک سطحی و ساده‌‌انگارانه نشان داده می‌‌شود؛ در واقع ضعف اسپیلبرگ در فیلم بیشتر مربوط به موقعیت‌‌سازی است.

    چه در آن زمان که ابگنیل خود را به عنوان معلم کلاس جا می‌‌زند و چه در زمانی که او خودش را به عنوان پزشک و خلبان معرفی می‌‌کند، موقعیت اینها باورپذیر از آب درنیامده‌‌اند و در نتیجه تماشاگر آن‌‌ها را چندان منطقی نمی‌‌بیند؛ فیلم در واقع برخوردش به گونه‌‌ای است که وقتی فرانک ابگنیل حقه‌‌بازی می‌‌کند، بیشتر افراد دور و بر او ساده‌‌لوح تلقی می‌‌شوند تا اینکه هوش و زیرکی او درنظر آید.

    این مطلب را هم ببینید  نقد روانشناسی فیلم ترس

    یکی دیگر از ضعف‌‌های فیلم به کاراکتر تام هنکس بر می‌‌گردد. مشکل در این است که کارل هنراتی در فیلم همواره زیرسایه‌‌ی شخصیت لئوناردو دی‌‌کاپریو قرار دارد و اسباب لازم را برای ارتباط برقرار کردنِ تماشاگر با خود ندارد؛ با تسامح فقط می‌‌توان گفت او در جایگاه یک تیپ نشسته است.

    فیلم سینمایی اگه میتونی منو بگیرهمه‌‌ی این‌‌ها در حالی‌‌ست که او یکی از دو شخصیت مهمِ فیلم به شمار می‌‌رود و همانطور که عنوان بامزه‌‌ی اثر نشان می‌‌دهد، به سان یک بازی موش و گربه برای گرفتن سوژه‌‌ی خود تلاش می‌‌کند؛ از طرفی نیز کارل تنها کسی است که به فرانک اهمیت می‌‌دهد و در پایان نیز به او کمک می‌‌کند. بدتر از همه به نظرم صحنه‌‌ای است که کارل هنراتی را تا یک شخصیت احمق پایین می‌‌آورد؛ آنجا که فرانک ابگنیل با این حرف که خود مأمور سرویس مخفی آمریکا است، کارل را به راحتی فریب می‌‌دهد. این صحنه به گونه‌‌ای‌‌ست که پلیس فیلم را احمق نشان می‌‌دهد.

    در مجموع، ضعف فیلم از جانب هر دو شخصیت آن باعث شده فرارهای فرانک ابگنیل از دست مأمور تعقیب کننده‌‌اش، کم‌‌ رونق جلو برود و چندان جالب توجه و اشتیاق‌‌برانگیز نباشد. «اگه می‌‌تونی منو بگیر» با اینکه سوژه‌‌ای جذاب را در اختیار داشته است اما در راه خود ناموفق نشان داده و آن را هدر می‌‌دهد.

    انجام تست عشق و ازدواج

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای

    نوشته های مشابه

    اشتراک در
    اطلاع از
    guest
    0 نظرات
    قدیمی‌ترین
    تازه‌ترین بیشترین رأی
    بازخورد (Feedback) های اینلاین
    مشاهده همه دیدگاه ها
    دکمه بازگشت به بالا
    0
    افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x