پژوهشها نشان میدهند بچههایی که والدین آنها بیش از حد دوروبرشان هستند نسبت به همسالان خود، استقلال و شایستگی کمتری دارند و رضایتشان نیز از زندگی کمتر است و بیشتر در معرض افسردگی قرار دارند. در ادامه به شما خواهیم گفت پدر و مادرها با چه رفتارهایی در تلهی محافظت و نظارت بیش از حد در مورد فرزندشان گرفتار میشوند و چه باید بکنند.
_لباس به تنش میپوشانید
اگر هنوز هم لباسهای فرزندتان را شما از تنش درمیآورید، کمکش میکنید لباسهایش را بپوشد، در باز و بسته کردن زیپ و دکمهها کمکش میکنید، یا جورابها و کفشهایش را شما به پاهایش میکنید، پس شما هم والدین هلیکوپتری هستید.
فرزند دلبند شما باید بتواند در سه سالگی، خودش لباسش را به تن کند. به جای اینکه شما تصمیم بگیرید فرزندتان چه لباسی بپوشد، دو یا سه انتخاب برایش بگذارید و اجازه دهید خودش تصمیم بگیرد. با بزرگتر شدن فرزندتان، انتخابهای بیشتری به او بدهید تا زمانی که در انتخاب پوشش، خودش کاملا مستقل شود.
_وسایلش را که خراب یا گم کرده برایش جایگزین میکنید
گاهی اسباب بازیها یا وسایل شخصی کودکتان به طور تصادفی خراب یا گم میشوند، اما اگر فرزندتان نسبت به وسایلش بیدقت است و اغلب آنها را خراب یا گم میکند، در برابر تمایلتان به فورا جایگزین کردن آنها مقاومت کنید. به فرزندتان نشان بدهید که باید از وسایلش مراقبت کند و به آنها اهمیت بدهد، او نیز یاد میگیرد احساس مسئولیت کند و خودش مواظب وسایلش باشد.
این، درس خوبی برای بچهها بزرگتر و نوجوانان نیز هست. گوشیهای همراه و سایر ابزارهای الکترونیک، یک امتیازند، نه ضرورت. اگر فرزند نوجوان شما، وسایل الکترونیکیاش را مرتبا خراب یا گم میکند، به او بگویید باید با پول خودش آن را جایگزین کند و با این کار، ارزش وسایلی که در اختیار دارد را به او بفهمانید.
_ریخت و پاشهایش را جمع و جور میکنید
بچهها از دو سالگی باید بتوانند اسباب بازیهای خود را طبق دستوری که به آنها میدهید جمع و جور کنند، و با رسیدن به سن پیش دبستانی باید بدانند که مسئولیت گذاشتن وسایل سر جای خودشان با آنهاست.
با بزرگتر شدن فرزندتان او باید مسئولیت بیشتری در کارهای خانه بپذیرد، مثلا کمک در نظافت خانه، مرتب کردن کمد لباسها و یک سری از کارهای روزمره در خانه.
_در دعواها و اختلافات با همسالانش دخالت میکنید
آیا وقتی فرزندتان سر اسباب بازیهایش با دوستانش دعوا میکند شما فورا وارد اختلافشان میشوید و سعی میکنید مشکل را حل کنید؟ اما باید بدانید تا زمانی که خطری کسی را تهدید نمیکند، بهتر است صبر کنید و اجازه دهید بچهها خودشان اختلاف پیش آمده را حل کنند.
فرصت فراگرفتن این درس ارزشمند، یعنی حل مسئله، را از فرزندتان نگیرید.
_بیش از اندازه به او پاداش میدهید
ایراد چنین رفتاری این است که کودک ممکن است هرگز احساس نکند برای رسیدن به نتیجه «باید» زحمت بکشد و تلاش کند. مطالعهای در دانشگاه کلمبیا دریافت بچههایی که مدام به آنها گفته میشد باهوش و زرنگاند، اغلب از انجام فعالیتهایی که در آنها خیلی موفق نبودند، به دلیل ترس از شکست، خودداری میکردند.
این بار که فرزندتان به دلیل کم کاری موفق نشد، به جای اینکه بیخود تشویقش کنید، با او در مورد کارهایی که میتواند انجام دهد تا نتیجهی بهتری بگیرد و چه چیزهایی را باید تغییر دهد صحبت کنید.
_تمامِ وقت او را با برنامه ریزیهایی طبق سلیقه خودتان پُر میکنید
والدین هلیکوپتری گاهی هدفهای ورزشی و آموزشی و هنری غیرواقعی برای فرزندانشان دارند که باعث میشود برنامهای پُر از مشغله برای بچهها درست شود. ایراد چنین رفتارهایی این است که فرزند شما ممکن است هیچ وقت آزادی برای بازی و کشف علاقه مندیهایش و پرورش آنها نداشته باشد، در نتیجه خلاقیت او از بین خواهد رفت.
وقت آزاد به فرزندتان اجازه میدهد مطالعه کند، بازی کند، بچهگی و تخیلاتش را به کار بگیرد. کجای این کار ایراد دارد؟!
_قوانین سفت و سخت تعیین میکنید
بچههای کوچکتر نیاز دارند که برنامهی نسبتا مشخصی برای روزشان داشته باشند مثلا هر شب سر ساعت مقرر بخوابند، اما وقتی به ۱۲ سالگی میرسند باید کمی آزاد باشند و در مورد زمان انجام کارهایشان خودشان تصمیم بگیرند.
به فرزندتان اجازه دهید خودش تصمیم بگیرد چه وقت تکالیفش را انجام دهد، اوقات فراغتش را چگونه بگذراند و چه زمانی به رختخواب برود تا بتواند مهارتهای مدیریت زمان را یاد بگیرد و متوجه شود برای کارهایش چگونه برنامه ریزی کند.