وابستگی کودک به مادر
حد طبیعی وابستگی کودک به مادر چه قدر است؟ از شایع ترین سوالاتی که در رابطه با روابط کودک و مراقبین اصلی مثل مادر و دیگران گفته میشود این است آیا کودک بر اثر توجه زیاد به مراقبین وابسته می شود؟
یک ترس همگانی وجود دارد که اگر در رابطه با کودک به نیازهای او تمرکز شود امکان اینکه مانع رشد کودک به عنوان فردی مستقل و خودکفا شود وجود دارد. وابستگی به خودی خود اسیب زا نیست و مبحث طبیعی است.
ولی در برخی از کودکان این ارتباط یا وابستگی به صورت زیاده رو اتفاق می افتد. وابستگی چه به صورت زیاده رو یا افراطی ، و چه در حد بسیار کم پیامد های نامطلوبی در آینده ی کودک خواهد داشت. در این مقاله به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت که وابستگی کودک به مادر چگونه اتفاق می افتد و به چه اندازه طبیعی است؟
سوال اساسی درباره ی وابستگی کودک به مادر
حائز اهمیت و اساسی ترین سوالی که باید پرسید این است که برای اطمینان از رشد مناسب بچه ها چه کاری باید انجام داد؟ کودکانی که سن آنها زیر سه سال است معمولا به والدین خود میچسبند.
امکان دارد همه جا دنبال آنها راه بروند. زمانی که والدین از آنها دور هستند گریه می کنند و زمانی که و زمانی که مجبور به تقسیم کردن توجه والدین با دیگران شوند ناخشنود و ناراضی هستند. کودکان کم سن و سال تشنه ی دلبستگی به والدین هستند.
به دلیل اینکه خودکفایی لازم برای مراقبت و تامین نیازهایشان ندارند. به همین دلیل به بزرگسالان، برای مراقبت وابسته می شوند. هنگامی که آنها به پنج تا هفت سالگی می رسند قاعدتا باید توانایی این را داشته باشند که به تنهایی و آزادانه بازی کنند.
مسئولیت کارهای ساده مانند لباس پوشیدن را بر عهده بگیرند. حتی کار هایی مثل تمیز کردن اسباب بازی های خود را شروع کنند. . اینکه واقعا می توانند یا نه به شیوه ی رفتار ما بستگی دارد.
تاثیر وابستگی کودک به مادر
بین وابستگی و جدایی سالم رابطه تناقص آمیز وجود دارد که اکثرا درک نمی شود. وابستگی های سالم برخلاف باور و تصور همگانی مانع رشد توانایی ها و مهارت های کودک نمیشود؛ بلکه سبب پیشرفت آنها می شود.
هدف نهایی در تربیت کودک، کمک به او برای تبدیل شدن به شخصیتی مستقل است که آنها بتوانند تفکر خود را داشته باشند. اهداف خود را مشخص کنند. روش استدلالی خود را شکل دهند.
به تنهایی تصمیمات خود را بگیرند و حد و حدود خود را بشناسند. هیچ کدام از اینها تفاوتی با وابستگی های بهنجار کودک به والد و مراقبش ندارد.
تاثیر نوع رفتار مراقبین بر میزان وابستگی های کودک
مهم ترین عامل تاثیرگذار بر شکل گیری وابستگی ها یا استقلال کودک روش، مراقبین برای ایجاد یک رابطه ی سالم است. رفتار غیر وابسته خانواده ها با کوک، این امادگی را به آنها میدهند تا دیگر بیش از اندازه به دنبال عشق والدین نباشند و روی رشد خود متمرکز شوند. در رابطه با ازدواج با شخصیت وابسته بیشتر مطالعه کنید.
نکته جالب این است که وقتی نیازهای وابستگی کودکان به درستی برآورده می شود، آنها خود به خود به سمت خودمختاری فردی پیش می روند. همزمان با بالغ شدن، کودک باید توانایی کافی برای به دست گرفتن کنترل زندگی شخصی خود را داشته باشد. . در اینصورت والدین می توانند به نقش مشاوره ای خود اکتفا کنند.
هر زمان که کودکان بتوانند نیازهای دلبستگی خود را برآورده کنند، هر موقع کودکان نیازهای دلبستگی خود را بتوانند برآورده کنند، دیگر مشغول پیگیری والدین نخواهند بود. به بیان دیگر هنگامی که روی مراقبان خود می توانید حساب کنید دیگر نیازی به چسبیدن به آنها نیست.
تبیین تئوری دلبستگی
مولفه اصلی تئوری دلبستگی به این معنا است که والدین باید حاضر و در دسترس باشند تا کودکانشان به صورت سالم به آنها وابسته شوند.
پیش از ایجاد تمرکز بر تفاوتهای فردی در شکل گیری دلبستگی در طول عمر، کارهای اولیه جان بولبی نشان داد که جدایی به مدت کوتاه حتی به مدت یک هفته بر وضعیت رابطه مادر یا کسی که از کودک مراقبت میکند با کودک میتواند به صورت منفی اثر بگذارد.
1- چشم انداز نظریه دلبستگی در جدایی مادر و کودک
بر اساس نظریه دلبستگی، یک رابطه امن و مطمئن به عواملی مثل روش ارزیابی کودک از میزان در دسترس بودن مادر (یا سایر سوژه های دلبستگی) بستگی دارد. در دسترس بودن این معنا را میدهد که مراقب از نظر فیزیکی در دسترس کودک باشد. باولبی به دسترس نبودن به عنوان جدایی یا از دست دادن اشاره داشت.
در حالی که اهمیت دسترسی جسمی مادر مورد تأکید است، دو جنبه دیگر از امکان دسترسی که برای محبت نوزاد اساسی و مهم است به وسیله یک پژوهشگر مشخص شده بود، اول، کودک باید این باور را داشته باشد که خطوط ارتباطی با مادرش باز و برقرار است. دوم اینکه کودک باید این باور را داشته باشد که اگر کمک بخواهد، مادر پاسخ خواهد داد.
کودکان دلبسته ی ایمن با بزرگتر شدن خیلی بهتر میتوانند فاصله فیزیکی از مادر خود را تحمل کنند. به دلیل اینکه می دانند در هرحال می توانند با او ارتباط برقرار کنند. به همین دلیل آرام و راحت هستند قبل از دیدار مجدد با مادر بعد از یک جدایی.
2- جدایی زودرس مادر و کودک
با توجه به تحقیقات و بررسی های انجام شده اتفاق جدایی مادر و کودک به مدت یک هفته یا بیشتر در دو سال اول زندگی با سطوح بالاتر واکنش های منفی کودک در سن ۳ سالگی و رفتارهای پرخاشگری در سنین ۳ و ۵ سالگی مرتبط است.
تاثیرات جدایی بر پرخاشگری کودک در ۵ سالگی در مقایسه با پرخاشگری کودک ۳ ساله بیان کننده تأثیرات زودهنگام و مداوم جدایی زودرس بر رفتار پرخاشگرانه ی کودکان است.
3- آیا جدایی مادر و کودک در طی دو سال اول زندگی با رشد اجتماعی-عاطفی و زبانی کودک ارتباط دارد؟
به این دلیل در آن دوره در دو سال اول بر جدایی تاکید میکنند تا کودکان به مجاورت فیزیکی به عنوان شاخص اصلی در دسترس بودن مادر تکیه می کنند. مادر هایی که محیط خانه را ترک کرده اند، حتی اگر از راه تلفن دسترس باشند، به عقیده کودک خارج از دسترس شناخته می شوند.
در دسترس بودن مادر برای رشد درک محدود نوزاد از دلایل غیبت و زمان بازگشت مادر، به ویژه در همان دو سال اول زندگی بسیار مهم است. در نتیجه، تجربیات جدایی امکان دارد بسیار طولانی مدت باشد.
حتی جدایی هایی که به مدت چند ساعت کوتاه اتفاق می افتد موجب پریشانی میتوانند شوند. در سن سه یا چهار سال به طور فزاینده ای متوجه میشود که مادرش برای خود، هدف و برنامه هایی دارد.
با گذشت زمان رابطه ی آنها تبدیل به یک مشارکت اصلاح شده ی هدفمند میشود. بر این اساس خطوط ارتباطی باز بین مادر و کودک به کودک این اجازه را میدهد که با این همه غیبت های کوتاه مدت مادر، روابط همیشگی خود را قطعی بداند. در نتیجه، اضطراب جدایی به طور چشمگیری کاهش می یابد.
4- ارتباط جدایی زودرس کودک با اختلالات عاطفی
جدایی زودرس نیز به صراحت با دلبستگی ناایمن و مشکلات بعدی بهداشت روان مربوط بوده است. علاوه بر این جدایی طولانی مدت یک ماه یا بیشتر قبل از ۵ سالگی با افزایش نشانه های اختلال شخصیت مرزی در دوره بلوغ و بزرگسالی ارتباط دارد.
در مطالعات انجام شده دیگر که تأثیرات جدایی جزیی را بررسی می کرد، دانشمندان متوجه شدن هرگونه جدا شدن از یک مراقب اولیه (به عنوان مثال بستری شدن برای یک هفته یا بیشتر در بیمارستان) با موفقیت در مهارت خواندن کودکان تا ۸ سالگی ارتباط منفی دارد.
تاثیر جدایی هایی که در سال اول زندگی اتفاق می افتد، به خصوص برای موفقیت های بعدی در زمینه های گوناگون برجسته و قابل توجه است. جدایی های متداول مثل کودکی که روزش را در مراکز مراقبت از کودک سپری می کند، از نظر فیزیولوژیکی برای بسیاری از کودکان استرس زا است.
اگرچه استرس این جدایی ها را می توان با پدر و مادر پاسخگو قبل از جدایی از بین برد و یک مراقب حساس بود.
پیشینه ی مطالعاتی در خصوص شرایط وابستگی کودک به مادر
با توجه به تحقیقاتی که در رابطه با مداخلات دلبستگی انجام شده است، عوامل نشان دهنده پاسخگویی در تقویت امنیت کودک رفتار مادران است. با توجه به بررسی های انجام شده کمک به مادران برای افزایش پاسخگویی در ارتباط با نیاز کودکشان میتواند باعث افزایش امنیت دلبستگی کودک شود.
تحقیقات قبلی با نمونه های بالینی نشان داده بود جدایی زودهنگام از مادر بر سلامتی کودکان می تواند تأثیرات سوئی بگذارد. به طور خاص، در سازمان های تربیتی نگهداری می شوند و فرصت كمی برای تعامل با بزرگسالان گرم و پاسخگو دارند، مشکلات شدید رشدی_ عاطفی نشان می دهند.
به همین ترتیب با توجه به تحقیقات و بررسی های انجام شده نشان می دهد کودکان بدسرپرست به طور معمول سطح بالاتری از رفتارهای مشکل زا را نسبت به دیگر کودکان بروز می دهند.
جامع و کامل ترین تعریف برای این یافته ها این است که ایجاد اختلال در دلبستگی والدین و فرزندان برای کودکان، آنقدر ناراحت کننده است که باعث نتایج منفی اجتماعی-عاطفی از خفیف تا کاملاً شدید می شود. حتی افرادی که به وسیله ی والدین خودشان بدرفتاری دیده اند نیز از این قاعده مسنثنی نبوده اند.
علائم کودک وابسته
متوقف کردن شیوه های جلب رضایت مداوم، لازمه ی رشد میباشد. به بیان دیگر کودک نباید فقط در جهت کسب رضایت و عشق دیگران نسبت به خود، قدم بردارد. کودکان با استفاده از شیوه های گوناگون می توانند نیازهای رابطه ای خود را برطرف کنند.
در صورتی که کو دکان بزرگتر از سنین دبستان به والدین می چسبند امکان زیادی وجود دارد که دلیل اصلی این مسئله احساس ناامنی است که میکنند. این امنیت موجود در روابط دلبستگی است که کودکان را از وابستگی به والدین آزاد می کند. دشمن رشد کودکان، وابستگی سالم نیست .
ولی رابطه های ناامن قطعا دشمن استقلال و بلوغ کودکان خواهد بود که باعث رفتارهای غیر عادی در جهت جلب نظر دیگران می شود. چند نمونه از روش های کودکان با هدف جلب نظر دیگران در زیر آورده شده است.
1- رفتارهایی که با هدف کسب تایید از دیگران از کودک سر می زند.
- کودکی که مرز وابستگی به دیگران را نتوانسته به درستی طی کند در موقعیت های گوناگون فقط درجهت همنوایی نشان دادن با گروه تلاش می کند. برای دستیابی به وابستگی و قبول شدن توسط آنها، خوب بودن به روش های دلخواه آنها، منطبق می کند. به دلیل اینکه با توجه به تجربیاتی که کسب کرده متوجه شده است که عشق را فقط با راضی کردن دیگران می تواند بدست بیاورد.
- زمانی که کودک حس اعتماد به نفس پایین داشته باشد تلاش میکند مطابق با خواستههای دیگران جلو برود تا مورد پسند واقع شود. به عنوان مثال اگر کودک برای جلب توجه همکلاسی ها همیشه نقش دلقک را بازی می کند و به دنبال تأیید است میتواند در ضعف مهارت اعتماد به نفس او اشاره داشته باشد.
- گاهی وقت ها کودکان با تلاش در جهت باهوش بودن، زیباتر بودن و جلوگیری از دردسر برای دوست داشتن یا دوست داشته شدن بعضی از رفتارهای وابسته گونه را یاد میگیرند.
2- رقابت بیش از حد به عنوان نشانه ای از دلبستگی ناایمن
عواملی که می تواند ناامنی روانی کودک را نشان دهد لاف زدن و رقابت بیش از حد برای به دست آوردن برتری است. برای اینکه کودک این رفتار را انجام ندهد، پدر یا مادر بهتر است با کودک صحبت کرده و او را راضی کنند که او را دوست دارند و برایشان ارزشمند است.
این به این معناست که کودک رابطه ی سالم با اشخاص را بی نیاز از دستاوردهایش، حق مسلم خود بداند. زمانی که کودکان حس کنند خود واقعیشان مهم است مجبور نیستند برای جلب عشق و رضایت دیگران مسیر خود را تغییر دهند. مهم است که کودک این موضوع را درک کند که برای وابستگی سالم لازم نیست به رقابت های مسموم و جنگیدن دست بزند.
شیوه ی والدین برای جلوگیری از وابستگی کودک به مادر
بهتر است، برای جلوگیری از وابستگی کودک به مادر سعی کنند روابط نزدیکی را با فرزندان خود ایجاد کنند و به اندازه کافی به آنها محبت نشان بدهند. رابطه باید از قبیل رابطه ی بدون قید و شرط باشد.
اساسی ترین کاری که پدر و مادر بهتر است انجام دهند این است که این اطمینان را به وجود بیاورند نیاز کودک به رابطه با آنها به شکلی کامل ارضا می شود.
کودکان باید به گنجایش و ظرفیت ارتباطی والدین خود اعتماد داشته باشند. نباید حس کنند برای برآورده شدن نیازهایشان مجبورند همیشه از والدین خواهش کنند و دنبال انها بدوند. توانایی مراقب به عنوان پدر رای تامین نیازهای عاطفی و ارتباطی با کودک باید کافی و غنی باشد.
سخن آخر
برای جدایی یا بزرگ شدن کودکان احتیاجی به هل دادن ندارند. آن چیزی که کودکان بیشتر به آن نیاز دارند روابط عمیق و رهایی از عطش مفرط برای ارتباط با شما و دیگران است. به عنوان پدر و مراقب دلسوز تلاش کنید اول راه های وابستگی ها و تامین نیازهای فردی خود را به درستی درک و مدیریت کنید.
بعد اموزش ببینید که فقط خواسته های کودک را تامین نکنید، بلکه در عوض نیازهای آنها را برآورده کنید. به طور دائم از کودک مراقبت کنید. به کودک احساس ناامنی در اثر اطمینان نداشتن بابت براورده نشدن نیازهایش ندهید.
او باید در هر شرایطی بتواند با اطمینان کافی و کامل بی قید و شرط، از حمایت های عاطفی و روانی پدر و مادرش برخوردار باشد. به دلیل کاهش دادن وابستگی کودک به خود او را از تماس های اطمینان بخش روحی محروم نکنید.